گروهی از بازیگران خردمند وقتی در جمع قرار میگیرند و میخواهند دست به تصمیم جمعی بزنند، قادر به این کار نیستند و نمیتوانند گزینشی عقلانی انجام دهند. این موضوع در حالی رخ میدهد که ممکن است در موضوعی که دست به انتخاب زده میشود، سودی را نصیب تک تک افراد کند.
به عبارت دیگر اگر چه تصمیمگیری در مورد یک کالای اجتماعی خاص برای افراد سودمند است ولی یک خرد جمعی شکل نمیگیرد.
از این رو نویسنده معتقد است که تصمیمگیری جمعی، آشکارا مستلزم تبیین و تصریح "همکاری و تشریک مساعی اجتماعی" است که افراد را گرد هم میآورد و افراد در آن دخیل هستند.
او نسبت این موضوع را با مسئله انتخاب اجتماعی و برابری مورد توجه قرار میدهند. او در بررسی خود به مناقشه میان اخلاق "پارهتو"ای و عقیده لیبرالها مبنی بر حقوق فردی میپردازد.
تفکر غالب در چارچوب خردگرایی مبتنی بر نظریه انتخاب عقلانی، بر عقلانیت ابزاری و منطق نتیجه، تأکید و تمرکز میکند. بر پایه این رویکرد، بازیگران به نتیجه انتخاب خود میاندیشند و با تحلیل هزینه و فایده به تصمیمگیری میپردازند.
نظریه انتخاب عقلانی، نظریهای ریاضی درباره انتخاب است که این نظریه دانشمندان علوم اجتماعی را قادر میسازد تا مفهوم عقلانیت را از جنبه ریاضی بررسی کرده و به آن مشروعیت علمی ببخشند.