" حسين پاكدل " رئيس پيشين تئاتر شهر
بعد از دو ماه بالاخره با دستور و خواست مستقيم معاونت هنري ، تقريباً تمامي عوامل دخيل دربخش ستادي هنر نمايش ، توسط رئيس منتخب مر كز هنر هاي نمايشي ، احتمالاً با هدف رفتن به استقبال دولت آتي ، از صدر تا ذيل تغيير كردند . در خصوص دو مورد باقيمانده نيز بطور قطع ظرف اين هفته اقدام مي كنند.
كم كم اين بليّه در مملكت ما عادي و پذيرفتني شده است و هيچكس چند و چوني پيرامون آن ندارد . اين عمل به عنوان حق مسلم و از ابتدائي ترين حقوق و اختيارات مدير تلقي شده و از كنار آن مي گذرند . بحث بر سر يك يا دو تعويض يا جابجائي ساده نيست كه حتي اين مورد هم تبعاتي در بر دارد ، بلكه نوع نگاه حذفي حاكم بر تفكر مديراني است كه اختيارات خود را نامحدود تلقي كرده و بر اساس يك كينه مبهم و كور، و گاه حزبي ، به راحتي نيروهاي صاحب تجربه و ماهر را بدون هيچ دليل كارشناسي با جايگزيني دم دست ترين افراد ، ازجنس خود ، از سيستم حذف مي كنند . اوايل ، روند امور منطقي و همراه با حسن نيت ارزيابي مي شد ، اما باوقوع اتفاقاتي از اين دست آن هم در مدتي كوتاه و به شكلي عجولانه و عاري از تدبير ، قدري در باورها ترديد ايجاد كرد ، هرچند ، حضور چهره شاخص و با برنامه اي مثل فرهاد مهندس پور در راس جايگاه مهم و جريان ساز اداره نظارت بر نمايش ، تا حدودي مسئله را تمام يافته نشان نمي دهد ، و امكان بازنگري و مطالعه بيشتر را فرارو قرار مي دهد.
|
نام گوينده: حسين پاكدل |
يك سازمان با همه عرض و طول ، امكانات و ابزار و كل نيروهاي تربيت شده ، جداي از نگرش انساني ، از نگاه توسعه پايدار، سخت افزاري بيش نيست ، آنچه لازمه حركت جريان ساز و پيش برنده است ، نحوه و چگونگي تدابير نرم افزاري مدير بالا دست و پايه گذاري يك رابطه متقابل و پيش برنده مابين اين دو است . اتفاقي كه يك مدير مياني را به نسبت موفق مي سازد ، كودتاي اداري و سازماني نيست ، بلكه بهره برداري هوشمندانه و كامل از دانش ، كارائي و توان و تجربه گذشته سازمان مورد نظر است و الا اگر مديري با اين شيوه به درصد محتملي از موفقيت هم نائل شود ، در مجموع زيان وارده به سازمان ، از جانب او به مراتب بيشتر است ، زيرا به شكل منطقي نيروهاي يك سازمان ، باصرف هزينه اي گزاف به مرحله اي از بازدهي و خلاقيت و تجربه فردي رسيده اند . و اگر قرار باشد هر مدير با متوسط حضور پنج ساله بر اريكه فرماندهي بلامنازع ، كليت يك سازمان را دگرگون كند ، تا ابدالدهر هزينه هاي سنگين اين بلاي واگير دار غير ملي ، از حيث وقت و انرژي و بودجه ، از جيب هنر، پرداخته مي شود . در اين مورد به خصوص ، جداي از زيان افراطي حذف هاي بي مطالعه ، شعار مديريت شورائي دادن و به شكل كامل فردي و بسته عمل كردن را هم بايد افزود . چرا كه به طور قطع سازمان تئاتر را در اندك مدتي با يك چالش بسيار جدي مواجه خواهد كرد ، چنانكه گره كور آن در مرحله بعد با كودتاي اداري وسازماني ديگري هم كشوده نخواهد شد.
در مراسم توديع معاون سابق هنري ، همرا با چاشني مزاح ، نكته اي را يادآور شدم و آن اينكه معاون قبلي در كنار محاسن بسيار، يك عيب عمده داشت و آن اين بود كه اطرافيانش آدمهايِ تا اندازه اي جسور ، خلاق ، پرتوان و با درايت بودند. صد البته كار كردن با مديراني كه درك نسبتاً خوبي از حوزه كاري خود دارند ، معاون را به جنب و جوش و تحرك و پاسخگوئي و تعيين موضع وا مي دارد و اين، بر خلاف حكم راندن بر انبوه نيروهاي هلي برد شده مطيع، بسيار سخت است؛ نيروهايي كه فاقد ابتدائي ترين نگرش و درك هنري و مسئوليت پذيري هستند و بعضاً نا آشنا به اين مقوله. اين نگاه همراه سياست مخفي شدن پشت شهرت هنرمندان صاحب نام تحت عنوان شوراي مديريت و شوراي عالي برنامه ريزي ، مدير را در برنامه هايش نه تنها پيش نخواهد برد بلكه او را در كوتاه مدت منزوي و فشل كرده و فكر و ذهنش را درگير جزئيات پيش پا افتاده خواهد كرد و نهايت آنكه بسياري را كه با نيت همدلي و همراهي از اعتبار و شهرت خود مايه گذارده اند مايوس و دلسرد مي كند. اميد مي رود ، تا دير نشده خردمندان حاضر در شوراي مشورتي تئاتر، يا شوراي مديريت تئاترشهر تبعات محتوم اين نگرش و نحو عمل را متذكر شوند و از واپسگرائي اين هنر بيدار كننده جلوگيري نمايند.
( دوست گرامي و ارجمندم جناب دكتر نشان رئيس مركز هنر هاي نمايشي، در جلسه اي گفتند با حفظ مواضع دوستي ها را تداوم مي دهند و صادقانه نقد عملكرد را مي پذيرند ، لذا من باب خير خواهي بنده اين مطلب كوتاه را نوشتم )