خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: بر اساس نظریه توصیه‌گرایی اخلاقی کارکرد اساسی و اصلی گفتارها و احکام اخلاقی، عبارت است از توصیه و هدایت مخاطب و ارائه دستورالعمل رفتاری به او.

مكاتب فلسفة اخلاق در غرب را به انحاي گوناگوني دسته بندي مي‌كنند. می توان  چهار مكتب عمده در ميان مكاتب فلسفة اخلاق غرب را برشمرد که عبارتند از: طبیعت گرایی، شهودگرایی، احساس گرایی و توصیه گرایی.

توصیه گرایی (Prescriptivism)، یکی از مهم ترین نظریات در مباحث فرااخلاق و فلسفه اخلاق است که در چند دهه اخیر مورد توجه فیلسوفانِ غربی قرار گرفته و مباحثات فراوانی در تأیید و نیز ردّ آن صورت گرفته است.

به دنبال نظریاتی همچون شهودگرایی، امرگرایی و احساس گرایی، توصیه گرایی در فرا اخلاق مطرح شد. توصیه گرایی را می توان اصلاحیه ای برای نظریه احساس گرایی تلقی کرد. صاحب نظر اصلی و مبتکر این دیدگاه، فیلسوف اخلاق معاصر، ریچارد مروین هیر است. وی نخستین بار نظریه خود را در کتاب زبان اخلاق در سال 1952 ارائه داد. هر چند یازده سال بعد، در سال 1963، در کتاب آزادی و عقل با افزودن قیودی به نظریه خود آن را کامل تر کرد.

لوییس پویمن در توصیف توصیه گرایی هیر می نویسد: دو ویژگی اصلی نظریه اخلاقی هیر عبارتند از: توصیه گرایی و تعمیم پذیری. وی در دیدگاه خود استدلال مغالطه طبیعت گرایانه را، که از سوی مور بر علیه طبیعت گرایان مطرح شده بود، می پذیرد و دیدگاه طبیعت گرایانه را غیر موجّه تلقی می کند و به تبع احساس گرایان، بین حقایق و ارزش ها تمایز قایل می شود.

از سوی دیگر، همانند احساس گرایان معتقد است که ما نمی توانیم صدق و یا کذب را به گزاره های اخلاقی نسبت دهیم و دیگر این که، احکام اخلاقی ناظر به نگرش ها هستند، نه باورها.

اما هیر، بر خلاف احساس گرایان، تأکید بر احساسات در باب تأیید و عدم تأیید (پسند و ناپسند) را به تأکید بر نوعی خاص از حکم می برد که از یک سو، عنصری توصیه ای در آن قرار دارد و از سوی دیگر، ویژگی تعمیم پذیری؛ یعنی وقتی به کسی می گویند نباید از صاحب خانه خود دزدی کنید: اولاً، در آن عنصری توصیه ای وجود دارد که به شما ترک دزدی از صاحب خانه را توصیه می کند. ثانیا، عنصری به نام تعمیم پذیری دارد که اقتضای آن این است که در شرایطی مشابه هیچ کس نباید دزدی کند و به واسطه این ویژگی است که حکمی کلی صادر می شود که همه باید از آن پیروی و تبعیت کنند.

در این دیدگاه، زبان اخلاقی به این معناست که اگر حکمی اخلاقی صادر کردیم، نباید صرفا توصیه ای به دیگران باشد بلکه شرط لازم و کافی برای توجیه آن حکم این است که آدمی خودش را متعهد به انجام و رعایت آن اصل گرداند.

هیر در تعریف توصیه گرایی می گوید: «توصیه گرایی نظریه ای فرا اخلاقی در باب معنای گزاره های اخلاقی است که می گوید: «علاوه بر معنای توصیفی یا واقعی، که گزاره های اخلاقی ممکن است داشته باشند، عنصری توصیه ای در معنای آن گزاره ها وجود دارد که به هیچ معنای توصیفی و واقعی هم ارز و هم معنا تحویل پذیر نیست بلکه این عنصر درصدد توصیه اعمالی خاص یا هدایت اعمال خاص می باشد.»

در این تعریف، هیر کاملاً در مقابل طبیعت گرایان قرار می گیرد. زیرا طبیعت گرایان معنای توصیه ای گزاره ها و احکام اخلاقی را به معنای توصیفی آن ها تحویل می بردند و مثلاً می گویند: «خوب یعنی آنچه که لذت آور است» و معتقد بودند که ما می توانیم از مقدمات توصیفی حکمی ارزشی و نتیجه ای اخلاقی استنباط کنیم.

به نظر هیر این دیدگاه طبیعت گرایانه نیروی توصیه گرایانه و هدایت گرایانه گزاره های اخلاقی را از بین می برد و یکی از مهم ترین منافعی که وی برای دیدگاه و نظریه اش ادعا می کند این است که این نظریه نشان می دهد که چگونه یک حکم اخلاقی ضرورتا با انتخاب وانجام فعل و صفت موجود در آن گزاره گره خورده است.

بر این اساس و با توجه به آرای هیر کارکرد اساسی و اصلی گفتارها و احکام اخلاقی، عبارت است از توصیه و هدایت مخاطب و ارائه دستورالعمل رفتاری به او.

افزون بر هرگونه معنای واقعی و توصیفی ای که ممکن است گزاره های اخلاقی داشته باشند، عنصری توصیه ای در معنای آنها وجود دارد که غیرقابل تحویل به هرگونه معنای توصیفی است.