به گزارش خبرنگار مهر، اعتصاب و تهديد به عدم حضور در رقابتهاي جهاني يكي از اتفاقات عجيب و نادر سالهاي اخير بود كه دامن تيم ملي كشتي فرنگي ايران را گرفت. اين اتفاق تاسف آور براي چندمين بار نشان داد كشتي گيران ملي پوش با وجود افتخار آفريني هاي هميشگي خود همواره از توجه و حمايت مالي و معنوي محروم هستند و انگار پاياني هم بر اين داستان دنبالهدار نيست.
در اينكه سرپرست فدراسيون كشتي مدتهاست در اداره و كنترل امور موفق نبوده و نشان داده توان مديريت اين فدراسيون عريض و طويل برایش سخت است، هیچ شکی نیست، اما همين مشكلات مالي حتي زمان مديريت محمد بنا در تيم هاي ملي كشتي فرنگي نيز وجود داشت كه هر بار به انواع مختلف و با كمي تدبير و چاره انديشي حل و فصل مي شد. البته در اين مدت تنها فردي كه بارها اردوي تيم ملي كشتي را به نشانه اعتراض ترك كرد محمد بنا بود كه البته اعضاي كادر فني او همچنان در اردو مي ماندند و به خوبي بر روند آماده سازي فرنگي كاران نظارت مي كردند.
در واقع تفاوت مديريت تيم ملي كشتي فرنگي در آن زمان با روزهاي كنوني كه كادر جديدي در راس امور فني حضور دارد در همين مورد است كه در آن زمان ممكن بود محمد بنا براي چند روز خانه كشتي را ترك كند و صد البته دورادور بر روند امور نظارت داشته باشد، اما روز شنبه اين ملي پوشان بودند كه نداي اعتصاب و قهر سر دادند و به نشانه اعتراض خانه كشتي را ترك كردند!
مطمئنا در این قائله نبايد ار نقش انتقادبرانگيز و دور از انتظار اعضاي كادر فني، بويژه سرمربي و سرپرست تيم ملي كشتي فرنگي به سادگي گذشت كه انگار در داستان قهر و تهديد به انصراف شاگردان خود، فقط نظاره گر بودند و هيچ تاكتيك و تصميم منطقي براي حل اين مشكل اتخاذ نكردند.
مطمئنا نبايد هيچ شك و ترديدي به بي توجهي مالي و معنوي متوليان امر به فرنگي كاران ملي پوش داشته باشيم، اما در اين ميان يك سوال مطرح است كه چرا در زمان محمد بنا و همكارانش كه كشتي فرنگي در اوج مشكلات مالي قرار داشت، هيچ ملي پوشي جرات قهر و ترك اردو را نداشت؟
در آن دوران كه مقارن بود با برگزاري اردوهاي آماده سازي بازيهاي المپيك لندن، بسياري از فرنگي كاران ملي پوش از وضعيت موجود ناراضي بودند، اما هيچكدام دم از ترك خانه كشتي نزدند و در نهايت با تدابير محمد بنا و همكارانش ماندن را بر ترك ميدان ترجيح دادند.
به هر حال اعتصاب فرنگي كاران ملي پوش و اعلام انصراف از حضور در رقابتهاي جهاني مجارستان با حضور تمامي معترضان در خانه كشتي خاتمه يافت، اما نكته اينجاست كه نقش سرمربي و سرپرست اين تيم در مديريت اين بحران چه بود و چرا كنترل تيم ملي اعزامي به رقابتهاي جهاني براي ساعاتي از دست كادر فني خارج شد؟
هر چند برخي اهالي كشتي، اين اتفاق تلخ و تاسف آور را به حساب دورانديشي كادر فني تيم ملي كشتي فرنگي در مواجهه با ناكامي احتمالي در رقابتهاي جهاني مجارستان گذاشتند، اما اميدواريم چنين مساله اي واقعيت نداشته باشد و همه چيز به تصميم احساسي و آني فرنگي كاران معترض مربوط شود. در این میان سوالات زیادی مطرح می شود که بخشی از آن به اعضای تیم ملی می گردد و بخشی را مسئولان فدراسیون باید پاسخگو باشند.
اینکه همه ملی پوشان در رشته های مختلف خود را سرباز وطن می نامند نکته درست و قابل تقدیری است اما اگر این را بپذیریم باید این انتقاد را به ملی پوشان وارد کنیم که به خاطر پول حاضر شدند به تیم ملی کشورشان پشت کنند. حتی اگر ادعای آنها مبنی بر تبعیض بین فرنگی کاران و آزادکاران را بپذیریم بازهم این نقد وارد است که به خاطر تبعیض در پرداخت پول اقدام به چنین رفتاری کرده اند. باید دید پشت پرده این اعتصاب چه بود؟ آیا اقدام هماهنگ شده بود؟