دکتر محمد بقایی (ماکان) در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که متفکری گفته است زبان خانه وجود است، دغدغه حفظ هویت ملی با توجه به این مبنا چه نسبتی با ماندگاری زبان فارسی دارد؟ گفت: هر زبان گسترده و مهم را میتوان به رودخانه بزرگ تشبیه کرد که از جویبارهای متعدد شکل میگیرد. این جویبارها در واقع آداب، رسوم، سنتها، اعتقادات، فرهنگها و خلقیات جامعه و مردمی است که به آن زبان تکلم میکنند. بنابراین زبان را میتوان حاوی تمامی این ارزشها دانست. این ارزشها در مجموع همان چیزی است که هویت هر جامعهای را تشکیل میدهد.
وی افزود: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زبان ظرفی است که مظروف آن هویت ملی است. براین اساس از دست رفتن هر زبانی برابر خواهد بود با ازمیان رفتن هویت یک جامعه و تبدیل آن هویت به محفوظات تاریخ نظیر محفوظات تاریخی که اکنون از جوامعی مانند بابل، آشور، کلده و امثال اینها به صورت یادگارهای مدنی به جای مانده است. عامل اصلی در از میان رفتن این تمدنها در واقع از دست رفتن زبانهای این جوامع بوده است. حال آنکه در سرزمینهای کهن نظیر ایران، یونان و چین چنین وضعی به دلیل تداوم زبان، وجود ندارد.
بقایی در پاسخ به این سؤال که بسیاری از فرهنگها در طول تاریخ شاهد تغییر زبان بودهاند تداوم زبان فارسی در فرهنگ ایرانی برای قرنها تا چه اندازه در تداوم فرهنگ ایرانی نقش داشته است؟ گفت: چنانکه گفته شد زبان حملکننده فرهنگ است. بنابراین اگر این عامل انتقالدهنده، از حرکت باز ایستد یا اینکه به کلی از میان برود طبیعتاً انتقال فرهنگی و مدنی دچار اختلال خواهد شد و نسلهای آینده از فهم و دریافت دستاوردهای مدنی و فرهنگی پیشین بینصیب میمانند.
این نویسنده و مترجم در پاسخ به این سؤال که چه پیششرطهایی برای حفظ و نگهداری از زبان فارسی لازم هستند تا تداوم فرهنگی ما در آینده هم حفظ بشود؟ گفت: زبان را بر این اساس میتوان به بنایی تشبیه کرد که از تعداد زیادی آجر ساخته شده که اجزای تشکیل دهنده آن هستند. بنای ساختمانی زبان نیز از تعداد بسیار زیادی واژه شکل میگیرد که هریک از آنها در پیوند با نوع خود معنا و مفهوم مییابند. چنانکه در هریک از آنها خللی پدید آید بیتردید بر اجزای دیگر اثر میگذارد.
این محقق و پژوهشگر اظهار داشت: برای جلوگیری از فساد و تباهی اجزای زبان نهادهای فرهنگی هر کشورعلاوه بر دستگاههای آموزشی، فرهنگستانها دارای اهمیت بسیار هستند که با ایجاد واژههای مناسب و جدید ، توان تازهای در زبان ایجاد میکنند. هرچه در فرهنگستانها ظرایف و دقت و تجربه برای چنین امری بیشتر باشد مقبولیت فراوردههای آن از سوی مردم بیشتر خواهد بود. ولی متأسفانه تاریخ فعالیت فرهنگستانهای ایران بهخصوص فرهنگستان اخیر مبین آن است که در کار واژهگزینی ظرافتهای زبان فارسی، ذوق ایرانی و روانشناسی گفتاری چندانکه باید مراعات نمیشود.
این محقق حوزه ادبیات و فلسفه خاطر نشان کرد: برای مثال معادلهایی نظیر "کالا برگ" برای "کوپن" یا "تلفن همراه " برای "موبایل " چندان عاری از نکات یاد شده است که گمان نمیرود پدیدآورندگان آن نیز واژههای آسان کوپن و موبایل را بگذارند و سراغ ترکیبات نتراشیده و مطول بروند، بهخصوص اینکه فرهنگستانهای کنونی به جای کندو کاو در لهجهها و نیمزبانهای ایرانی به منظور یافتن معادلهای مناسب، معادلهای خارجی اعم از عربی یا فرنگی ارائه میکند از جمله همان ترکیب تلفن همراه. مجموع این کوتاهیها سبب میشود مردم خود معادل مناسب پدید آورند چنانکه واژههایی مانند هواپیما، موجشکن، راهآهن و امثال اینها بهوسیله خود مردم پدید آمده و رایج گشته است. مردمی که از تسهیلات و مأخذ و امکانات قراهم آمده از مالیات شهروندان ایرانی نیز برخوردار نبودند.