نظریه جامعه بین الملل یا مکتب انگلیسی با تصریح بر ابعاد غیر مادی و گفتمانی روابط بین الملل، تأکید بر نقش فرهنگ، هنجارها و قواعد، نگاه تاریخی و تفسیری به "واقعیت" بین المللی، پرهیز از شیء انگاری در مطالعه روابط بین الملل و توجه به ابعاد هنجاری حیات سیاسی بین المللی و متعاقبا توجه به امکانات موجود برای دگرگون ساختن روابط در جهت عادلانهتر ساختن آن، به موضعی میانه در مباحث فرانظری شکل میدهد که میتواند در کنار سایر دیدگاههای میانی بستر مناسبی را برای مطالعات نظری و پژوهش در حوزه روابط بینالملل فراهم سازد.
هدلی بول از نظریه پردازان این مکتب فکری معتقد است که نظم ناعادلانه پایدار نیست، لازمه حفظ نظم، وجود درجه ای از عدالت است و بنابراین برای رسیدن به عدالت باید تلاش کرد.
با توجه به برداشتهای متفاوت از عدالت در فرهنگها و تمدنهای مختلف از دادن تعریفی از عدالت به عنوان تعریفی جهان شمول اجتناب می کند و معتقد است که چنین تعریفی لاجرم وابسته به فرهنگهای خاص میماند و تنها شاید بتوان امید داشت که در حوزههای خاص و با گفتگوی میان فرهنگها برداشتی مشترک (اما نه لزوما همیشگی) از عدالت شکل گیرد که به عنوان ارزش مشترک در جامعه بین الملل دنبال شود.
به این ترتیب، او از یک سو به امر مطلوب توجه دارد (عدالت) که امری انتزاعی است و از سوی دیگر، به امکانات که ناشی از تعارضاتی است که میان نظم و عدالت پیش میآید. برای او مهم این است که چگونه میتوان با حفظ نظم، تغییر عادلانه ایجاد کرد.
این نظام باید اصلاح و تعدیل شود. او بر آن است که اگر قرار است ساختار نظام دولتها استحکام داشته باشد، باید اجماع بیناذهنی در آن در مورد حداقل لوازم صلح، عدالت و مدیریت زیست محیطی وجود داشته باشد.
تمرکزگرایی جهانی، منطقهگرایی، و انقلابیگرایی مارکسیستی راههای مناسبی برای ایجاد تغییر تلقی نمیشوند.
در مقابل، آنچه میتواند به پایداری نظم و موجودیت جامعه بین الملل کمک کند، اجماعی گسترده و فراتر از اجماع میان قدرتهای بزرگ، توجه به تقاضاهای کشورهای جهان سوم و جهانی کردن فرهنگ بین المللی از طریق گنجاندن عناصر فرهنگی غیر غربی در این فرهنگ است.