جمعی از دانشجویان دانشگاه ارومیه به همراه بسیج دانشجویی این دانشگاه در نامه ای سرگشاده به رئیس جمهوری کشورمان خواهان عدم حضور مشایی در سفر استانی به آذربایجان غربی شدند.

به گزارش خبرنگار مهر ارومیه، در این نامه سرگشاده که در اختیار دفتر خبرگزاری مهر قرار داده شده آمده است: جناب آقای احمدی نژاد با توجه به شرایط پیش آمده در وضعیت سیاسی دنیا و کشورمان در یک سال اخیر، بر آن شدیم تا با استقبال از حضورتان در استان و در راستای رسالت والایی که بر دوشمان است چند خطی به حضور بنویسیم تا فردا نپذیریم از زبانتان نمی­دانستم­ ها را. شاید در هیچ یک از سفرهای استانی با نامه سرگشاده و آن هم از سوی واماندگان قافله عشق مواجه نشده­ اید.

این نامه می افزاید: بدون شک این نامه را نیز مانند سایر انتقادهای کاری از گروه دشمنانتان می­ دانید. اما دکتر ارجمند این نامه از روی تکلیف است.

در بخش دیگری از این نامه ذکر شده است: سخن شفاف است و بی واسطه. این پرچم یادگار سربازان ارتش رستم و زال نیست که به اسفندیار­ها سپرده شود. کاش یک بار دیگر با چشمهای خودتان به گلستان شهدا می ­رفتید تا دریابید که آن­ها نه سرباز بودند بلکه همه سردارند و سرافراز­تر از بیرق کاوه. دشوار نیست که ندانیم اگر کبریت به دستمان سپردند و توشه راهمان دادند، از بابت روشن نگاه داشتن مشعل راه عاشق­ ترین پروانه­ های عالم هستی بوده و نه افروختن خرمن بلندی های زمان.

این نامه می افزاید: جناب آقای دکتر، مشاوران و دوستان شما که مهاجران خون خوار صهیونیست را مردم اسرائیل و بدتر از آن، آنها را قابل دوستی می ­نامند، آیا به داغ های بزرگی چون بهاییت و وهابیت که این تروریست ها بر دل اسلام نهادند فکر کرده ­اند. آیا به ثمره جرثومه آن که ذبح گوسفند وار مردم بی پناه مسلمان افغانستان و سوریه است می­ اندیشند. پرچم پر افتخار ایران چه سنخیتی با دستان افرادی چون آقایان مشایی و بقایی دارد که اخیرا در سفرهایتان آن را به دستشان می­ سپارید. راستی مگر شما منتخب ملت نیستید و پرچم نزد شما امانت نیست؟ از کدام نگهبان اجازه سپردن امانت به غیر را گرفته­اید.؟ در کدام رفراندوم به شما اجازه ایستادن در مسیر شعور ملت داده شده است.

دانشجویان ارومیه در این نامه آورده اند: اگر به شعور ملت احترام می گذاشتید می ­بایست به این نکته می­ رسیدید که اگر ملت بخواهند همچون انتخابات مجلس نهم محرمانه تصمیم بگیرند و خود پیک بیرقشان را برگزینند کسی را حق سپردن بی اجازه به غیر نیست. آیا به این اندیشیده اید که این ملت برای داشتن پرچمداری چون ولایت مطلقه فقیه چه خطرها کرده ­اند؟ آیا در هوش و زکاوت مسلمان ایرانی اندیشیده ­اید. فکر نمی­ کنیم صندلی ریاست جمهوری آنقدر دنیایی شده باشد که نتوانید از روی آن دندان های درنده دژخیمان صهیونیست را در پشت مرزهایمان ببینید.

بخش دیگری از این نامه می افزاید: امروز برای شما فصل مبارزه با دشمنی است که سال ها پیش در شعارهای انتخاباتی خود برایشان خط و نشان کشیدید. هلوکاستی­ ها امروز از پس مرزها برایمان آهنگ تسلیم می ­نوازند و همراهان داخلی شان از شیپورهای سبز، کوس رسوایی سرداده اند. دوماه بیشتر تا پایان وعده­ هایتان نمانده و از هنر گلادیاتورهایتان جز سفره­ های به تاراج رفته اقشار پایین دستی چیزی به جا نمانده است. راستی شما و گلادیاتورها از کدام بازار مرغ، گوشت گرم، برنج و روغن برده­ اید. آقای رئیس جمهور نتوانستن برای شما البته نقص بزرگی است چرا که ژست توانستن گرفته بودید ولی ناپسندتر آن است که در لحظات پایانی ماموریت خود بخواهید از مسیر میانبر بروید.

این نامه ادامه می دهد: استدعای ما این است که تاریخ میانبر رفته­ ها را یک بار دگر مطالعه فرمایید. همه آنهایی که امروز خاطرات دوران تعجیلشان را نگاشته ­اند خود نام کژراهه برایش نهاده ­اند. آیا برای رسیدن به دریا باید از گرداب رفت؟ آیا سخت است بدانیم که گرداب می ­رباید و به دریا نمی ­برد؟ آقای دکتر ملت شما را برگزید تا در سایه ولی امر مسلمین قدم بردارید و پرچمی که از دست مبارک ایشان گرفتید به موقع باز پس ­دهید.

آخرین کلام: آقای دکتر ما اگر نخواهیم مشایی­ را و بقایی­ ها را در سفرهای استانی در کنار منتخبمان ببینیم چه باید بکنیم. ما که لیبرال و آشوب گر نیستیم، ماکه خودزنی و غوغا سالاری نمی­ دانیم. هنر ما از قلم­ ها و اندیشه­ هایمان جاری خواهد شد. ما با پیروی از فرامین رهبر معظم انقلاب دراین گرداب­ها فرو نخوایم رفت (انشاالله). اگر دوست دارید در برزخ گرداب­های تاریخ جا نمانید پرچم را به دست پرچمدار بسپارید چراکه قدس منتظر ماست.