عضو دانشنامه اهل بیت(ع) در پاسخ به این سؤال که چرا رهبران سقیفه بعد از مصیبتهایی که بر زهرای اطهر(س) وارد کردند، به هر نحوی در پی کسب رضایت ایشان بودند؟ گفت: چون رضایت حضرت زهرا(س) بر اساس حدیث معروف پیامبر(ص) که رضایت فاطمه را رضایت خدا و غضب او را غضب الهی توصیف کرده بود، برای آنها بسیار مهم بود تا با آن بتوانند ادعا کنند که حکومت ما مورد رضایت خداست لذا آنها تلاش کردند اما نتوانستند رضایت حضرت زهرا(س) را کسب کنند.

 حجت‌الاسلام امیرحسین ملک‌پور عضو هیئت علمی مؤسسه دارالحدیث و از اعضای تدوین دانشنامه اهل بیت(ع) پیرامون زندگی و شخصیت حضرت زهرا(س) با خبرنگار مهر به گفتگو پرداخته است که پی می آید:

* خبرگزاری مهر: در ابتدا توضیحی در مورد جایگاه حضرت زهرا(س) بفرمایید تا سؤالات دیگر را خدمتتان عرض کنیم.

** حجت الاسلام ملک‌پور: فرارسیدن سالروز شهادت نور چشم و میوه دل و پاره تن پیامبر(ص) و محبوبترین اهل بیت نزد پیامبر و سیده زنان و بهترین زنان تمام عالمیان و بهترین زنان بهشتی آنکه انتخاب شده خداوند و حجتی از حجتهای الهی و آنکه رضایت او رضایت خدا و رسول خدا و خشم او خشم خدا و خشم رسول خداست، را تسلیت می گویم. در بیان این تسلیت من چند روایت را در مورد جایگاه و شخصیت فاطمه زهرا(س) بیان کردم که خود گویای برجستگی شخصیت آن بانوی گرامی است.

* با توجه به حدیثی که امام عسکری(ع) می فرمایند «نحن حجج الله علی خلقه، و جَدّتُنا فاطمة حجة الله علینا» ما- امامان شیعه- حجت خداوند بر خلائق هستیم و مادر ما حضرت زهرا (س) حجت خداوند بر ماست، جایگاه حضرت در میان معصومین و مردم چگونه است؟

** اینکه حضرت زهرا(س) جزو حجتهای الهی هستند از مسلمات ماست و بر همه خلق حجت هستند. علاوه بر این روایت، روایتی در امالی شیخ صدوق آمده است که امام سجاد(ع) از پدرشان امام حسین وایشان از پدرشان علی و او از رسول خدا(ص) روایت می کند که حضرت فرمودند: انا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله علی خلقه».

نوع زندگی اهل بیت برای ما حجت و الگوست. در سنن ابن ماجد جلد یک صفحه 616 عایشه نقل می کند وقتی ما رفتیم جهیزیه زهرا(س) را بچینیم چیزی در خانه نبود و یک پوست تنها در خانه بود و ما خاک نرم بر زمین خانه پاشیدیم و دو بالش از لیف خرما آنجا گذاشتیم شاید برخی بگویند که در آن زمان همه همینطور بودند خیر. در همان دوران نیز زندگی های مختلفی از لحاظ مالی و در رفاه وجود داشت و مهریه حضرت زهرا(س) که با فروش زره حضرت علی(ع) پرداخت شده بود مقداری از آن را جهیزیه خریدند و مقداری از این پول اضافه آمد و می شد که با آن جهیزیه ای کامل خرید اما این کار را نکردند. اینها همه می تواند برای ما الگو باشد که گرفتار تجملات نشویم و زندگی خود را در حد نیاز فراهم کنیم. حضرت زهرا از این جهت حجت برای ما هستند.

یا برخی می گویند که زن باید در خانه باشد و بیرون نیاید اما خداوند با اینها با حضرت زهرا(س) استدلال کرده و ایشان را حجت قرار می دهد؛ حضرت فاطمه در صحنه های مختلف از خانه بیرون آمد و در جنگ احد همراه 14 زن در پشتیبانی جنگ شرکت می کند و زخمی ها را مداوا می کند، با آن حجاب والایی که حضرت زهرا(س) داشتند. در دفاع از دینش و در دفاع از پیامبر بارها و بارها حضور دارد. و  یا در دفاع از ولایت حضور جانانه داشتند و در این مسیر جان خود و فرزندش را فدا کرد. این حجتی است برای همه زنان عالم که وقتی دینشان به خطر می افتد باید در دفاع از آن اقدام کنند.

برخی می گویند چون ما زن هستیم نمی توانیم حقمان را بگیریم در حالیکه حضرت زهرا(س) برای گرفتن حق خویش از خانه خارج می شود تا احقاق حق کند و خطبه ای جانانه می خواند و با آیات قرآن استدلالهای محکم می کند به حدی که علمای اهل سنت را برای جواب دادن به این آیات به زحمت می اندازد. در واقع یک حرکت سیاسی انجام می دهد. فدک درست است که ارزش مادی داشته اما اهل بیت احتیاجی به مادیات نداشتند و آنها بارها و بارها در زندگی شان این مسئله را ثابت کردند. کسی مثل حضرت زهرا(س) وقتی فدک و ارث اش را مطرح می کند در واقع برای دفاع از حکم الهی و احقاق حق است و نمی گوید من زن هستم نمی توانم بلکه می آید و احقاق حق می کند و با استدلال محکم مردم را دعوت به یاری خود می کند. این حجتی بر همه خلایق است که وقتی حقتان غصب شد بیایید حقتان را بگیرید.

معنای حدیث امام حسن عسکری(ع) این است که حضرت زهرا(س) از جهت عبادت و معارف و به ویژه نوع رفتار در دفاع از ولایت، حجت بر ائمه هستند. اهل بیت هم از ایشان درس می گیرند و در دفاع از دین خدا حرکت می کنند که نمونه آن حرکت اباعبدالله الحسین(ع) که فرزند همین بانوست، همه هستی اش را در کربلا می آورد تا به همه ثابت کند که در دفاع از دین باید هستی مان را در طبق اخلاص بگذاریم.

* چرا ما کمتر از زندگی حضرت زهرا(س) اطلاع داریم و صرفا شناخت ما به همان زمان پیش از شهادت و مصائبی که ایشان متحمل شد، محدود می شود؟

** حضرت زهرا(س) از همان کودکی دچار مصائب سخت شد چون از همان دوران کودکی بود که از مادر و آن هم مادری همچون خدیجه کبری(س) که به فرموده پیامبر(ص) یکی از زنان بهشتی بود، یتیم شد و یتیمی از مادر خیلی سخت تر از یتیمی از سوی پدر است. لذا چون خودشان در کودکی مادر از دست داده بودند و سختی آن را خوب درک کرده بودند برای یتیمی فرزندانشان تدابیری اندیشیدند، از جمله در وصایایشان به امیرالمؤمنین(ع) سفارش کردند که بعد از من، «امامه» دختر خواهرم را بگیر که مثل خودم برای بچه هایم هست و با آنها خیلی مهربان است و به ایشان سفارش کردند که یک شب پیش همسرت و یک شب در نزد فرزندانم باش.

و همچنین به امیرالمؤمنین(ع) که پدر یتیمان بود و یتیم نوازی اش زبانزد خاص و عام بود سفارش کرد که با بچه هایش مهربان باشد، آنها مادر از دست داده اند و با آنها تندی نکن. این سخنان دلالت بر این دارد که حضرت زهرا(س) به فکر بچه هایش بوده است چون درد یتیمی را از مادر چشیده بودند. سختی ها و مصائب دیگر زندگی حضرت زهرا(س) را اگر گذرا اشاره کنیم می توانیم به سختی زندگی در مکه اشاره کرد، مکه ای که سرانش توطئه قتل پدرش را چیده اند؛ بر طبق نقل کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد یک صفحه 268 وقتی حضرت زهرا(س) از این توطئه خبردار شد رفت و پدر را خبر کرد. مکه ای که طبق همه نقلهای شیعه و سنی سرانش به پدر اهانت کردند و شکمبه گوسفند بر ایشان ریختند؛ این زهرای اطهر بود که با دستان کوچکش سر و صورت و لباسهای پدر را تمیز کرد و در نقلها داریم که تلاش کرد جواب محکمی به سران قریش بدهد و این کار را هم با کمک عمویش ابوطالب انجام داد.

مکه ای که آزار و اذیت سران آن باعث شد که سفر سخت هجرت را در سنین کودکی تحمل کند، سفری که با چشم خویش دید که یکی از مشرکین با نیزه به خواهر باردارش حمله کرد و او از مرکب به زمین افتاد و باعث سقط جنین او شد. اینها گوشه ای از مصائب حضرت زهرا(س) در مکه بود اما در مدینه هم مصائب ایشان تمام نشد؛ جنگهای پی در پی باعث نگرانی های او می شد و او را از خانه امن به صحنه ناامن نبرد می کشاند. طبق بسیاری از نقلها ایشان جزو 14 زنی بود که در جنگ احد برای کمک و پرستاری به صحنه جنگ آمد و زخمهای پدرش را مداوا کرد.

حضرت زهرا(س) در زندگی با حضرت علی(ع) نیز سختی هایی را متحمل شد برای اینکه با عامه مردم که سطح زندگی پایینی داشتند، تفاوتی نداشته باشد. همه کارهای خانه و بچه داری بر دوش ایشان بود. شاید گفته شود که کارهای خانه یک کار معمولی است اما در آن دوران با توجه به امکانات آن زمان معمول این بوده که خانم خانه چند کنیز داشت و خود امور خانه را تنها مدیریت می کرد و حتی برای فرزندانشان دایه داشتند اما حضرت زهرا(س) با اینکه فرزند پیامبرص) بود چنین کاری را نکرد. اما سختی ها و مصائب بزرگ این بانو بعد از پیامبر(ص) شروع می شود. اول داغ پیامبر(ص) بود که باعث شد شب و روز گریه کند و طبق نقلهای تاریخ شدت گریه ایشان در فراق پیامبر(ص) به حدی بود که مردم آمدند به او گفتند یا شب گریه کن و روز آرام بگیر و یا روز گریه کن شب آرام بگیر چون گریه هایت ما را آزار می دهد. طبق نقل خصال شیخ صدوق بعد از اعتراض مردم، خانم حضرت زهرا(س) به بیرون مدینه رفت و جایی را به عنوان«بیت الاحزان» تشکیل داد

* چرا اینقدر گریستن حضرت زهرا(س) بعد از وفات پیامبر(ص) در تاریخ برجسته است؟

** البته این گریه‌ها تنها گریه بر مصیبت نبود- درست است گریه بر مصیبت جایگاه خاصی داشت چون مصیبت پیغمبر خیلی عظیم بود- بلکه گریه های سیاسی هم بود و می خواست با گریه اش به مردم بفهماند که حق من و علی را غصب کردند، فدکم را گرفتند و حرمتم را شکستند و به خانه ام حمله کردند و در خانه ام را به آتش کشیدند و بچه ام را کشته اند و...

در این مدت 75 یا 95 روز فقط یکبار لبخند بر لبان زهرا(س) آمد و طبق خیلی از نقلهای شیعه و سنی، آن هم وقتی بود که در روزهای آخر عمر، « اسما» صورت یک تابوتی را نشان داد که حجم بدنش را می پوشاند و آنگاه لبخندی بر لبانش نشست، آری به فکر حجاب بعد از مرگش هم بود. آخر ایشان کسی است که از «عبدالله مکتوم» که کور بوده هم رو می گرفت و طبق نقل کتاب «جعفریات» صفحه 95 پیامبر(ص) به او فرمود: دخترم عبدالله که تو را نمی بیند. حضرت پاسخ می دهد من که او را می بینم و او بوی مرا استشمام می کند. پیامبر در اینجا بود که فرمود: " اشهد انت بضعة منی" شهادت می دهم که تو پاره تن منی. یعنی حضرت ریزترین مسائل را مراعات می کند و در باب حجاب ایشان حجت بر همه زنان است.

بله  داغ پیامبر(ص) برای زهرا اطهر(س) بسیار سخت بود چون ایشان نسبت به پیغمبر معرفت کامل دارد و این شناخت است که مصیبت را بزرگ می کند. لذا مصیبت پیامبر(ص) هم بر حضرت علی(ع) سخت بود چون در نهج البلاغه حضرت می فرماید: یا رسول الله اگر نبود امرتان به صبر و نهی تان از جزع، آنقدر در فراقت گریه می کردم که اشکهایم خشک شود. این به خاطر شناخت بالای امیرالمؤمنین(ع) نسبت به پیامبر(ص) بود و این شناخت هم نسبت به حضرت زهرا(س) هست لذا مصیبت این بانو بر حضرت علی(ع) خیلی سخت آمد و در این مصیبت سه بار با صورت به زمین آمد؛ یک بار طبق نقل کتاب کافی جلد یک صفحه 281، زمانی است که جبرائیل در لحظات آخر حیات پیامبر(ص) که با حضرت علی(ع) خلوت کرده بود، آمد و عهدها را گرفت و حضرت علی(ع) فرمود یا رسول الله صبر می کنم. بعد دوباره جبرئیل آمد و گفت یا رسول الله به علی بگو هتک حرمت می کنند همان حرمتی که حرمت خدا و رسول خداست. حضرت فرمود تا این جمله را از جبرئیل شنیدم با صورت بر زمین افتادم. آری کدام مرد طاقت دارد همسرش را جلوی چشمانش کتک بزنند؟! در کتب معتبر همچون کتاب احتجاج جلد یک صفحه 201 دارد که بی بی آمد و بین این قوم بی حیا و امیرالمؤمنین(ع) حائل شد و جلوی مولا ایستاد و مانع این قوم شد و این یک مصیبت سخت را تداعی می کند و آن این است که وقتی دستور دادند به «قنفذ» و «مغیره» برای زدن حضرت زهرا(س) این عمل جلوی چشمان حضرت علی(ع) اتفاق افتاد و همین مسئله باعث شد که مولا با صورت روی زمین آمد و بر اساس روایتی از امام صادق(ع) علت شهادت مادرشان را همین ضربات و کتکها و بی حرمتی ها بوده است.

حضرت علی(ع) در همان زمان فقط از جبرئیل شنیده بود و هنوز آن وقایع اتفاق نیفتاده بود که با صورت بر زمین آمد. بار دوم که حضرت با صورت بر زمین آمد زمانی بود که - طبق نقل «کشف الغمه» جلد 2 صفحه 126 و همچنین کتاب سنی «مقتل خوارزمی» جلد یک صفحه 85- مولا دید حسنین با یک حالت گریان و نالان به مسجد می آیند تا خبر شهادت مادرشان را به حضرت علی(ع) بدهند و حضرت با شنیدن خبر شهادت دوباره با صورت بر زمین افتاد و غش کرد و آمدند او را به هوش آوردند و او به خانه آمد. مصیبت زهرای اطهر خیلی سخت است چرا چون نسبت به زهرای اطهرمعرفت کامل دارد. بار سوم زمانی بود که طبق وصیت زهرا(س) او را شبانه غسل داد، کفن کرد و به خاک سپرد و بعد از دفن بود که حزن و اندوه بر ایشان هجوم آورد و بر روی قبر زهرا(س) افتاد و آنقدر گریه کرد که خاک قبر را با اشکهایش تبدیل به گل نمود.

* جناب آقای ملک پور سؤالی که وجود دارد این است که چرا حکومت سقیفه در پی آن بود که به هر نحوی رضایت حضرت زهرا(س) را به دست آورد؟

** در «سنن کبری» بیهقی و «طبقات» ابن سعد ادعا می کنند که بعد از ماجرای فدک و ماجرای کوچه و هجوم به خانه حضرت زهرا(س) که منجر به بیماری حضرت شد، دو رأس سقیفه آمدند و ادعا کردند که حضرت زهرا(س) را راضی کردند، در حالیکه در کتب معتبر آمده است که وقتی آن دو به در خانه حضرت زهرا(س) می آیند، حضرت صدیقه کبری(س) اجازه ورود نمی دهند و بعد به واسطه حضرت علی(ع) و تنگنا قرار دادن حضرت اجازه ورود می خواهند که حضرت زهرا(س) در پاسخ به امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند خانه خانه توست و من کنیز شما هستم. بعد این دو وارد شدند و بی بی در پشت پرده قرار گرفت. این دو سلام کردند و حضرت زهرا جواب سلام آنها را ندادند و حال آنکه ما می دانیم جواب سلام مسلمان واجب است که این خود نکته ای است؛ اصرار کردند و چاپلوسی کردند و حضرت زهرا(س) فرمودند آیا شما از پیامبر نشنیده اید که رضایت فاطمه رضایت خداست؟ و آنها گفتند بله و بعد دوباره پرسیدند آیا پیامبر نفرمود که خشم فاطمه خشم خدا و رسول خداست؟ گفتند: بله. بعد که از آنها اقرار گرفت، همان دست مجروحشان را بلند کرده و دعا کرده فرمود: خدایا شاهد باشد که من از این دو راضی نیستم.  این مطلب در خود کتب اهل سنت آمده است و در واقع آنها نتوانستند رضایت حضرت زهرا(س) را کسب کنند.

مهمترین منابع اهل سنت روایتی از عایشه همسر پیامبر(ص) می آورند مبنی بر اینکه وقتی ابوبکر حق حضرت زهرا(س) را نداد، حضرت با ابوبکر قهر کرد و سخن نگفت تا از دنیا رفت. این روایت نشان می دهد که رضایتی در کار نبوده است و رضایت حضرت زهرا(س) برای آنها بسیار مهم بوده است تا با آن بتوانند ادعا کنند حکومت ما حکومتی است که مورد رضایت خداست. چون روایت پیامبر که فرمود: «رضی الفاطمه رض الله و غضبها عضبه" روایتی معروف است و بیش از 40 آدرس شیعه و سنی دارد. این مسئله دلالت می کند که اگر رضایت زهرا(س) نباشد حکومت آنها مورد رضایت خدا نیست لذا آنها تلاش کردند اما نتوانستند آن را کسب کنند.

* پس می توانیم بگوییم علت دفن شبانه پیکر حضرت زهرا(س) همین مسائل بوده است؟

** این مسئله چند علت دارد یکی وصیت خود ایشان است و اهل سنت در کتب خود از جمله کتاب « مستدرک علی الصحیحین» جلد 3 صفحه 178 از عایشه روایت می کند که فاطمه زهرا(س) توسط علی (ع) شبانه دفن شد و به ابوبکر خبر ندادند و خود حضرت علی(ع) بر او نماز خواند و در کتابهایی دیگر سنی نیز این مطلب وجود دارد. در کتاب «الی الشرایع» صفحه 185 راوی از امام صادق(ع) سؤال می کند که چرا زهرا(س) شبانه دفن شد؟ حضرت می فرماید: به خاطر اینکه حضرت زهرا(س) وصیت کرد که آن دو نفر بر او نماز نخوانند. در کتاب «عیون اخبارالرضا» نیز همین مضمون آمده است و علت اصلی به هر حال پیداست؛ در کتاب «مناقب» شهر آشوب جلد 2 صفحه 211 آمده است به خاطر کثرت ظلمی که بر فاطمه(س) شده بود حضرت علی(ع) طبق وصیتی که زهرا(س) کرد، او را شبانه دفن نمود.

در کتب دیگر از جمله امالی صدوق روایتی است که «اسبق بن نواطه» از حضرت علی(ع)علت دفن شبانه پیکر حضرت زهرا(س) را می پرسد که حضرت می فرماید: "چون زهرا(س) غضب کرد از قومی که در مدینه بودند و دوست نداشت آنها به تشییع جنازه اش بیایند." وقایعی که بر زهرای اطهر(س) گذشت بسیار سخت بود شما تصور کنید خانمی با آن عظمت و دختر پیغمبر و با آن عزت می آید در مسجد خطبه می خواند و بعد از خطبه آن کسی که مورد خطاب حضرت زهرا(س) بود بلند می شود و می گوید من تقصیر ندارم و همه این قوم در گرفتن فدک با من موافق هستند؛ و از آن جمعیت یک نفر بلند نمی شود و اعتراض کند که نه من مخالف هستم. خب این مظلومیت است و از بس ظلم کردند حضرت از تمام اهل مدینه در غضب بود لذا اجازه نداد هیچکدام در تشییع جنازه و دفن اش بیایند و قبرش هم مخفی ماند تا حجت باشد برای همه عالم که این خانم از دست مردم زمان خودش ناراضی بود مگر تعداد انگشت شماری که در مراسم تشییع و تدفین آن حضرت حضور داشتند که نامشان در کتب آمده است.

* اما سؤالی که پیش می آید این است که چرا تا به امروز که دوستداران اهل بیت به ویژه حضرت زهرا(س) وجود دارند هنوز قبرشان مخفی است و به مانند قبر حضرت علی(ع) پس از دوره ای آشکار نشد؟

** دلیلش واضح است؛ مخفی بودن قبر ایشان یکی از حجتهای الهی است و دلیل محکم شیعه بر اهل سنت است که نشان می دهد حضرت زهرا(س) از حکومت سقیفه ناراضی بودند و وقتی که حضرت زهرا(س) طبق روایت مسلم بین شیعه و سنی ناراضی باشند رسول خدا(ص) و خداوند هم ناراضی است و این حجتی برای همه عالم است تا بدانند حقیقت چیست و این دلیل باید تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) باشد.

------------------

گفتگو از زینب ملکی