نویسنده کتاب «پیامبر و قصه‌هایش» معتقد است: دانستن تاریخ نویسنده را از خیال‌پردازی درباره بزرگان دینی بی‌نیاز می‌کند. او همچنین کتاب را بهترین قالب برای ارائه الگویی امروزی به نسل جوان می‌داند و می‌گوید، نویسندگان باید نگاه تازه‌ای داشته باشند. افسوس که داستان‌های دینی ما تکراری است.

حجت‌الاسلام غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به این‌که آشنایی با تاریخ، نویسندگان را از خیال‌پردازی درباره زندگی پیامبر (ص) و امامان بی‌نیاز می‌کند، گفت: وقتی درباره شخصیت‌هایی می‌نویسیم که به تاریخ پیوسته‌اند، اما غیرمعصوم‌اند، دستمان باز است و می‌توانیم بعضی رفتارها و گفتارها را به این افراد نسبت دهیم، اما در ارتباط با امامان معصوم، چنین امکانی وجود ندارد و نمی‌توانیم به تخیل خود مجال ظهور و بروز دهیم؛ ضمن اینکه اگر با تاریخ آشنا باشیم، بسیاری از مشکلاتمان برطرف می‌شود.

نویسنده کتاب «پیامبر و قصه‌هایش» به این‌که دانستن جزئیات به نویسنده‌ها در نوشتن درباره پیامبر، امامان و رویدادهای دینی کمک می‌کند، اشاره و بیان کرد: وقتی تاریخ می‌خواهد گرمای هوا در روز غدیر خم را توصیف کند، می‌گوید: حاضران بر جهاز شترها نشستند و اگر تکه‌ای گوشت بر زمین می‌گذاشتی از شدت گرما می‌پخت.... همه این جزییات به نویسنده کمک می‌کند تا واقعه غدیر خم را توضیح دهد و داستان‌پردازی کند؛ بی‌آن‌که بخواهد به تخیل پناه ببرد. به عبارتی آشنایی با تاریخ و روایات تاریخی ما را از خیال‌پردازی بی‌نیاز می‌کند و تخیل نباید بر کاستی‌های ما در زمینه تاریخ، سرپوش بگذارد.

حیدری ابهری معتقد است، نویسندگان باید از تخیل خود، درست و بجا و در بیان احساسات خود نه رفتار و گفتار معصوم استفاده کنند. برای مثال، شعر معروف محتشم کاشانی (باز این چه شورش است که در خلق عالم است) خیال‌پردازی است؛ بی‌آن‌که رفتاری را به امام حسین (ع) نسبت داده باشد یا وقتی سید مهدی شجاعی در «کشتی پهلوگرفته» می‌گوید: اگر کفر نبود می‌گفتم خدا هم گریه کرد؛ هیچ فعلی را به خداوند نسبت نداده است؛ نه گفته خدا گریه کرد و نه گفته چنین نکرد؛ نویسنده از خیال خود بهره برده تا احساسات خود را بازگو کند.

نویسنده کتاب «زندگینامه نهج‌البلاغه» بار دیگر به داستان «کشتی پهلوگرفته» اشاره کرد و افزود: سیدمهدی شجاعی در این داستان به زندگی و شرایط حضرت زهرا (س) در «شعب ابی‌طالب» پرداخته و تاکنون هیچ مورخی به این بخش از زندگی دختر پیامبر اکرم (ص) توجه نکرده است.

حیدری ابهری، ورود شخصیت‌های فرعی را راهی برای کش و قوس دادن بیشتر به داستان دانست و گفت: می‌توان شخصیت‌های فرعی را به عنوان راوی وارد فضای داستان کرد. حتی می‌توان از زبان «ذوالجناح» اسب امام حسین (ع) یا ذوالفقار سخن گفت. آنچه اهمیت دارد، داشتن نگاه تازه و زاویه‌ای متفاوت با دیگر نویسندگان است؛ وگرنه تاکنون ده‌ها داستان و کتاب درباره واقعه عاشورا نوشته شده، اما هرکس روایت خاص خود از این رویداد تاریخی ـ مذهبی دارد.

این نویسنده به ضرورت آسیب‌شناسی آثار دینی اشاره و بیان کرد: افراط و تفریط، یکی از آسیب‌های جدی در این زمینه است. نمی‌دانم چرا بعضی نویسنده‌ها از معصوم، الگوهای دست‌نیافتنی می‎‌سازند؛ کافی است به فهرست فیلم‌ها و کتاب‌هایی که درباره حضرت مسیح (ع) ساخته شده، نگاه کنیم تا دریابیم مسیحی که آنها ارائه داده‌اند تا چه اندازه محسوس و پذیرفتنی است. اصلا آنچه مصطفی عقاد از پیامبر (ص) در فیلم محمد رسول‌الله تصویر کرده، هم دلنشین است و هم زمینی، نه فرازمینی. چرا مشابه آن فیلم دیگر ساخته نشد؟

حیدری در ادامه گفته‌های خود بار دیگر، دانستن تاریخ را ضروری دانست و افزود: در منابع آمده است که پیامبر (ص) حتی برای دوستان حضرت خدیجه (س) هم هدیه می‌فرستاد؛ ما مسلمانان هنوز نتوانسته‌ایم پیامبری که تا این اندازه برای همسر خود و برای جایگاه زن، ارزش قائل بوده را به درستی معرفی کنیم.

این نویسنده آثار دینی، کتاب را بهترین قالب برای معرفی پیامبر و امامان به نسل جدید برشمرد و گفت: ما نتوانسته‌ایم، تصویری قابل دسترس از پیامبر و معصومین به نسل جدید ارائه کنیم. فیلم و پویانمایی و ... اگرچه قالب‌هایی امروزی هستند، اما کتاب، مادر همه اینهاست؛ این نویسنده است که فضایی جدید عرضه می‌کند تا فیلمساز براساس آن فیلم خود را بسازد. در واقع کشف فضاهای تازه برعهده ادبیات است و متاسفانه تکراری ملال‌آور در نوشته‌ها و آثار ادبی ما درباره پیامبر و بزرگان دینی به چشم می‌خورد.

برچسب‌ها