خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ وهنر: بحث داغ این روزهای سینمای ایران در آستانه تثبیت مدیران سینمایی دولت دهم تعیین اولویتها و سیاستگذاریها برای رسیدن به رونق و شکوفایی در سینمای ایران است.
مدیران و مسئولان تازه از راه رسیده با وعدههای جذاب از رونق تولید، اکران و حتی رسیدن به دروازههای بازارهای بینالمللی میگویند و وعده میدهند که سیاستگذاریهای دولت دهم سینمای ایران را که از نظر عدهای از مدیران و مسئولان در 30 سالی که پشت سر گذاشتهایم رشد و بلوغی نداشته، به دوران تازه رهنمون شوند.
خوب است مدیران دولت دهم در هر زمینه میکوشند نوآوری کنند و به دستاوردهای دولتهای پیشین حتی دولت نهم قانع نیستند و میخواهند مرزها را درهم نوردیده و طرحی نو دراندازند. اما دست کم در حوزه سینما بعضی وعدهها و تعدادی از شعارها با ماهیت هنر فاصله دارد، اولویت سینمای ایران فاش کردن میزان دستمزدهای ستارهها و بازیگران محبوب و مشهور نیست.
اولویت سینمای ایران این نیست که پای گزارشهای عامهپسند درباره دستمزد بازیگران را به تلویزیون و روزنامه منتسب به آن بکشانند. سالها است نشریات حدس و گمانهایشان را درباره دستمزدها را منتشر میکنند، هر بار شکایتی مطرح میشود و در نهایت بدون رسیدن به نتیجه ماجرا پایان مییابد. کدامیک از این گزارشها گرهای از مشکلات سینمای ایران باز کرده است؟
سینمایی که در سالهای اخیر اگر در سطح بینالملل موفق شده به خاطر تلاشهای فردی هنرمندانش بوده و نظام حمایتی در داخل برای به ثمر رساندن تلاشها و استفاده از تجربههای سینماگران وجود نداشته است. سینمایی که با وجود مشکلات زیرساختی مثل کمبود سالن، محدودیت امکانات و بودجه و... همچنان مانند 30 سال گذشته سفیر فرهنگی شایستهای برای ایران بوده و تصویری مترقی از تواناییهای سینماگران ایرانی در آن سوی مرزها ارائه داده است.
سینمایی که با وجود همه دستهبندیهای درونگروهی و اختلاف سلیقهها به حیات ادامه داده و کوشیده تصویری نزدیک به واقعیت از روزگار پرالتهابی که در آن هستیم به مخاطب ارائه دهد. برای این سینما باید برنامهریزی کرد و کوشید با حمایت دولت آن را از نابودی نجات داد، اما آیا هیج حوزهای جز دستمزد بازیگران نمیتواند آغازگر این برنامهریزیها و اصلاحات باشد؟
آیا مدیران سینمایی نمیدانند تعیین دستمزد تابع قانون عرضه و تقاضا است و تا تهیهکننده مایل نباشد و از حضور بازیگری سود اقتصادی نبرد به پرداخت ارقام میلیونی رضایت نمیدهد. وقتی وعده داده میشود باید نظارت دولت بر سینما را کمرنگ کرد آیا پس از 30 سال دنبال محدود کردن اختیار بخش خصوصی هستیم و این چشماندازی است که دولت دهم مقابل چشمان سینماگران قرار میدهد؟
سینمای ایران بسیار بیشتر از آنچه فکر کنیم نیازمند برنامهریزی و در بخشهایی حمایت دولت است، اما در حوزههایی که دولت باید وارد شود و از سینما حمایت کند، مانند توجه به تولید و اکران فیلم فرهنگی غایب است و در بخشهایی که فضای باز و اعتماد به سینماگران میتواند راهگشا باشد حضوری پررنگ دارد.
امید سینماگران به دولت دهم بیش از این است که در اولین قدم برای دستمزد بازیگران تعرفه تعیین کند، معاون سینمایی وزیر ارشاد از توجه به فیلم سیاسی میگوید. اما آیا زمینهای برای تولید فیلم سیاسی به مفهوم واقعی وجود دارد یا سینمایی سیاسی سینمایی است که همسو با اهداف دولت پیش برود؟
دولت دهم در آغاز یک راه طولانی است، این آغاز همراه است با وعدههای نویدبخش برای شروع یک دوران تازه، دورانی که در آن فیلمهای "به رنگ ارغوان"، "سنتوری"، "صد سال به این سالها" و نمونههایی از این دست برای اکران عمومی مشکلی ندارند، بازیگران برای فعالیت حرفهای محدود نمیشوند و فیلمها به دلیل مضامین و سوژههایشان دچار جرح و تعدیل نمیشوند. اما این وعدهها چقدر عملی هستند به زودی مشخص میشود.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
محدثه واعظیپور