به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، محور اصلي اين كتاب اين پرسش است كه آيا همه حوزه هاي علوم شناختي از اعتبار معادلي برخوردار هستند و جواب اين پرسش از نظر مؤلفان اين كتاب البته منفي است.
به نظر بسياري از افرادي كه در اين كتاب مقالاتشان به چاپ رسيده است عصب فيزيولوژي و روانشناسي فرهنگي در بين علوم شناختي از اهميت و ارج بيشتري برخوردار هستند.
از آنجا كه در بسياري از كتبي كه در باب فلسفه ذهن نگاشته مي شوند عصب شناسي محور بحث است و بديلهاي آن با توجه به محوريت اين شاخه به بحث گذاشته مي شوند در اين كتاب سعي شده روانشناسي فرهنگي مركز بحث باشد و بديلها و رقيبهاي آن مورد توجه قرار گيرند.
عناوين پاره اي از فصول اين كتاب بدين قرارند : تناسب فلسفه روانشناسي با علم روانشناسي ( رام هار) ، ذهن به مثابه موضوعي علمي ( تاماس ليتي) ، ظهور ذهن در زمان و مكان ( جاديش هاتيانگادي) ، روانشناسي به عنوان يك علم مهندسي ( تاماس ليتي ) ، دواليسم معرفتي ( گانتر استنت) ، انتقادات مبتني بر عقل مشترك در باب حذف گرايي ( آسونيو ماراس) ، انتزاع تفكر ( پيتر گارتنفورس) و متن ذهن ( جينز براكمير).
كريستينا ارنلينگ و ديويد مارتل جانسون به ترتيب اساتيد ارتباطات و فلسفه در دانشگاههاي لاند سوئد و يورك كانادا هستند.