دکتر محمد بقایی ماکان درمورد اینکه پیش نیازهای فرهنگی رشد و توسعه علوم انسانی در کشور چیست به خبرنگار مهر گفت: علوم انسانی چنانکه گفته می شود درواقع علم به معنای واقعی نیستند. بلکه مجموعه معارف انسان ساز هستند که شامل تاریخ، ادبیات، فلسفه، دین، روانشناسی و امثال اینها می شود. بنابراین برای پیشرفت چنین معارفی نیاز به انسانهای دارای معرفت است که از ظرایف و آگاهی های حوزه های یادشده دارای تجربه و اطلاعات کافی باشند که معمولاً چنین افرادی بر اساس معرفت های قلبی پرورش می یابند تا دانسته های عقلی.
وی افزود: چنانچه در طول تاریخ نیز معلمان بزرگ امور معنوی از چنین افرادی شکل گرفته اند. بر اساس این تعریف، آنچه اکنون در حوزه های معنوی که اصطلاحاً از آن به علوم انسانی یاد می شود بیش از همه به عنوان یک نقص کلی مشاهده می شود، کمبود مربیان و فرهیختگان کار آمد می باشد که بتوانند معارف انسانی را به معنای واقعی در نهادهای فرهنگی بسط دهند.
این محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگی درمورد اینکه چگونه می توان فرهنگ عمومی را متوجه اهمیت علوم انسانی ساخت هم عنوان کرد: هر جامعه ای به طور طبیعی دارای ارزشهای انسانی است که روشنفکران و مربیان آن جامعه از این ویژگی ها به عنوان عوامل هویت ساز آن جامعه استفاده می کنند. از آنجا که فرهنگ و تاریخ ایران سرشار از ارزشهای انسانی است، طبیعی می نماید که این ارزشها مورد قبول آن جامعه قرار گرفته که توانسته اند در میان مردم بروز و ظهور یابند و به حیات خود ادامه دهند.
بقایی ماکان یادآور شد: بنابراین با توجه به وجود چنین نیروی باطنی، رواج آنها در میان جامعه ای مانند ایران نه تنها کار دشواری نیست بلکه بسیار هم آسان است. ولی چنانکه گفته شد نیاز به افرادی صاحب معرفت دارد که از روی دلسوزی و علاقمندی به مفهومی به نام ملت و سرزمین، آن ارزشها را در جامعه بسط و پرورش دهند. بر این اساس باید گفت که مهمترین عامل برای پرورش و گسترش معارف انسانی وجود افراد دلسوزی است که خود آنان ابتدا با فرهنگ آشنایی کامل داشته باشند زیرا در غیر اینصورت فعالیت های دستوری و اداری راه به جایی نخواهد برد و یادآور این حدیث نبوی خواهد بود که در اختیار نهادن معارف انسانی و دانش به نا اهل مانند انداختن جواهر به گردن خوک است.
وی در مورد اینکه فهم اهمیت و ضرورت تحول در علوم انسانی چگونه در فرهنگ عمومی نهادینه می شود هم گفت: تشویق مردم به ارزشهای انسانی یا آنچنان که مصطلح شده علوم انسانی با پدید آمدن آثار برجسته در این حوزه، بهترین عامل برای تشویق جامعه به علوم انسانی است که چنین موردی بی شک در شرایط آزاد فکری پدید می آید و در غیر اینصورت با بسته بودن حوزه های تفکر و اندیشه جریان های فکری دچار رکود می شوند و در نتیجه عدم آزادی مانند سرپوشی بر معارف انسانی قرار می گیرد و آن را پژمرده می سازد.