به گزارش خبرگزاری مهر، جنی، دختر آلیس مونرو دیروز در مراسم اهدای جوایز نوبل ادبیات در کنسرت هال استکهلم به جای مادرش روی صحنه رفت تا از طرف مادرش جایزه را دریافت کند. در این مراسم مسئولان اهدای جایزه، آثار این نویسنده کانادایی را آثاری نامیدند که «به حل کردن بزرگترین رازها یعنی قلب انسان و تمایلاتش نزدیک میشوند».
آلیس مونروی 82 ساله که جایزه 2013 را به عنوان «استاد داستان کوتاه معاصر» دریافت کرد، شرایط فیزیکی مناسبی برای شرکت در مراسم که در سوئد برگزار شد، نداشت، اما کارل هنریک هلدین رئیس هیئت مدیره بنیاد نوبل در سخنرانی افتتاحیه مراسم او را مورد تجلیل قرار داد.
هلدین گفت: ما گرمترین سلامهایمان را برای آلیس مونرو میفرستیم که نتوانست در استکلهم حاضر شود. او همچنین بر اهمیت شدید ادبیات در میان دیگر جوایز نوبل تاکید و خاطرنشان کرد که گرچه این جایزه با معرفی برندگان در زمینههای فیزیک، شیمی و پزشکی تحت تاثیر قرار میگیرد، اما «آلفرد نوبل، انسان روشنفکری بود. او متوجه این موضوع بود که انسان تنها نیازمند پیشرفت در زمینه دیسیپلینهای علمی نیست، بلکه نیازمند یک دنیای فرهنگی صلحآمیز نیز هست. بارورسازی روابط بین علم و فرهنگ هر دو سمت را قویتر میکند. نیاز به گوشزد کردن نیست که پیش زمینه پیشرفت علمی سودمند برای بشریت دنیایی صلح آمیز است. جوایز ادبیات و صلح به همراه جوایز علمی بدنه کلیای را به وجود میآورند که شدیدا موقعیت خاص جوایز نوبل را تقویت میکند».
مونرو که صد و دهمین برنده جایزه ادبیات نوبل، و تنها سیزدهمین زن برنده این جایزه است، در زمان برگزاری مراسم در خانه دخترش شیلا در ویکتوریا به تماشای مراسم نشسته بود، در حالی که دختر دیگرش جنی جایزه او را دریافت میکرد.
پروفسور پیتر انگلوند، یکی از اعضای کمیته نوبل در سخنرانی مراسم اهدای جوایز و قبل از اینکه جنی مونرو مدال و مدرک افتخار مادرش همراه نزدیک 1.3 میلیون دلار جایزه نقدی را دریافت کند، گفت: این موضوع ممکن است مانند یک پارادوکس به نظر برسد، اما در حقیقت کاملا با عقل جور در میآید: چیزی که ما آن را ادبیات جهانی مینامیم در حقیقت ریشههایش را در شخص و محل پیدا میکند. آلیس مونرو در نوشتههایش دنیای قابل شناخت و آرام هر روزه را با جزییاتی تقریبا انسانشناسانه توصیف میکند و برای او جنوب غربی اونتاریو معادل یوکناواتاوفا کاونتی ویلیام فالکنر است. این پیش زمینه کشاورزی و هموار کانادایی که دریاچههایی بزرگ و شهرهایی کوچک و به نظر ملایم دارد، جایی است که بیشتر داستانهای او آشکار میشوند. اما این ملایمت و وقار از همه لحاظ فریبنده هستند.
در حالی که مونرو خودش نتوانست در مراسم حاضر شود و سخنرانی کند، مصاحبهای ضبط شده را فرستاد که در آن توضیح میداد چگونه بعد از اینکه داستان «پری دریایی کوچک» آندرسن را در کودکی برایش خواندند، در ذهنش شروع به نوشتن داستان کرد. او فکر میکرد که این داستان پایانی شدیدا غمگین کننده دارد؛ بنابراین آن را در ذهنش با پایانی خوش بازنویسی کرد. همینطور که سن او بالاتر میرفت شروع به خواندن داستانهایی کرد که پایانهایی کاملاً ناکام داشتند بنابراین ایدههایش را تغییر داد و روی به داستانهای تراژیک آورد. در این مصاحبه مونرو زندگیای را توصیف میکند که در آن او، شدیدا وابسته به نویسندگی است.
در این مراسم خانواده سلطنتی سوئد نیز حضور داشتند و کارل گوستاو شانزدهم، پادشاه سوئد جوایز را به برندگان تقدیم کرد.