عموم تقریرهای اخلاق فضیلت، بر اینكه فضیلت نوعی خصلت منشی مطلوب و قابل تحسین است، اتفاق نظر دارند. بر این اساس، مفهوم «فضیلت»، مفهومی است كه تا حد زیادی روشن است و در اینكه فضیلت، نوعی منش اخلاقی پسندیده است، ابهامی وجود ندارد.
نسبت به انواع فضایل، هم برخی وحدت گرا و عده ای تکثرگرا هستند؛ تکثرگرایان اغلب جزییگرا و قایل به ضد نظریه گراییاند.
تأکید بر منش فضیلتمندانه فاعل اخلاقی، تقدم مفاهیم خوب و بد، بر مفاهیم باید و نباید، اهمیت دادن به اموری نظیر انگیزه ها و اندیشه های باطنی، توجه به نقش اسوه های اخلاقی و عینی دانستن فضایل اخلاقی از مهم ترین شاخصه های فضیلت گرایی است.
مهم ترین تفاسیر اخلاق فضیلت در سه دسته سعادت گرا، فاعل مبنا و اخلاق مراقبت قرار دارند. یکی از مکاتب و دیدگاه های واقع گرایانه در اخلاق که سابقه ای به درازای پیدایش نظریات اخلاقی دارد، دیدگاه سعادت گرایانه حکمای یونان باستان است.
مدافعان این مکتب نیز اختلافات فراوانی با یکدیگر دارند اما وجه مشترک همه آنان این است که همگی وصول به «سعادت و کمال» را به عنوان غایت الغایات اخلاق و احکام اخلاقی معرفی کرده اند.
ارسطو فضيلت را با سعادت ارتباط ميدهد و عمل به فضايل را براي زندگي سعادتمندانه ضروري ميداند. آنچه در نظام اخلاقي ارسطو قابل اهميت است، نگاهي است كه او به انسان و سعادت او دارد. نيكبختي، نهاييترين غايت است كه ديگر غايات نسبت به آن، غايات مياني شمرده ميشوند. نيك بختي داراي دو خصوصيت است: نهاييترين غايت است و بسنده براي خويش است؛ يعني به تنهايي زندگي را مطبوع ميكند و بينياز از همه چيز ميسازد.
مبناي همه نگرشهاي گذشته به اخلاق فضيلت، «سعادت» قرار گرفته و با توجيهي سعادتگرايانه همراه بوده و از فضايل بر مبناي سعادت سخن گفته ميشود. البته ديدگاههاي فوق همگي به نقش فاعل اخلاق توجه داشته و به تعبير ديگر، معطوف به فاعل ميباشند.
ولي برخي تلاش كردهاند تا ديدگاهي ارائه دهند كه «فاعل مبنا» باشد تا صرفاً «فاعلنگر». مطابق اين ديدگاه، ميتوان فاعل اخلاقي را بدون نياز به توجيهي سعادتگرايانه به نحوي پايهاي و مبنايي مورد ارزيابي اخلاقي قرار داد.
از نظر سعادت گرایان منشأ ارزش های اخلاقی، و ریشه همه فضایل و رذایل اخلاقی در سعادت و کمال نهفته است. هر چند در این که مصداق سعادت و کمال انسان چیست، با یکدیگر اختلافات فراوانی دارند.
همچنین بعضی از آنان بیشتر روی «کمال» تکیه کرده و «سعادت» را لازمه کمال دانسته اند و برخی دیگر بر «سعادت» تکیه کرده و البته سعادت را ملازم با کمال دانسته اند.
همچنین برخی از آنان بیشتر به جنبه های معنوی اهمیت داده اند و بعضی دیگر جهات مادی را برتری داده اند. افزون بر این برخی از سعادت گرایان بر مسأله حیات اخروی هم تکیه کرده اند و حتی آن را اصل دانسته اند و بعضی نیز چندان توجهی به حیات اخروی نکرده اند.
سعادت گرایان در تبیین مفهوم «فضیلت» بر اموری از قبیل «صفت درونی»، «عادت و تمرین»، «انگیزه» و «پایه ای بودن برخی خصایص انسانی نظیر مراقبت» تأکید میکنند.