به گزارش خبرنگار مهر، دومین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی صبح امروز دوشنبه 27 آبان ماه با سخنرانی دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در سالن همایش های بین المللی صدا و سیما آغاز به کار کرد. در این همایش اندیشمندان و اساتید حوزه علوم انسانی به ارائه مقالات خود در نه کمیسیون فقه و روش شناسی علوم انسانی، هنر و معماری اسلامی، جامعه شناسی اسلامی، روانشناسی اسلامی، علوم سیاسی اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، اقتصاد اسلامی، مدیریت اسلامی و فقه و حقوق اسلامی پرداختند.
دکتر مظفر اقبال رئیس مرکز علوم اسلامی کانادا طی سخنانی در کمیسیون فلسفه و روش شناسی علوم انسانی، به ارائه مقاله خود با عنوان «پیوندهای میان رشته ای بین علوم طبیعی و علوم انسانی» پرداخت و گفت: اسلام دیدگاه های خیلی خاصی درباره علم دارد، این دیدگاه علم را به دو علوم شناخته شده و علوم دریافتی تقسیم می کند که در علوم شناختی ما قرآن و بیانات پیامبر اسلام(ص) را داریم و در علوم دریافتی مطالبی است که علمای ما بیان کرده اند و آنها نیز منبع تمام این علوم را قرآن می دانند.
وی افزود: از آنجا که ما ایمان داریم و شهادتین را بر زبان جاری می کنیم معتقدیم اسلام کاملترین علم است، لذا بر این باوریم که این سیستم ذاتا به تمامی علوم و تمامی اعتقادات انتقال یافته است و اما واقعیت دنیای فعلی ما کاملا با باورهایمان در تضاد است و اگر این سیستم واقعا برترین است چرا ما به عنوان امت اسلامی که در روی زمین زندگی می کنیم و شهادتین را می گوییم تنها گیرنده علم هستیم و ارائه کننده آن نیستیم.
این اندیشمند پاکستانی تصریح کرد: تولید و ارائه علم با یکدیگر مرتبط هستند. علم در یک پروسه تولید می شود و در سطح تمدن خود را نشان می دهد و متمدن شدن فلسفه ای دارد که ما قبلا در کجا قرار داشته ایم. تمدن افت و خیزهایی دارد زمانی که ما آیات الهی را شنیدیم و از روزی که 5 آیه ابتدایی سوره علق بر پیامبر(ص) نازل شد، تمدن جدیدی به تمدن بشریت اضافه گردید و این تمدن در قرائت کردن پایه گذاری شد. این تمدن تنها تمدنی است که بر اساس یک کتاب بنا شد و اولین پایه این تمدن بر اساس زبان عربی قرار گرفت. زبان پاکی که قرآن به آن زبان نازل گردید و این اتفاق دیدگاه جاهلیت را قطع کرد. زبان عربی دیگر داشتن چند خدا را نفی کرد و باورها و ارتباطات اجتماعی را قطع کرد مثلا واژه کریم به معنی بخشنده است و عرب ها قبل از اینکه قرآن نازل شود این واژه را برای فردی که مست بود و در آن حالت همه دارایی و چیزهای خود را به مردم می داد به کار می گرفتند، اما وقتی قرآن آمد این ارتباطات اشتباه را از میان مردم قطع کرد و به ذات واقعی (کریم) اشاره کرد.
دکتر مظفر اقبال افزود: در قرون 9 و 10 درس هایی ترجمه شد و فلسفه وارد تمدن اسلامی گردید و ابن سینا در این زمینه بسیار تلاش کرد و در کنار او دیگر اندیشمندان جهان اسلام به بحث فلسفه پرداختند. کاری که ابن سینا نسبت به علوم انسانی یونانی و فلسفه یونانی انجام داد این بود که به دیدگاه های اسلامی آن را وابسته کرد. امروزه دیگر چیزی به نام شرق و غرب و یا جنوب و شمال معنی ندارد چرا که تمدن ها به نحوی در هم تنیده شده اند و ایده های مختلف وارد زندگی انسان ها شده است. ما مدام از علم حرف می زنیم اما نمی توانیم آن را ارائه دهیم مثل بیماری که مدام هر چیزی که می بیند می خورد، عمل می کنیم. وقتی در قرن 9 و 10 فلسفه وارد علوم اسلامی شد، علوم اسلامی مدام آن را بلعید و به بیماری تبدیل شد ما باید بفهمیم که در شرایط بیمارگونه زندگی می کنیم و تنها با توقف این بلعیدن ها بیماری مان درمان می شود و باید روزه علمی بگیریم چراکه ما نمی توانیم مدام کنفرانس و همایش برگزار کنیم و هیچ نتیجه ای در پی نداشته باشد باید الان به فعالیت هایمان سامان بدهیم و بدانیم که همه علما و حکمای برجسته از سرزمین ایران بوجود آمدند.