اثبات تمامیت در نظامهای اخلاقی دشوار است
دکتر قراملکی با تأکید بر اینکه از نظر تاریخی فلسفه اخلاق زاییده اخلاق است، افزود: هیچگاه به تمامیت در مطالعات اخلاقی بر خلاف نظامهای منطقی قائل نیستم. در نظامهای منطقی میشود اثبات تمامیت کرد اما در اخلاق به یک معنا نمیشود زیرا اخلاق شدیداً وابسته به آنچه که متولد میشود است.
دکتر احدفرامرز قراملکی در ابتدای این نشست در مورد انگیزهاش در پرداختن به اخلاق حرفه ای گفت: در سال 67 یک خودارزیابی از خودم کردم تا به این سئوال که وظیفه اصلی من در این مملکت چیست پاسخ دهم. حاصل مصداقی این جواب این شد که مقدار زیادی از وقتم را برای این رخنه معرفتی به نام اخلاق حرفهای بگذارم.
وی با بیان اینکه اخلاق حرفهای را فراتر از آنچه که در زندگی عملی است، یک مسئله معرفتی هم میبینم افزود: من میدیدم که دانشگاهها و حتی حوزههای علمیه ما در زمینه اخلاق حرفهای مطالعات نظاممند و واحد درسی ندارند. اگر یک روانشناس یا جامعهشناس گرایش مرا در این کتاب مطالعه کند، شاید خیلی چیزهای نهفته را ببیند که مهمترین این مطالب رنجش خاطر اخلاقی من از مناسبات همکاران علمیام بوده است.
دکتر قراملکی کتاب "اخلاق حرفهای در تمدن ایران و اسلام" را اولین محصول مطالعات چند ساله خود در اخلاق حرفهای خواند و گفت: من در این کتاب خواستم حداقل سه تجربه ایران باستان، آموزههای اسلامی و تجربه ایران اسلامی را در اخلاق حرفهای مطالعه کنم.
وی بر کار گروهی در جمع آوری مطالب کتاب تاکید کرد و گفت: ما در مجموع از 40 نفر دعوت به همکاری کردیم که از این تعداد 28 مقاله تا پایان مورد داوری و نهایتاً به چاپ رسید. در این کتاب سعی شده از محققان رشته های مختلف با موضوعات و رتبه های گوناگون استفاده شود.
مدیر گروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران افزود: همه مراحل این کتاب به صورت گروهی انجام شد و برخی از موضوعات به طور نمونه در اخلاق قضاوت برای اولین بار در ایران به آن پرداخته شد و در عین حال به مقولاتی که در سطح زندگی عرفی خیلی از آن رنج می بریم و مطالعه نظام مندی در آن نداریم مثل بحث کم فروشی در این کتاب به آن اشاره شده است.
دکتر قراملکی محدودیت محققان را برای همکاری یکی از نقایص این کتاب برشمرد و افزود: ما به دلیل اینکه همکاران زیادی در کشور برای انتخاب نداشتیم، در نتیجه به لحاظ موضوع به همکاران وابسته بودیم و شاید همنشینی برخی موضوعات خیلی قابل پیش بینی نباشد و نوعی تنوع در این کتاب وجود دارد.
این استاد فلسفه، اخلاق حرفهای را دارای موضوعات بسیار متنوع دانست که به دلیل محدودیت تنها به تعدادی از این موضوعات در کتاب فوق پرداخته شده است و اظهار امیدواری کرد که در مجلدات دیگر این همپوشانی لحاظ شود.
مدیر گروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران در عین حال تاکید کرد: بنده هیچگاه به تمامیت در مطالعات اخلاقی بر خلاف نظامهای منطقی قائل نیستم. در نظامهای منطقی میشود اثبات تمامیت کرد اما در اخلاق به یک معنا نمی شود زیرا اخلاق شدیداً وابسته به آنچه که متولد می شود است و ما نمی دانیم چه چیزی متولد می شود. نظام های اخلاقی برخلاف نظام های منطقی در مواجهه با مسائل جدید تحولاتی می یابند.
دکتر حمیدرضا نمازی نیز در این نشست با اشاره به تلاشهای صورت گرفته در گردآوری این کتاب به همت دکتر قراملکی آن را علیرغم نقیصه ها، کاری ماندگار توصیف کرد و گفت: این کتاب هم اکنون به عنوان مرجعی برای سازمانها قرار گرفته است.
میراث اخلاقی تمدن ایران باستان با آموزه های اسلامی سازگار است
نویسنده یکی از مقالات کتاب اخلاق حرفه ای در تمدن ایران و اسلام، دین را پشتوانه اخلاق خواند و گفت: ارزشهای اخلاقی، ارزشهای اخلاقی هستند و دین پشتوانه اخلاق است نه مولد اخلاق به همین دلیل اگر گزاره های اخلاقی را در هر جا بیابید، یافتهاید مگر در اخلاق توصیفی که بحثی جداست.
دکتر نمازی با اشاره به مقاله خویش در این کتاب گفت: مقاله" عادلانه بودن دستمزد در دوران هخامنشیان" نتیجه زحمات هالوک است که سال ها عمر خود را در دانشگاه شیکاگو بر خوانش الواح گلی تخت جمشید گذاشت. هالوک در سال 1312 تا 1313 به درخواست پیرنیا مشیرالدوله به ایران آمد و دو منطقه "بارو" و "خزانه" را در تخت جمشید حفاری کرد و در آنجا 30 هزار لوح بایگانی شده و یا پراکنده پیدا کرد که بر روی برخی نگاشته و برخی نوشته وجود داشت. هالوک از بین این الواح در سال 1965 میلادی حدود 2 هزار و 500 لوح را خواند که ترجمه آن را دانشگاه شیکاگو چاپ کرد.
وی افزود: متأسفانه هیچ ایرانی و یا فرنگی از آن پس همت ترجمه باقی این الواح را پیدا نکرد و تنها حدود 300 تا 400 لوح ترجمه شد که بیش از صد لوح گلی فیش حقوقی کارگران تخت جمشید است و این تصور که تخت جمشید مثل اهرام ثلاثه یا دیوار چین قبرستان بزرگی از کارگران است را عملاً با کشف این الواح رد کرد.
دکتر نمازی به نکات اخلاقی و حقوقی کارگران، زنان، کودکان، حیوانات و ... در دوره هخامنشیان اشاره کرد و افزود: این میراث می تواند یکی از پشتوانه های اخلاقی در جامعه باشد.
دکتر قراملکی در ادامه این نشست در خصوص عدم پرداختن به اخلاق پزشکی در کتاب مورد بحث گفت: ما در این مجموعه دوستان محقق پزشک داشتیم اما به این دلیل به اخلاق پزشکی در این کتاب اشاره نشده که خوشبختانه در کشور اخلاق پزشکی دارای مؤسسات تعریف شده است و مراکز تحقیقاتی اخلاق پزشکی در چند دانشگاه بزرگ تشکیل شده و دوره های اخلاق پزشکی طراحی و اجرا می شود. از آنجا که دانشگاه تهران با دانشگاه علوم پزشکی تهران یک دانشگاه تلقی می شود، بنا گذاشتهایم که این دو مطالعات را از هم جدا کنیم اما به یکدیگر خدمات می دهیم ضمن اینکه محصولات مان دو جور بسته بندی میشود.
کتاب "اخلاق حرفهای" مرز اخلاق نظری و فلسفه اخلاق را نادیده گرفته است
دکتر دباغ با بیان اینکه قدمای ما بیشتر در حوزه فرا اخلاق کار کرده و به حوزه اخلاق هنجاری کمتر پرداختند، تأکید کرد: مرز اخلاق نظری با فلسفه اخلاق در کتاب "اخلاق حرفهای" در هم فرو رفته است و تا موضع ما در برابر اخلاق هنجاری روشن نشود مباحث اخلاق حرفهای در جای خود درست نمینشیند.
دکتر سروش دباغ مدرس فلسفه اخلاق در این نشست با اظهار خرسندی از توجه به مباحث نظری اخلاق در جامعه تصریح کرد: به دلیل امتزاج دین و اخلاق و نیز سایر رشتههای معرفتی، اخلاق فرصت بروز در تمدن و فرهنگ اسلامی نداشته است.
وی با بیان اینکه همچنان امتزاجی میان معارف مختلف و دین در فرهنگ ما برقرار است و آن جدایی که در مغربزمین صورت گرفته در میان ما نیست، افزود: اخلاق در میان ما تئوریزه نشده و حتی عموم فلاسفه مسلمان هم درباره اخلاق تئوریپردازی چندانی نکردهاند. حتی بحث حسن و قبح ذاتی که در میان اشاعره و معتزله صورت گرفته بود، از یک جا به بعد بیشتر به بحثهای کلامی صرف کشیده شد.
به مباحث نظری اخلاق کمتر پرداختهایم
عضو مؤسسه پژوهشی فلسفه و حکمت ایران افزود: شاید به دو دلیل همچنان امتزاج اخلاق و دین در میان ما برقرار است. یکی ترجمه دیرهنگام آثار ارسطو در میان ما و دوم اینکه قدما فکر میکردند آنچه که از اخلاق مورد نظرشان است دین به آنها داده است.
دکتر دباغ با بیان اینکه ما کمتر به مباحث نظری اخلاق پرداختهایم افزود: البته عرفا با انگیزههای دیگری به این مسئله پرداختهاند بهویژه عرفای خراسانی که بیشتر اخلاق فضیلتگرا را مد نظر داشتند.
وی به سابقه بحث نظری اخلاق در مغرب زمین اشاره کرد و گفت: در مغرب زمین در دو دوره یکی قبل از ظهور مسیحیت (یونان باستان) و یکی به صورت منظمتر از زمان رنسانس به بعد به مباحث نظری اخلاق پرداخته شده است.
دکتر دباغ ضمن تقدیر از پرداختن به اخلاق حرفهای در کتاب مذکور انتقاداتی را به ساختار این کتاب وارد دانست و گفت: در این کتاب نسبت صحیحی میان فلسفه اخلاق، اخلاق نظری، اخلاق کاربردی و ... وجود ندارد و در فلسفه اخلاق تنها به بحث فرااخلاق پرداخته شده است.
وی به قسمتی از مقاله دکتر قراملکی با عنوان «بر سر گنج» اشاره کرد و گفت: در این بخش گفتهاند که سئوال از خوب و بد متعلق به علم اخلاق است در حالی که با مراجعه به فلسفه اخلاق جدید آنچه که تحتعنوان علم اخلاق است همان چیزی است که امروزه به آن اخلاق هنجاری میگویند.
اخلاق هنجاری پیشزمینه اخلاق کاربردی است
دکتر دباغ، اخلاق هنجاری را قسمی از فلسفه اخلاق دانست و گفت: جدا کردن علم اخلاق از فلسفه اخلاق چندان درست نیست به همین دلیل است که در این کتاب نسبت اخلاق نظری با فلسفه اخلاق روشن نیست. فلسفه اخلاق از دو یا سه شاخه مهم تشکیل میشود که فرااخلاق یکی از آنهاست.
وی تفکیک فرااخلاق و اخلاق هنجاری را متعلق به سنت تحلیلی دانست و افزود: فرااخلاق و اخلاق هنجاری که مشتمل بر خوبیها و بدیهاست از شاخههای فلسفه اخلاق است. برخی اخلاق حرفهای را جزئی از اخلاق هنجاری و برخی آن را شاخهای مستقل میدانند. اگر ما در مورد اخلاق کاربردی عموماً و اخلاق حرفهای خصوصاً سخن میگوییم تا آن را ذیل اخلاق هنجاری نبریم و یا مستقل از اخلاق هنجاری ندانیم، نمیتوان از اخلاق حرفهای سخن گفت.
دباغ اخلاق هنجاری را متفاوت از اخلاق عامه خواند و گفت: اخلاق عامه همان چیزی است که در میان مردم جاری است و خیلی از موضوعات مقالات این کتاب مربوط به اخلاق عامه است، اما این با اخلاق هنجاری متفاوت است. در واقع وقتی اخلاق سامانمند شود، اخلاق هنجاری میشود.
وی با اشاره به سخن دکتر قراملکی که در اخلاق قائل به تمامیت نیست، تأکید کرد: این مطلب باید روشن شود. اگر منظور در اخلاق هنجاری است اتفاقاً فلاسفه ادعای تمامیت دارند چون تئوریپردازی میکنند اما در مقام مصادیق مشخص است که مصادیق زیاد هستند اما کار فیلسوف پرداختن به کلیت و ضرورت است.
دکتر سروش دباغ افزود: مرز اخلاق نظری با فلسفه اخلاق در این کتاب در هم فرو رفته است و تا موضع ما در برابر اخلاق هنجاری روشن نشود مباحث اخلاق حرفهای در جای خود درست نمینشیند.
مدرس فلسفه اخلاق، اخلاق حرفهای را یک مقوله مدرن خواند و گفت: اخلاق حرفهای ناظر به سازمانها است و با کسب و کار سنتی متفاوت است. ما اینجا از سازمانها بحث میکنیم و سازمان در جهان جدید یک هویت مستقل از کنشگران اخلاقی دارد. بنابراین اگر به این معنا میخواهیم از اخلاق حرفهای سخن بگوییم باید از اسباب و ادبیات مدرن آن استفاده کنیم.
میراث گذشته اخلاق هنجاری ما را در ارائه تئوریهای اخلاقی کمک می کند
وی با تأکید بر میراث گذشته اخلاقی ایران اسلامی تصریح کرد: خیلی از بصیرتها و اخگرهایی که در سنت گذشته ما است کمک میکند که یک تئوری اخلاق هنجاری را سامان بدهیم؛ کاری که مدنظر عرفا بود. در سنت اخلاقی گذشته ما آنچه که بیشتر به چشم میخورد اخلاق فضیلتمحور است.
دکتر دباغ افزود: با مشخص شدن محدوده بحث هم از میراث گذشته میتوان استفاده کرد و هم نسبت آن با اخلاق حرفهای و با شاخههای مختلف فلسفه اخلاق روشن میشود. قدمای ما بیشتر در حوزه فرا اخلاق کار کردهاند و به حوزه اخلاق هنجاری کمتر پرداختهاند. باید یک تعامل متناسب با سنتمان داشته باشیم و مبانی و مبادی وجودشناسی، معرفتشناسی، دلالتشناسی و ... را استخراج کنیم و بعد ببینیم از این میراث چه استفاده بهجایی میتوان کرد.
قدمای ما در بحث مبانی اخلاق از روزگار خود پیشرو بودند
دکتر قرا ملکی در پاسخ به این سئوال که چرا در چارچوب اقسام فلسفه اخلاق بحث کتاب را دنبال نکرده است، گفت: بحث تحلیلهای فلسفی از مبانی اخلاق حسن و قبح یک بحث است که متکلمان ما انجام دادهاند. اصولیان و هم قدمای ما تحقیقات وسیعی در فهم گزارههای اخلاقی کردهاند و حتی دیدگاههای شبیه هیوم را میتوان در آثار آنها دید.
مدیر گروه اخلاق حرفهای دانشگاه تهران، بر میراث علمی تمدن ایران اسلامی تاکید کرد و گفت: علاوه بر عرفا دانشمندان ما نیز تلاشهای فراوانی در مبانی اخلاق و فرااخلاق داشتهاند و نسبت به روزگار خویش پیشرو بودهاند.
در تقسیمبندی فلسفه اخلاق اجماعی نیست
وی تقسیم و تعریف را اعتباری دانست و گفت: تقسیم و تعریف را با ملاکهای دیگری غیر از درست و اشتباه نقادی میکنند. چون این کتاب را به عنوان یک کتاب فلسفی ننوشتهام نیازی نبود که توضیح دهم چرا خود را به چارچوبهایی که در منابع غربی به آن اشاره شده محدود نکردهام. ضمن اینکه در منابع غربی انواع تقسیمبندی است و خیلی از منابع و مکاتب هستند که اخلاق هنجاری را جزو فلسفه اخلاق دانسته و برخی آن را جزو آن نمیدانند و به هر حال اجماعی بر آن نیست.
دکتر قراملکی با تأکید بر اینکه هر محققی مجاز است خطکشیهای مربوط به خود را داشته باشد، افزود: در مورد اخلاق نظری و اخلاق کاربردی هرگز ادعای قسیم بودن نکردهام چون اینها را قسیم نمیدانم و اگر تمایز گفتم تمایزها قسیمی نیست.
وی با بیان اینکه تمامیت خصلت سیستماتیک نظامهای معرفتی است اما به این معنا نیست که هر نظام معرفتی تمامیت دارد، افزود: دو جور میتوان از اخلاق حرفهای سخن گفت. یکی از اخلاقهای صاحبان حِرف و مشاغل و دیگری اخلاق سازمانها است و هیچ جای این کتاب تصریح نکردهام که به رهیافت سازمانی محدود هستم، با اینکه همیشه رهیافت سازمانی را ترجیح دادهام.
گردآورنده کتاب "اخلاق حرفهای در تمدن ایران و اسلام" با اشاره به انتقادات دکتر دباغ گفت: در مورد سخن دکتر دباغ که باید پیش از پرداختن به اخلاق حرفهای، اخلاق هنجاری را تنقیح کرد باید گفت که معنای سخن ایشان این است که قبل از این تئوریها اخلاق هنجاری نمیتوان داشت و این استنتاج باطلی است و ضمن اینکه تئوریهای اخلاقی پایانی ندارند.
در این کتاب من فرا اخلاق را دنبال نکردهام
وی تأکید کرد: هر عالم اخلاقی که از اخلاق سخن میگوید یکسری مبانی معرفتشناختی، وجودی و سیستماتیک مفروض گرفته است که با آنها میتوان چالش کرد. در این کتاب من فرااخلاق را دنبال نکردهام. مباحث اخلاقی را منقح کردهام اما با ترازویی.
دکتر قرا ملکی در پایان برخی از انتقادات مربوط به ساختار و ویراستاری کتاب را وارد دانست و و با اشاره به چاپ جلد دوم کتاب اخلاق حرفهای که به اخلاق گفتار نیز پرداخته، تأکید کرد که در مجلدات بعدی این نقایص رفع میشوند.