به گزارش خبرنگار مهر، جلسه دفاعیه رساله دکترای فلسفه غرب بابک عباسی با عنوان "تجربه دینی و چرخش هرمنوتیکی" عصر روز چهار شنبه 29 مهر ماه در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
عباسی با اشاره به اهمیت آرای آلستون بر نواندیشی دینی در دیار ما هم اثر گذاشته است، گفت: آرای آلستون، مهم و قابل تامل است. آلستون نقش بسیار مهمی در جریان نواندیشی دینی ایفا کرده است و به نوعی میتوان گفت جریان نو اندیشی دینی وامدار اندیشههای اوست.
وی افزود: در نیمه دوم قرن بیستم صورتبندی تجربه دینی ذیل بحث عقل و دین با معرفت شناسی دینی صورت میگیرد که نظریه آلستون یکی از مهمترین این تقریرات است.
عباسی گفت: آلستون در پاسخ به این سوال که ادراک یک چیز به چه معناست، میگوید یعنی آن چیز در ادراک ما تجربه شود. آلستون باورهای حاصل از چنین تجربهای را باورهای جلوه بنیاد نام مینهد.
این پژوهشگر در ادامه خاطر نشان کرد: آلستون به جای آنکه در مورد ادراک صحبت کند، اعمال معرفتی موجب باور را مطمح نظر قرار میدهد و شناخت را در قالب یک کارکرد و مکانیسم ورودی و خروجی در نظر میگیرد. ورودی در این مکانیسم تجربه است و خروجی آن باور است.
وی تصریح کرد: آلستون عمل باور ساز را در صورتی معقول میداند که از چند فرض برخوردار باشد. از جمله این فرضها این است که به لحاظ اجتماعی تثبیت شده باشد، دچار ناسازگاری درونی و بیرونی نباشد و واجد مویداتی باشد.
این پژوهشگر در ادامه یادآور شد: آلستون عرفان ادراکی خود را در قالب کارکرد باورسازی طراحی میکند که ورودی و خروجیهای خاص خودش را دارد.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: نظریه آلستون مسئله تکثر تجربههای دینی را نمیتواند توضیح دهد و خود او هم این موضوع را مهمترین مشکل میداند. باید یادآور شد که تجربه دینی در غالب موارد غیر قابل اعتماد است. اگر ده دین متمایز را به عنوان مثال در نظر بگیریم فقط یک دین است که عمل باور ساز و اعتماد ساز آن باعث باور صادق میشود. این موضوع در نظریه آلستون، نمیتواند تبیین شود.
وی افزود: آلستون در نظریه خود نیاورده که باورهای جلوهبنیاد یا باورهای اعتمادساز کدام دین برتر از دین دیگر است تا بر اساس آن بتوان دست به مقایسه و قضاوت زد. لذا در مورد تکثر و تنوع تجربههای دینی به بنبست میرسد.
وی در ادامه با اشاره به بحث چرخش هرمنوتیکی در موضوع تجربه دینی، گفت: در هرمنوتیک تجربه دینی، باور دینی تابعی است از تجربه دینی و تجربه دینی هم تابعی از باور دینی است. فهم و تفسیر دینی بر تجربه دینی مقدم است. بعید است که تجربه دینی بتواند باور دینیای ایجاد کند که در نظام باور دینی شخص وجود نداشته باشد.
عباسی خاطر نشان کرد: تجربه دینی است که به باورهای دینی عرضه میشود. باورهای دینی است که تجربه دینی را تایید میکند و تجربه دینی نمیتوان باعث باور دینی باشد. به عبارت دیگر تجربه دینی نمیتوان معیاری برای صدق و کذب باور دینی باشد.
وی افزود: زمینهمندی تجربه دینی به حدی است که نمیتوان آن را منبعی برای توجیه معرفتی به حساب آورد. لذا ما باید به زمینه و بافتی توجه کنیم که این تجربه دینی در آن شکل گرفته است.
عباسی در پایان با انتقاد از نظریه آلستون درباره تجربه دینی، یادآور شد: ما با تلقی تاریخی و فرهنگی از تجربه دینی مواجه هستیم. از این رو تجربه دینی چگونه میتواند منبع باور دینی باشد؟ تجربه دینی یک اهمیت درون دینی دارد تا برون دینی و لذا نمیتواند ملاک باور دینی باشد.