به گزارش خبرنگار مهر، هفدهمین همایش بزرگداشت حکیم صدرالمتالهین شیرازی ملاصدرا با عنوان فلسفه و راه زندگی امروز چهارشنبه اول خرداد در مجتمع آدینه با حضور اساتید و اندیشمندان حوزه فلسفه برگزار شد.
دکتر حسین کلباسی استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی طی سخنانی به موضوع زندگی فلسفی بر اساس تفکر سقراط پرداخت و گفت: دغدغه مداوم سقراط عدالت است، آن هم عدالتی که با حقیقت عدل متصل است. یکی از شیوه هایی که سقراط در محاورات خود دارد در معنای واژگان حتی واژه های بدیهی و روشن است که در آن تامل می کند. در واقع بسیاری از چیزهای بدیهی و روشن حقیقتا روشن نیستند، بلکه ما آنها را روشن می پنداریم و این تفکرات است که آن را از مستوری در می آورد.
وی دعوت به فضیلت را از دیگر مختصات فکری سقراط خواند و گفت: سقراط در سئوالاتش به دنبال معرفی فضیلت حقیقی است و این گونه سئوال می کند که فضیلت که آراستن بشر و خصوصیت حقیقی بشر است در چه چیزی نمود پیدا می کند آیا فضیلت پیروزی در میدان مبارزه و یا در میدان سخنوری است و آیا فضیلت درخشندگی جلوه های بدنی است که در میان آتنیان مرسوم بوده است. افلاطون در رساله "فدروس" مطلبی دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و می گوید فضیلت آموختنی نیست بلکه دریافتنی است.
دکتر کلباسی تاکید کرد: سومین ویژگی مختصات فکری سقراط آن چیزی است که بر سر در معبد "دلفی" نوشته شده بود به نقل از الهام الهی که "خودت را بشناس" یعنی آنچه در سنت ما به "معرفت نفس" تعبیر شده است. این مسئله به شدت در محاورات سقراط تبلور دارد. از دیدگاه سقراط وجود بشر مشتمل بر ساحت هایی است که اگر از آن غفلت شود و به هر آنچه از بیرون توجه گردد وهم و پندار است.
این استاد فلسفه افزود: ویژگی چهارم مختصات فکری سقراط دعوت به کشف نفس الامر و حقیقت و انصراف از مجازپنداری است. بشر به طور طبیعی در لایه های گوناگونی سیر می کند، دعوت سقراط این است که پرده وهم و پندار کنار زده شود که این پرده عمومی و معقول اول است و دعوت فلسفه به معقول ثانی است که این مستلزم مجاهدت است.
دکتر کلباسی در پایان تصریح کرد: حیات فلسفی سقراط با دغدغه مدینه یونانی و مدینه آرمانی پیوند تام دارد. سقراط و افلاطون در پایان مدینه یونانی هستند و پولیس یونانی در آغاز قرن 4 به تمامیت خود نزدیک شدند اما سقراط و افلاطون همچنان در احیای آرمان شهر می اندیشند. آرمان شهری که با فضائل روشن شده و حاکم و شهروند و قوانین و فضیلت جز به خیر متصل نیست و آنچه ما به عنوان فلسفه می شناسیم در لایه های غبارآلود انتزاعیات محصور نیست بلکه حیات فلسفی حیاتی است دست یافتنی اما این حیات به آسانی به دست نمی آید.