خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: تیلور معتقد است اقتضائات توسعه و رشد اقتصادی برای توجیه نابرابریها، ویرانی محیط زیست و دیگر انواع بی‌عدالتیها که ذات نظام بازار مدرن تلقی می‌شوند، قابل تغییر است.

تیلور درباره سه نقطه ضعف بسیار متداولی که در مورد مدرنیت مطرح بوده و باعث ناخرسندی و نارضایتی گسترده آن شده، بحث کرده است، اعم از آنکه مدرنیت را فقط شامل پنچاه سال اخیر بدانیم یا آن را از قرن هفده به بعد محسوب کنیم.

این سه موضوع که بیشتر از سایر موضوعات مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته، عبارت است از: فردگرایی افراطی؛ غلبه عقلانیت و استبداد آرام.

هر چند درباره این سه موضوع، به عنوان سه پیامد مهم مدرنیت مباحث فراوانی انجام یافته، هنوز درک درستی از آنها صورت نگرفته است. از همین رو، وی خود به بحث در مورد آنها پرداخته و درصدد برشماری اشکالات آنها بر می‌آید.

فردگرایی افراطی، به احساس بی معنا بودن زندگی و کمرنگ و ضعیف شدن افقها و حدود اخلاقی، می‌انجامد. این آزادی مدرن مبتنی بر رده نظامها و سلسله مراتبی است که در گذشته تعیین کننده نقش و وظایف افراد بود. تمرکز بر فرد که در دموکراسی بسیار برجسته و مشهود است باعث کم شدن هر چه بیشتر نگاه و توجه فرد به دیگران و در نتیجه، به وجود آمدن خودبینی می‌شود.

استبداد آرام هنگامی رخ می‌دهد که شهروندان مصرف کننده، به قدری مشغول و غرق در خود باشند که به خود زحمت دخالت در امور سیاسی و مزاحمت به دولت را ندهند. از نظر "توکویل" می‌توان با ایجاد فرهنگ سیاسی زنده و پر نشاط، که در آن به مشارکت افراد در سطوح مختلف دولت و انجمنهای غیردولتی ارج و ارزش نهاده می‌شود، از این پیامد جلوگیری کرد.

نزاع محافظه‌کاران و لیبرالها درباره چنین مسائلی است. لیبرالها، محافظه‌کاران را به مرتجع بودن یا مخالف اصلاحات بودن و به دل بستگی به عصری طلایی، که نه پیش‌تر وجود داشته و نه بعدا به وجود خواهد آمد، متهم می‌کنند.

تیلور در این بحث سعی می‌کند هم از طرفداران پر و پا قرص مدرنیت و هم از مخالفان شدید آن، فاصله بگیرد و به نوعی انصاف و میانه‌روی در نقد روی آورد.

هیچ راهی برای برقراری تعادل میان منافع و مضرات مدرنیت وجود ندارد. او درصدد پی‌بردن به این نکته است که چگونه می‌توان این جریانها و سیر تاریخی را به سوی بزرگترین چشم‌اندازهای آن هدایت کرده و از فرو افتادن در اشکال پست و فاسد آن اجتناب کرد.