شهرام اقبال زاده، مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر به اینکه باید مخاطبان را در انتخاب ترجمههای متفاوت از یک اثر آزاد گذاشت و برایشان حکم قطعی صادر نکرد، اشاره کرد و گفت: برای مثال بعضی مخاطبان، ترجمه شاعرانه را میپسندند و به سراغ احمد شاملو میروند؛ کسی که به ترجمه دقیق شازده کوچولو نپرداخته و از نظر زبانی چندان به اصل وفادار نبوده است، اما بعضی دیگر به اسم و اعتبار ناشر توجه میکنند و گروه دیگری هم هستند که تنها عنوان کتاب را شنیده و بهدنبال تهیه آن هستند، بدون آنکه به نام مترجم یا ناشر فکر کنند.
وی با اشاره به ضرورت وجود یک نهاد متمرکز برای سامان دادن به امر ترجمه گفت: روزگاری زندهیاد حسین ابراهیمی (الوند) با راهاندازی «خانه ترجمه» چنین کرد و حدود 300 نفر از مترجمان کودک و نوجوان را دور هم جمع کرد و کتابهای خوب و به روز را در اختیارشان گذاشت تا هم از کارهای تکراری بپرهیزند و هم از دانستههای یکدیگر بهره ببرند. در شرایط فعلی هم بهتر است مترجمان کودک و بزرگسال، نهادی تشکیل دهند و از حمایتهای دولتی هم بهره ببرند و به جای ترجمههای تکراری به فعالیت هدفمند در این زمینه بپردازند؛ اگر چه در هر ترجمه، کاستیهایی وجود دارد که گاه مترجمان بعدی به برطرف کردن آن کاستیها میپردازند.
اقبالزاده، نبود قانون کپی رایت را یکی از مشکلات اصلی ناشران دانست و افزود: از آنجا که ما قانون کپی رایت را به رسمیت نشناختهایم، هرکس میتواند سراغ هر اثری برود و هیچ مرجعی هم برای این کار وجود ندارد. حالا آثار کلاسیک و پرخوانندهای چون «شازده کوچولو» و «نیکولا کوچولو» که طرفداران بیشتری دارند؛ چرا که از فروش خوبی هم برخوردارند و ناشران با خیال آسوده سرمایهگذاری میکنند.
این مترجم و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان به اینکه بعد از گذشت 10 سال میتوان به ترجمه دوباره یک اثر پرداخت اشاره و بیان کرد: با توجه به اینکه زبان به سرعت در حال تغییر است هر 10 تا 15 سال یک بار، وجود ترجمههای تازه از آثار کلاسیک، ضروری به نظر میرسد، اما شازده کوچولو، سالی دو تا سه بار ترجمه میشود.
اقبالزاده سخنان خود را با لحنی طنزآمیز ادامه داد و گفت: به امید روزی که هر ایرانی یک «شازده کوچولو» ترجمه کند و ظاهرا این اتفاق، چندان غیرقابل پیشبینی هم نیست. من نمیدانم با وجود ترجمههای خوبی چون محمد قاضی و ابوالحسن نجفی چه ضرورتی به انتشار ترجمه مترجمان گمنام و تازه کاری است که نخستین اثرشان، ترجمه این کتاب است.
به گفته این مترجم، ناشران بازار و اقبال مخاطب را در نظر میگیرند؛ نه ضرورت ادبی را؛ برای مثال وقتی رضی هیرمندی سیلور استاین ترجمه میکند، چندان ضرورتی به ترجمههای دیگر وجود ندارد، اما کارهای پرمخاطب ناشران را تشویق میکند که دست به ترجمه مجدد بزنند.
اقبالزاده، ترجمه عباس پژمان از شازده کوچولو را ترجمهای قابل تامل دانست و افزود: مترجم، شاهکار سنت اگزوپری را اثری سوررئال دانسته و به توضیح درباره مفاهیم این مکتب و آوردن شاهد مثالهایی از متن کتاب شازده کوچولو پرداخته و همه این موارد از ترجمه حاضر، اثری خواندنی و درخور تامل ساخته است.