نقی سلیمانی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به موضوع حساسیت مخاطبان ادبیات نوجوان امروز بر عمق و محتوا اظهار کرد: بحث عمق و محتوا و کم و کیف آن در رمان نوجوان، اینروزها از سوی منتقدان و حتی مخاطبان ادبیات کودک و نوجوان زیاد مطرح میشود، اما به نظر من اصل ماجرا این است که اگر نویسنده برای تولید اثر خود وقت کافی بگذارد و درباره زمینهای که اثرش در آن رخ میدهد، تحقیق کافی صورت دهد، تمام ریزهکاریهای محتوایی خود به خود در کارش پدید میآید.
وی افزود: اگر نویسنده بیآنکه حتی تجربه قبلی داشته باشد، تنها بر اساس اطلاعات موجود در ذهن خودش اثری بنویسد، کاری را خلق میکند که مخاطبش حس میکند در آن صرفا با شرح برخی حوادث مواجه است و جریانی عمقی که بخواهد او را به خود وابسته کند، وجود ندارد و خب به طور طبیعی آن کار را پس میزند.
نویسنده رمان «محمد (ص)» افزود: طبیعی است که وقتی یک موضوع در رمانی بستر روایت قرار میگیرد، نویسنده باید با تحقیق درباره آن سعی کند تا با اطلاع کامل از چند و چون آن موضوع، در بستر داستان واردش کند، اما همین موضوع ساده وقتی در نوشتن رعایت نمیشود، مخاطب نوجوان اظهار میکند که داستان ارائه شده به او عمیق و یا جذاب و گیرا نیست.
سلیمانی افزود: هر زمینهای برای طرح در داستان یک زیرساخت دارد. یک کوه یخ وقتی در آب است، یک هشتم آن روی آب دریاست و بقیه زیر آب. خیلی از موضوعاتی هم که در داستان میآید، اینگونه هستند. این نویسنده است که باید با تسلط خود به موضوعاتی که درباه آن مینویسد، مخاطب را به بخشهای نانوشته درباره آنها هدایت کند. این همان ضرورت تامل و تفکر و تحقیق برای نوشتن یک اثر است.
نویسنده مجموعه داستان «جناب سیب منتظر نیوتن بود» افزود: شما وقتی نامهای برای کسی مینویسید، با توجه به شناختی که از آن فرد دارید و حتی خاطراتی که میان شما مشترک است، زبانتان را تنظیم میکنید. ولی وقتی شما مخاطب نامهتان عام است، زبانتان نیز به همین تناسب تغییر میدهید. در نوشتن یک رمان هم خصوصیات مشترکی میان مخاطبان وجود دارد که باید از سوی نویسنده رعایت شود. نمیشود گفت من فقط برای مخاطب در یک سن ویژه مینویسم. هر گروه سنی خصوصیات ویژهای دارد که نمیشود گفت رعایت نمیکنم. به نظرم رعایت نکردن همین مساله است که مخاطبان در پی آن اعلام میکنند با اثر ارتباط نمیگیرند.
سلیمانی افزود: متاسفانه جریانی در ادبیات نوجوان امروز وجود دارد که مخاطب و سطح او را بسیار پایینتر از آن چیزی که هست در نظر میگیرد و حتی او را در عرصه کودک میبیند. از سوی دیگر ناشران هم معمولا میان گروه سنی کودک و نوجوان تفاوتی قائل نمیشوند. این در حالی است که مخاطبان نوجوان امروز ما نه تنها کودک نماندهاند که از سن خود هم یک سر و گردن بالاتر رفته و میفهمند.
وی تاکید کرد: به نظر من باید در تفکیک سنی مخاطب ما یک رویداد تازه رخ بدهد. من فکر میکنم حتی باید مخاطبان نوجوانی که کمی بهتر و بیشتر از سایرین میفهند را از بقیه جدا کرده و برای آنها آثار تخصصی ویژهای تولید و ارائه کنیم. نمیشود از آنها خواست با سطح پایینتری مطالعه کنند. فکر میکنم یک ناشر هوشمند در این وضعیت باید خودش را با یک طیف کتاب همراه کند که همه گروههای مخاطب را پوشش دهد.
سلیمانی تاکید کرد: معتقدم باید با ایجاد طبقهبندی پلکانی از آثار تولید شده برای گروههای مختلف از نوجوانان، هم میشود مخاطب را به سمت آنها هدایت کرد و هم به نویسنده نشان داد که آنچه او خلق میکند برای کدام گروه سنی مطلوب و مفید است.
وی در پایان تاکید کرد: به نظر من، نویسنده نوجوان باید به دنبال علاقه مشترک میان خود و گروهی باشد که برای او مینویسد. اگر این علاقه مشترک وجود نداشته باشد، نتیجه میشود تولید همان اثری که گفتم برای مخاطب جذابیت ندارد و نویسنده هم برای نوشتنش خیلی خودش را به زحمت نمیاندازد.