اکرمی بر این باور است که داستان سیاوش یا ضحاک را به عنوان تک‌داستان‌هایی از شاهنامه می‌توان بازآفرینی کرد، اما مجموعه شاهنامه به بازنویسی نیاز دارد؛ چرا که هویت و شناسنامه‌ای دارد و نمی‌شود با آن شوخی کرد.

جمال‌الدین اکرمی، نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر هم بازنویسی و هم بازآفرینی ادبیات کلاسیک را ضروری دانست و افزود: می‌توان داستان سیاوش، ضحاک، عمو نوروز یا تک‌داستان‌های مثنوی، شاهنامه یا کلیله و دمنه را بازآفرینی کرد، اما با مجموعه‌هایی چون مثنوی یا شاهنامه که هویت و شناسنامه‌ای دارند، نمی‌شود شوخی کرد.

نویسنده «بازگشت پرفسور زالزالک» به این‌که بهتر است داستان‌هایی را بازآفرینی کنیم که مخاطب با آن آشنا باشد، اشاره و بیان کرد: نمی‌توان به بازآفرینی کل شاهنامه پرداخت و هویت این اثر را مخدوش کرد، اما مخاطب نوجوان تا اندازه‌ای با داستان سیاوش و رستم و سهراب آشناست؛ پس می‌توان به بازآفرینی این داستان‌ها برای بچه‌ها پرداخت.

اکرمی از یک‌سو می‌گوید بهتر است بازآفرین، داستان‌هایی را انتخاب کند که مخاطب با آن آشناست و از سوی دیگر معتقد است، دست نویسنده باز است و بازآفرینی حد و مرز ندارد.

به گفته او هیچ محدودیتی برای بازآفرین وجود ندارد و تا آنجا که فانتزی اجازه می‌دهد، می‌تواند جلو رود.

نویسنده کتاب «گل دوستی»، سیندرلا را بازآفرینی«ماه پیشونی» دانست و افزود: افسانه‌ها، ریشه‌های مشترک دارند و از جایی به جایی سفر می‌کنند و با فرهنگ مردم همان قوم و سرزمین، یکی می‌شوند. این همان بازآفرینی است. نادر ابراهیمی، داستان آرش را از دیدگاه خود باز نوشته است. آرش او به بالای کوه می‌رود و تیری پرتاب نمی‌کند. «آرش» ابراهیمی از خود می‌پرسد برای چه و که تیری پرتاب کنم و جان خود را از دست بدهم؟