خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: نوشتن درباره پیامبر (ص) و امامان کار چندان سادهای نیست؛ نویسنده از یک سو باید به مستندات تاریخی وفادار باشد و از سوی دیگر باید داستانی خواندنی و جذاب برای بچهها بنویسد. حسین فتاحی در داستانهایی که درباره پیامبران و شخصیتهای مذهبی نوشته چون «داستان امام حسین (ع) برای دبستانیها»، راه نخست را برگزیده و ترجیح داده به مستندات تاریخی وفادار بماند تا جذابیت داستان. گفتگوی مهر با فتاحی را دراینباره میخوانیم:
نوشتن درباره شخصیتهای تاریخی مثل پیامبران و امامان، به ویژه کسانی که نزد مردم از قداستی برخوردارند، کار بسیار دشواری است؛ زیرا نویسنده هم باید به تاریخ و مستندات آن وفادار بماند و هم از یک طرح داستانی پیروی کند و تخیل کودکان را برانگیزد، اما شما در کارهاتان بیشتر به مستندات پایبند بودهاید.
من در داستانهایی که درباره پیامبران و یا امامان نوشتهام، ترجیح دادهام به تاریخ و وقایع آن وفادار بمانم، چرا که نویسنده وقتی از شخصیتهای بزرگی چون پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) یا امام حسین (ع) مینویسد نمیتواند مستندات تاریخی را کنار بگذارد و اختیار امور را به دست خیال بسپارد و به بیان روایتهایی بپردازد که هیچ سندیتی ندارند.
اما داستان باید، طرح و تعلیق داشته باشد...
بله همین طور است. داستانی که طرح و تعلیق نداشته باشد، مخاطب را جذب نمیکند.
معمولاً مخاطبان با داستانی که درباره پیامبر (ص) یا امام حسین (ع) نوشته میشود، آشنا هستند. پس چگونه میتوان در این داستانها از تعلیق و گرهافکنی استفاده کرد؟
اصول داستاننویسی و رعایت آن متعلق به زمانی است که نویسنده با محوریت سنی مخاطبان و حجم مطالب نوشته شده، روبرو نباشد. کودکان تعلیق را درک نمیکنند. از طرفی در داستانی با تعداد صفحات محدود و مشخص، مجالی برای گرهافکنی و گره گشایی باقی نمیماند. حتی ما امکان وارد کردن شخصیتهای فرعی به قصه را نداریم.
ورود شخصیتهای فرعی به داستان موجب نمیشود که اصل ماجرا در حاشیه قرار گیرد؟
گاهی ورود این شخصیتها، شخصیتهای اصلی را به حاشیه میراند؛ چرا که نویسندگان بیشتر میتوانند به اینگونه شخصیتها بپردازند و در برخورد با آنها از آزادی عمل بیشتری برخوردارند؛ البته اگر هدف نویسنده، آشنا کردن مخاطب با شخصیت اصلی داستان باشد، ورود افراد فرعی به اصل داستان آسیب میرساند، البته هر قصهای الزامات خاص خود را دارد.
در مجموعه پیامبران که چند سال پیش از سوی انتشارات قدیانی منتشر شد، از بزرگانی سخن گفته شده بود چون حضرت ادریس یا یونس که کودکان اطلاع چندانی از ایشان ندارند، اما بچهها، کمابیش با امام حسین (ع) آشنا هستند و این به شما این امکان را میدهد که به حواشی بپردازید؛ همانگونه که قیصر امینپور در «ظهر روز دهم» چنین کرد. قبول دارید؟
هدف آشنا کردن کودکان، به ویژه دبستانیها با این امام بزرگوار و بخشهایی از زندگی ایشان بود؛ به عبارتی قصد من آشنا کردن بچهها با نمایی کلی از زندگی سومین امام شیعیان بود؛ آن هم با زبانی ساده و روان که هم برایشان شیرین باشد و هم قابل درک؛ زیرا کودکان در وهله نخست باید با بزرگان دین و زوایای گوناگون زندگی آنها آشنا شوند.
آنجه در نوشتن داستانهای دینی باید به آن توجه شود، سره و ناسره بودن روایات است. نه در این داستان خاص که به طور کلی برای نوشتن داستانهای تاریخی باید چه روشی را برای تشخیص روایتهای متفاوت انتخاب کرد؟ نویسندگان که کارشناس مذهبی نیستند.
کسی که درباره تاریخ و شخصیتهای تاریخی ـ مذهبی مینویسد باید تا اندازهای هر دو مقوله را بشناسد یا از راهنمایی کارشناسان هر حوزه استفاده کند. اگرچه در کتابهای تفسیر هم تمام روایتهای تاریخی، آمده و شان نزول هر کدام هم مشخص شده و این بر عهده مخاطب است که با توجه به عقل و دانش خود و شناختی که از مفسر دارد، روایت موثقتر را انتخاب کند.
توجه به جزییات را تا چه اندازه ضروری میدانید؟
بسیاری از مردم با کلیت دین آشنا هستند، اما جزییات را نمیشناسند و نویسندگان بهتر است به این مقوله توجه کنند. به طور کلی نویسنده دینی خوب، کسی است که علاوه بر آشنایی با ادبیات و ساختار داستان، دین و جزییات آن را هم بشناسد یا از نظر کارشناسان استفاده کند.
در این که نویسندگان کتابهای دینی باید با اصول و مفاهیم دینی آشنا باشند، شکی نیست، اما آنها در درجه نخست، داستاننویس هستند.
ساختار ادبیات دینی، متفاوت با گونههای دیگر ادبی است و نویسنده دینی باید جزییات مقولهای که به آن میپردازد را هم بداند، زیرا این جزییات هستند که قالب کلی یک اثر را میسازند. از سوی دیگر نویسندگان در پرداختن به شخصیتهای مذهبی باید از خلق شخصیتهای اسطورهای و دور از دسترس دوری کنند و به گونهای بنویسند که بچههای امروزی بتوانند با خواندن کتابهای دینی الگویی قابل پیروی برای خود پیدا کنند. اگرچه هر داستانی که خوبی، راستگویی، وفاداری، نوعدوستی و دیگر مفاهیم انسانی را به خوانندگان منتقل و آنها را به فطرت انسانیشان نزدیک تر کند، داستان دینی است و بدون آنکه به طور مستقیم به دین و شخصیتهای دینی پرداخته باشد، روح حاکم بر آن را گسترش داده است.
-----------------
زهره نیلی