خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: «مرثیه ننویس؛ کار ما از این حرفها گذشته؛ بیشتر از مرثیه نیاز به حمایت داریم» این آخرین جملات مدیر اجرایی چهارمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس است؛ وقتی که با او درباره این نمایشگاه به بحث مینشینیم و میپرسیم که چرا هرچه در این نمایشگاه قدم میزنیم، نمیتوانیم دل به دلش بسپاریم و بودن در آن احساس خوبی به ما نمیدهد.
چهارمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس امسال و پس از سه دوره برگزاری در شهرهایی چون مشهد، شیراز و اصفهان به تهران آمد تا بازار مخاطبانش در تهران را مزمزه کند. بازاری که به گفته محمد صفری، مدیر اجرایی نمایشگاه، در مهلت 7 روزه برگزاریاش، اعلام کرده که پایتختنشینان هنوز پذیرای داشتن یک نمایشگاه تخصصی و متمرکز نیستند و این کودک چهار ساله زودتر از موعد معین به دامانشان آورده شده است.
از نمایشگاه که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
وقتی صحبت از نمایشگاهی با پسوند کتاب میشود، میتوان چند محور را برای بررسی آن در نظر گرفت و بر مبنای آنها برای موفق بودن یا نبودن نمایشگاه قضاوت کرد. بر همین مبنا وقتی قصد ما صحبت از ظاهر نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس در مصلای امام خمینی (ره) تهران باشد، دروغ نیست که بگوییم این نمایشگاه در حاشیه نمایشگاههای بزرگ برپا شده در شبستان مصلی امام خمینی (ره) تهران از جمله نمایشگاه «از علم تا عمل» گم شده است. شاهد مثال این ادعا نیز در حضور قابل توجه ادوات و تجهیزاتی که در ورودی شبستان مصلی به منظور معرفی نمایشگاه «از علم تا عمل» قررار داده شده، نهفته است؛ از دستگاه حفاری گرفته تا خودروی ویژه حمل جانبازان که هر کدام به تنهایی هم برای دور کردن نگاه مخاطبان از تنها بنر معرف ورودی نمایشگاه کتاب کافی است.
از بیرون که بگذریم و قدم به درون نمایشگاه بگذاریم، در نگاه نخست، ساختار و شبکه غرفهآرایی در نمایشگاه هم چنگی به دل نمیزند و انگار ناشران چندان دل و دماغی برای این قبیل کارها نداشتهاند و باور نداشتهاند که ظاهر یک غرفه میتواند عامل مهمی در جذب مخاطبان نمایشگاه به سوی آنها باشد. البته در این میان چند غرفه هم هست که با ظاهری متفاوت به استقبال مخاطبانشان رفتهاند؛ برخی با سنگرچینی با گونی خاک و برخی با ابزار و لوازم استتار ادوات جنگی؛ و درست در همین غرفههاست که میشود تراکم بیشتری از جمعیت را نیز دید.
چند میگیری یارانه بدی؟
به سراغ محتوای نمایشگاه که برویم بدون شک مهمترین نکته در توان مالی برای خرید کتاب خلاصه میشود. در ورودی مصلی تابلویی بزرگ به مخطبان مژده میدهد که در چند سطح میتوانند از یارانه خرید کتاب برخوردار شوند که به ترتیب شامل 20 هزار تومان برای مخاطبان عادی، 30 هزار تومان برای مخاطبان با مدرک لیسانس و بسیجیان عادی، 40 هزار تومان برای مخاطبان با مدرک فوق لیسانس و بسیجیان فعال و 50 هزار تومان برای مخاطبان با مدرک دکتری و نیز خانواده شهدا میشود، اما نکته جالب توجه در این تخصیص در سهم بالایی است که مخاطب باید برای دریافت یارانه بپردازد. به عنوان مثال برای دریافت بن کارت 50 هزار تومانی خرید کتاب باید 40 هزار تومان پرداخت کرد و یک بنکارت 50 هزار تومانی گرفت!
محمد صفری، مدیر اجرایی نمایشگاه میگوید: من در نشست خبری صریحا گفتم که 60 میلیون تومان بیشتر یارانه خرید برای نمایشگاه نداریم. وقتی از او در مورد گردش مالی نمایشگاه سوال میکنیم، از رقم 80 میلیون تومانی بازگشت مالی نمایشگاه اشاره میکند که با یک حساب سرانگشتی و با در نظر گرفتن میانگین 40 هزار تومان برای هر بنکارت رقمی معادل 2000 را حاصل میکند. این یعنی به طور میانگین 2000 هزار نفر از نمایشگاه کتاب خریدهاند که معدل روزانهاش میشود نزدیک به روزی 300 نفر و به احتساب 10 ساعت بازدید روزانه از نمایشگاه میشود ساعتی 30 نفر برای بازدید از یک نمایشگاه کتاب. این معادله وقتی جالبتر میشود که مساحت نزدیک به 5 هزار متر مربعی نمایشگاه را هم به آن اضافه کنیم تا متوجه شویم که استقبال از نمایشگاه چندان چنگی به دل نمیزند.
چگونه باید در نمایشگاه کتاب کاسبی کرد؟
از زاویه دیگری هم میشود به این موضوع نگاه کرد؛ از منظر فروش در غرفهها. مشاهده حضوری در نمایشگاه بیشتر غرفهها را خالی و مسئولان غرفه را نیز در حال خستگی و خمیازه و یا در بهترین حالت تلاش برای جلب مشتریهای اندک نمایشگاه نشان میدهد. در این میان بازار دو دسته نیز گرم است. نخست موسساتی که کتابهایشان بیشتر جنبه درسی دارد و دانشجویان رشتههای نظامی خریدار آن هستند و دیگری غرفههایی که به چاپ کتاب صرفا محصولات نرمافزاری ارائه میکنند.
رضا حاجیآبادی مدیر نشر هزاره ققنوس در مورد حضورش در نمایشگاه امسال به فروش 17500 تومانی خودش در مدت برپایی نمایشگاه اشاره میکند و میگوید: برای من حضور در این نمایشگاه بیش از 500 هزار تومان هزینه داشت و سهم من از فروش 17500 تومان بوده است. البته گفتهاند که قرار است از هر ناشر دو میلیون تومان خرید کنند، اما بهتر نبود هزینه برپایی این نمایشگاه صرف تقویت و خرید از ناشران شناسایی شده در حوزه دفاع مقدس میشد؟
محمد عزیزی، مدیر نشر روزگار نیز روایتی مشابه دارد که حاکی از فروش 30 هزار تومانیاش در نمایشگاه دارد.
این اتفاق در حالی رخ داده که برخی از ناشران از روشهای غیرقانونی که مهمترینش ارائه کتابهایی با مضامین غیر از دفاع مقدس است، برای جذب مخاطب استفاده کردهاند. از فروش کتابهای همینگوی و اگزوپری و چخوف گرفته تا کتاب خاطرات انقلابیون و یا دفتر شعرهایی از شاعران غیرایرانی و ایرانی با مضامین انقلابی و مذهبی.
در کنار این موضوعات علی ناظری، معاون ادبیات سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بسیج و سپاه پیش از این و در مورد برگزاری این نمایشگاه از برنامهها جنبی متعددی در نمایشگاه خبر داده بود که باعث جذب مخاطب و به تبع بالا رفتن گردش مالی نمایشگاه میشود، اما گشتی در نمایشگاه نشان میدهد که در بیشتر اوقات گردش یک مخاطب در نمایشگاه که شامل ساعات بعدازظهر میشود، این غرفهها فاقد کارایی و خالی هستند.
جدای از این نبود نگاه مناسب و کافی به حوزه کودک و نوجوان هم منجر به حضور انگشت شمار ناشرانی برای ارائه آثار تولید شده در این حوزه در نمایشگاه شده است. اختصاص غرفهای بزرگ و در عین حال کم محتوا و توام با برنامههای تکراری مانند نقاشی کردن و یا مطالعه و دریافت جایزه هم در نهایت در جذب این گروه به نمایشگاه ناموفق عمل کرده است.
در کنار تمام این موارد نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس را به تاسی از جریان حاکم بر تولید کتاب دفاع مقدس میتوان نمایشگاه ملی کتابهای خاطره دفاع مقدس نیز نامگذاری کرد. چرخشی حتی سریع در این نمایشگاه هم میتواند جای خالی ادبیات داستانی و شعر دفاع مقدس را که در دهههای 60 و 70 پیشروترین ادبیات در ایران به شمار میرفت را بار دیگر پیش چشم آورد و جالب اینکه ناشران حاضر در این نمایشگاه مایل به سرمایهگذاری و فروش مجلهای که به عنوان مثال به مناسبت هفته دفاع مقدس در شهریور 89 منتشر کردهاند، در سال 92 هستند، اما حاضر به سرمایهگذاری برای تولید رمان و یا مجموعه داستان و مجموعه شعر نیستند.
به این موضوع میشود حضور انبوه غرفههایی با عنوان کنگره سرداران شهید استانها را نیز اضافه کرد که برخی از آنها به فروش آثاری میپردازند که اساساً ناشری غیر از ستاد آن کنگره دارند.
با این وجود کم نیستند غرفههایی که با ترفندهایی توانستهاند در این نمایشگاه برای خود مشتری جذب کنند. فروش لوح فشرده با موضوع رازهای سلامتی از نگاه قرآن در کنار فروش قلک و جاسوئیچی با شکل ادوات نظامی مانند مین جنگی و دستگاه بیسیم و ماکت هواپیماهای جنگی از مهمترین برنامههای این غرفهها در جذب مخاطب بوده است که مشخص نیست با چه معیار و ملاکی در یک نمایشگاه ملی کتاب با موضوع دفاع مقدس میشود سراغی از آن گرفت.
برداشت آخر
ستاد اجرایی نمایشگاه سالن نسبتا بزرگی دارد با چند صندلی و یک میز کوچک و این نقطه همان جایی است که دبیر اجرایی نمایشگاه در آن به نوعی با برخی خبرنگاران درد دل میکند و میگوید که رسانهها یا به نمایشگاه نیامدند و یا اگر آمدند برایش تنها مرثیهسرایی کردند. میگوید که این کودک تنها چهار سال از عمرش میگذرد و باید به آن فرصت داد. میگوید که دفاع مقدس ظرفیت بالایی برای فعالیت فرهنگی دارد و تاکید دارد که شعار نمیدهد. میگوید که شاید در زمان بندی اشتباه کردهایم و برپایی نمایشگاه در هفته دفاع مقدس میتوانست با جذب مخاطب بیشتری همراه شود؛ میگوید که شاید میشد با حجم کمتر، اما با کیفیتتری نمایشگاه را برگزار کرد و حرفهای دیگری که بسیاری از آنها را باید پذیرفت و البته برخی را هم نه.
اما شاید مدیران این نمایشگاه هم بد نباشد به این نکته، دقیق توجه کنند که کسی از اهالی رسانه در مورد برپایی مناسب این نمایشگاه در طول چهار دوره آن نظرخواهی نکرد. بگذریم از گوش ناشنوایی که در موارد مشابه همواره در میان مسئولان اجرایی در مدیریت نمایشگاههای کتاب وجود داشته است. اما با این وجود و لااقل در ابتداییترین شکل میشود شیوهنامه محتوایی و اجرایی ویژهای برای برپایی این نمایشگاهها تدارک دید که در کمترین وجه آن نظارتی دقیق بر محتوای ارائه شده در یک تخصصی کتاب را بر عهده داشته باشد.
سخن پایانی اینکه پنجمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس و برپایی آن از همین امروز کلید میخورد. شاید تعیین زمانی ثابت و مشخص برای برپایی آن و تدارک یک ساله برای شناسایی و حل نقاط ضعف این نمایشگاه بتواند آن را در آستانه پنج سالگی به تحولی اساسی راهنمایی کند.