به گزارش خبرنگار مهر، 3 کتاب مذکور «نمکی»، «راز سیب سرخ» و «بز زنگولهپا» نام دارند که تصویرگریشان توسط سارا خرامان انجام شده است. مجموعه «قصهای نو، از افسانه» نگاهی تازه و دوباره به قصههایی است که کودکان، بارها آنها را شنیدهاند. اما محمدرضا یوسفی این قصهها را با ماجراهایی تازه و شگفتانگیز بازنویسی کرده است.
منبع اصلی قصه «نمکی»، روایت مشعباس پیرحسینی از همدان است. منبع «راز سیب سرخ»، نیز جلد اول مجموعه قصههای ایرانی از انجوی شیرازی و منبع اصلی کتاب «بز زنگولهپا» نیز قصههای صبحی، صبحی مهتدی و متلها و افسانههای ایرانی با گردآوری سید احمد وکیلیان است.
در قسمتی از کتاب «نمکی» میخوانیم:
خانم پری توی اتاق روبهروی هم نشسته بودند و درد دل میکردند. نمکی گریه میکرد و به یاد ننه گلاب و خانه هفت در بود و گفت: حالا میفهمم خانمپری، اگر ننهام شب و روز میگفت که هفت در را ببندم و یکی باز نماند چیزی میفهمید، چون دیو سیاه از در هفتم تو آمد و مرا دزدید!
خانم پری گفت: حالا غصه نخور. این دخترهای دیگر چه، خانه آنها که هفت در نداشته تا یکی باز بماند و دیو سیاه آنها را بدزدد! خیالت جمع، دیو سیاه از در و دیوار تو میرود و هرکسی را که بخواهد میدزدد. نمکی اشکهایش را پاک کرد و گفت: آخه اگر در هفتم را، دری که کسی از آن تو نمیآمد و کسی بیرون نمیرفت، میبستم اینجور نمیشد. بابام بیخودی آن را نساخته بود، چیزی سرش میشد و اگر زنده میماند حتما به من راز در هفتم را میگفت.
در قسمتی از کتاب «راز سیب سرخ» میخوانیم:
باز دو برادر حیرت کردند و کمند را آزاد کردند. زمانی گذشت و فریاد ملک بهمن را شنیدند که گفت: چه نسیمی، چه بهاری! دو ملک کمند را کاملا رها کردند و فقط سر آن را در دست ملک دارا ماند. ناگهان صدای مهیبی از ته چاه شنیده شد و فریاد ملک بهمن در آسمان پیچید. ملک بهمن به تاریکیای که دور تا دورش را گرفته بود، خیره شد. صدای چک چک آب و ریختن سنگ و خاک به گوش رسید.
ملک بهمن در سیاهی راه افتاد. انگار در خواب بود و نمیدانست به کجا میرود. هرچه جلوتر میرفت آه و ناله و فریادهای عجیب و غریب گوشش را پر میکرد. به دنبال صداها رفت و آرام آرام چشمانش به تاریکی عادت کرد. ناگهان نور مشعلی از دور پیدا شد. ملک بهمن به طرف آن رفت. قطرههای خون دیو را روی زمین دید. به دنبال آنها رفت و به دخمهای رسید. سه دیو در آنجا بودند. آنکه ملک بهمن با ضربه شمشیر زخمیاش کرده سیاه بود و دیگری سفید و سومی شاخدار. دو دیو سفید و شاخدار، دور دیو سیاه بودند، بر زخم او روغن میمالیدند و او نعره میکشید.
در قسمتی از کتاب «بز زنگولهپا» نیز میخوانیم:
دستش را از شکاف در تو برد. بزغالهها دیدند، صداش نازک است، ناخنش کوتاه است، دستش سفید است، اما دستش قلمبه و گنده و پنجولیست و گفتند: نه تو گرگی، بزغالهها را پاره پاره میکنی، بزغالهها را تکه تکه میکنی، بعد هپلی هپو آنها را میخوری! گرگ عصبانی شد. زوزه کشید، نعره کشید، سرش را به در کوبید و گفت: بعله که گرگم! سینه پاره میکنم! جگر قورمه میکنم! شکم سفره میکنم...
عقب رفت، دورخیز کرد، یک بار، دوبار، ده بار به در کوبید و آن را از جا کند و توی طویله پرید. بزغالهها که به عمرشان گرگ ندیده بودند از سر و صدای او، زوزه او، نعره او، چهره او، دندان او، وحشت کردند، ترسیدند، لرزیدند و یکدفعه هر سه افتادند. دست و پا زدند، بع بع کردند و جان از تن آنها بیرون آمد، به هوا رفت، بالای سرشان گشتی زد، از در طویله بیرون رفت. گرگ به جان بزغالهها خیزه شد. به دنبال آنها دوید تا از چنگش در نروند. آنها سفید بودند، مثل برف، مثل پنبه، مثل گل یاس، گرگ زوزه کشید. به آسمان پرید. جان بزغالهها که سبک بودند، شبیه پر بالا رفتند، پایین آمدند...
مخاطب اصلی این کتابها کودکان گروه سنی ب و ج هستند. موضوع کتابها هم همانطور که از نام مجموعه مشخص است، افسانههای عامه است. کتاب «نمکی» با 64 صفحه مصور، 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 4 هزار و 500 تومان منتشر شده است. «راز سیب سرخ» با 68 صفحه، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 4 هزار و 500 تومان و «بز زنگولهپا» با 48 صفحه، شمارگان 2 هزار و 500 نسخه و قیمت 3 هزار تومان منتشر شده است.