خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: بررسی پرداخت رسانه به موضوعات مذهبی و فرهنگی، پررنگ کردن مناسبتهای ملی و دینی نه فقط در مناسبتهای تقویمی و لزوم برنامهریزی کلان فرهنگی در این زمینه نتایجی بود که از نشست با علی درستکار مجری کارشناس، سیدجلال چاوشیان تهیهکننده، امیرحسین شمسزاده مدیر کارآفرین و کارشناس ثروتآفرینی برنامه "ویتامین 3" و هیراد حاتمی مدیر روابط عمومی گمرک به آنها رسیدیم.
این جمع رسانه ای معتقد بودند نمایش صرف عشق به موضوعات مذهبی در تلویزیون نمی تواند راهگشا باشد و همانطور که برخی از جوانان مسلط به زبان در زمان عزاداری شیعیان در یکی از خیابان های گران نیویورک با پخش کردن بروشورهای مرتبط با واقعه کربلا، اهالی آنجا را از آنچه صدها سال پیش رخ داده باخبر می کنند، رسانه در خصوص موضوعی چون ضریح گردانی بهتر است یک بحث عقلانی و توضیحاتی مبتنی بر خرد با حضور کارشناسان را چاشنی نمایش صرف این حرکت کند.
و البته تأکید بر اینکه مثل اقتصاد، سیاست و... ضروری است در حوزه فرهنگ نیز متر و معیارها و برنامهریزی های دقیقی صورت بگیرد، دریافت دیگری بود که در این نشست به آن رسیدیم.
بخش دوم و پایانی این میزگرد در ادامه میآید:
* سوال من این است که آیا وظیفه تلویزیون در مناسبتهای مذهبی صرفا این است که همان دایره مخاطبان یک سخنرانی، مراسم دعا، مداحی و هر آنچه که با مخاطبی خاص مثلا در حسینیهها در حال برگزاری است، پوشش دهد؟ آیا پوشش خبری این مراسمها بزرگترین رسالت رسانه ملی است؟ آیا این انتظار نمیرود که جز استفاده از مستقیم و راحت ترین راه، در طول سال ما آثاری از تلویزیون ببینیم که نه به شیوه بلندگو دست گرفتن بلکه در قالب یک درام جذاب مفاهیم مربوط به فرهنگ عاشورا را منتقل کند؟ آیا ما قرار است تا روز شهادت امام حسین (ع) و دهه اول محرم و در نهایت در تک روز اربعین یاد این امام و خط فکری او را در تلویزیون زنده کنیم؟
حاتمی: اتفاقا ما در گفتگوهای تلویزیونی خارج از این زمان نیز می بینیم که گریزی به این ماجرا زده می شود. مثلا اگر "این شب ها" ماه رمضان روی آنتن باشد اما درباره حادثه کربلا هم حرفی به میان می آید. اما از سوی دیگر رسانه این وظیفه را ندارد که به عنوان یک پیشانی که همه آن را میبینند مدام از محرم بگوید. آن وقت دیگران مثلا ممکن است بگویند چرا از عید غدیر نمیگویید؟ چرا شبهای احیا را مدنظر قرار نمی دهید. نمیشود دائم به یک موضوع پرداخت.
چاوشیان: اگر بستر فرهنگی جامعه ما فقط بر مناسبتها شکوفا شود و برای دیگر ایام سال برنامهای برای تطابق با حیات معصومین نداشته باشیم این هم بی برنامگی به حساب میآید. یعنی ما برای مناسبت برنامه داریم اما برای جریان کلان فرهنگی که منطبق با قیام عاشورا باشد، برنامه نداریم.
درستکار: روی برخی از مناسبتها میتوان گفت این بی توجهی وجود ندارد. ممکن است برنامه عملیاتی برای آن وجود نداشته باشد.
شمسزاده: فکر میکنم این جزو فرهنگ ما است که اگر آنتن به ما اختصاص داده شود ناخواسته به چنین موضوعاتی گریز میزنیم.
درستکار: خود شما هم اشاره کردید که این اصطلاحات همیشه در زبان ما میچرخد. یکی از دستاوردهای نظام این بوده و هست که مناسبتهایی مانند عاشورا و کربلای حسینی حتی غدیر و موضوع ولایت به عنوان یکی از ارکان دین همواره مورد توجه ما باشد.
رسانه ملی این توفیق را داشته که توجه به این مضامین را چنان در جامعه جاری کند که در کامها، چشمها و فرهنگها این موضوع جریان داشته و تپنده باشد و مجریهای برنامههای مختلف هم از روی حرفهایگری و بر اساس تشخیص حرفهایشان در فرصتهای مختلفی که در اختیارشان میآید به این موضوعات اشاره میکنند. به قول آقای شمسزاده من در ماه رمضان برنامه اجرا میکنم اما ممکن است در ضمن یک گفتگو بخشی از ماجرای عاشورا و کربلا به زبانم بیاید. این یعنی چنین موضوعی در ذهن من جاری و تپنده است. مصاحبه شونده هم این موضوع را انکار نمیکند و نمیگوید ما از حضرت امیر (ع) حرف میزنیم تو چرا به این موضوع پرداختی بلکه میگوید مشابه چنین چیزی در واقعه کربلا هم بود...
هیئتها را هم نباید فراموش کرد که در طول سال فعال هستند. رسانهها و خبرگزاریها هم در این زمینه فعالیت میکنند. به نظرم تنها نقدی که میتوان پذیرفت این است که آیا این جنب و جوش و سکوت و کلام بر پایه برنامهریزی کلانی است که به من به عنوان فعال فرهنگی ابلاغ شده است؟ آیا کسی مانیفست و بیانیهای داده و مرامنامهای داده است؟ شاید بخشی از دلایل مسئولان عالی سیاستگذاری فرهنگی کشور این باشد که خود مردم بلد هستند و بخشی از این موضوع طبعی و ذاتی است و شاید صاحبان نگرش بخش خصوصی این نقد را کنند که ما تلاش میکنیم دست حاکمیت را از دخالت در همه امور کوتاه کنیم آنوقت شما میگویید در امور فرهنگی بیشتر دخالت کن.
چاوشیان: اساسا فرهنگ دولتی نیست.
درستکار: و اگر دولتی شود خراب میشود.
چاوشیان: اینکه مردم به صورت خودجوش هیئت شکل میدهند یک بحث است و اینکه رسانه فعالیتهایی انجام میدهد یا علی درستکار چون مسلمان است در برنامههای مختلف گریزی به مسائل مذهبی میزند، مساله دیگری است که اتفاقا هم طبیعی است. آن چیزی که به نظر میرسد وظیفه مسئولان است پایش این عملکرد است. آیا مردم ما 30 سال پیش کمتر هیئت داشتند یا بیشتر؟ اگر کمتر بوده چه علتی داشته و اگر بیشتر بوده چه؟ آیا روند رشد مناسبی داشته ایم یا خیر؟ این ها است که مدیریت فرهنگی جامعه و سیاستگذاران کلان باید به آن توجه کنند. در این صورت اگر در روش عزاداری، نحوه مداحی و... تغییر یا مشکلی پیش بیاید متوجه آنها خواهیم شد.
متاسفانه به نظر میرسد جریانی در کشور نیست که وظیفه آن توجه به این تغییرات باشد. از آنجایی که فرهنگها پویا و میرا هستند این تغییرات طبیعیاند. در یک پروسه زمانی طولانیمدت ما ممکن است ارزشی را از دست بدهیم یا به دست بیاوریم. آیا ما متوجه این روند میشویم؟ تهاجم فرهنگی که یک شبه همه چیز را از بین نمیبرد. جایی وجود دارد که این موضوع را ارزیابی و قرارگاهی را برای مقابله با آن در نظر گرفته باشد؟ این خلاها موجود است. آیا آموزش پرورش، آموزش عالی، سازمان تبلیغات و... پاسخی برای سوالات شما دارند؟ آیا میتوانند گزارشی از عملکرد خود در این خصوص ارائه کنند؟ مثلا میزان بی حجابی جامعه را اندازه بگیرند و اگر روند رشد آن 5 درصد است آن را به 4 درصد در سال کاهش دهند. آیا برنامه ای دارند و چنین نگاهی به مقوله فرهنگ در جامعه داشتهاند؟ به نظر من دیدگاه کلانی وجود ندارد و برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدتی که منابعی هم به آن تخصیص داده شود، به صورت کامل نداشتهایم. آیا واقعا مسئولان کشور بعد از 35 سال که از انقلاب میگذرد از فضای فرهنگی کشور راضی هستند؟ به نظر میرسد آنها نگران هستند. ما 30 سال دیگر قرار است کجا باشیم؟
درستکار: یکی از دلایل این موضوع تنوع نهادهایی است که خود را متولی مدیریت فرهنگی جامعه میدانند. از شورای عالی انقلاب فرهنگی که هم عالی است هم فرهنگی است اما نمیدانم چرا مدام در حال انقلاب است،گرفته تا سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات، رادیو و تلویزیون که خود را سازمان فرهنگی میداند نه رسانه، وزارت ارشاد، سازمان فرهنگی هنری شهرداری و... باید سیاست واحدی داشته باشند.
*شما چه راهکاری برای حل این مشکلات دارید. فکر میکنید ما چقدر در رسانهمان برنامههای عمیق برای این موضوع داشته ایم. برنامه تاثیرگذاری مثل "این شبها" یا سریالی چون "مختارنامه" که پخش آن مختص زمان خاصی هم نیست و ممکن است یک سال روی آنتن باشد اما تاثیرات عمیقی روی مخاطب میگذارند تا کی قرار است معدود و انگشت شمار باشند؟ انگار در سطح گیر افتادهایم.
درستکار: ما اقدامات برخاسته از سطحینگری زیاد داریم. من دوباره این حرف پرهزینهام را تکرار میکنم. ضریح گردانی دور کشور یک اقدام برخاسته از نگرش سطحی بود. هرچند تصمیم گیرندگان این اقدام در جلساتی که با هم داشتند پس از تفکر تصمیم به این کار گرفتند اما نه مبانی فکریشان را منتشر کردند، نه زمانی که این اتفاق در حال رخ دادن بود روشنگری صورت گرفت. یعنی زمانی که تلویزیون چند شبانه روز این صحنه ها را نشان می داد هیچ اقدام توضیحی و تبیینی به خصوص برای غیرشیعه نگذاشته بود.
اینجا است که یک کار مثبت شریفی که نمایشگر یک عشق است به یک اقدام آسیب زننده تبدیل می شود. اما هیچکس جرئت ندارد بگوید. من را هم که می گویم دشمن دین و گرفتار در زندان عقل و استدلال می خوانند، دهان مرا میبندند اما اگر توضیح من به طور کامل خوانده شود افراد می فهمند به نظر من این گونه رفتارها عاشقانه است و رفتار عاشقان را عاقلان نمی فهمند، بنابراین باید در خفا اتفاق بیفتد وقتی قرار است یک رفتار عاشقانه علنی شود ضرورت دارد به ضمیمه آن توضیحاتی مبتنی بر خرد و عقل برای عاقلان باشد. اما وقتی این ماجرا به تنهایی پخش می شود، نکوهیده است اما اگر زمینه عقلانی آن هم وجود داشته باشد، مفهوم و پسندیده است.
وقتی مجنون دیوار خانه لیلی را می بویید و می بوسید، در نگاه شاهد که نه می دانست او مجنون است و نه خبر داشت این دیوار لیلی است، خنده دار و جنون آمیز به نظر می آمد اما وقتی که از ماجرا خبر دار میشود، عقل در برابر او زانو می زند و حقیر می شود. فعالیت فرهنگی لوازم و ضرورت های خود را دارد و برای دادن نگاه عمیق به مردم جامعه و افکار عمومی باید چنین پایش های ظریفی صورت گیرد و لازم و ملزوم ها با هم عرضه شوند. کما اینکه زمانی که برنامه های دینی ما فقط مبانی دینی عشق ما به ائمه و مکتب و دین و انقلاب و نظام و نوروز و... را توضیح می دهند خشک و غیرجذاب است و وقتی فقط عشق بازی ها را نشان می دهند سطحی به نظر میرسد. ما اگر می خواستیم با اقدام ضریح گردانی پاسخ محکمی به وهابیت داده باشیم، این کار تقویتکننده اشکالی بود که آنها می گرفتند؛ اینکه ما پریز آنتن را به برق بزنیم و با روشن کردن دوربین ها خیلی خام این رویداد را پوشش دهیم کار درستی نیست. کدام مدیر فرهنگی این رفتار را تایید کرده است؟
چاوشیان: چیزی که درباره سطح و عمق گفتید نسبی است و از سوی دیگر اصولا رسانه را در سطح تعریف میکنند. کاری مثل "مختارنامه" هم به تعبیری کار عمیقی نیست. قرار نیست ما در رسانه ملی کارهای عمیق کنیم مگر اینکه کارکرد آموزشی و پژوهشی داشته باشیم. ما باید مشخص کنیم امسال چه وضعیتی داریم و بنا است سال آینده و سالهای دیگر چه وضعیتی داشته باشیم. گرچه همه این حرف ها بازی مرغ و تخم مرغ است. مگر مدیران کجا تربیت شده اند و پرورش یافته اند؟ آنها هم از مردم هستند. ما باید سیاستی برای تربیت مدیران داشته باشیم و عملکرد آنها را ارزیابی کنیم. همانطور که در حوزه افتصاد شاخص هایی داریم که می گوییم بیکاری را می خواهیم از فلان درصد به فلان اندازه تغییر دهیم یا تورم را از این عدد کمتر کنیم و... در حوزه فرهنگ هم باید چنین برنامه هایی گذاشته شود. مثلا بگوییم سرانه مطالعه این مقدار است و ما باید تا سال آینده آن را به این مقدار افزایش دهیم و ...
درستکار: چه می شود که رهبر انقلاب درباره مساله معماری ما تذکر میدهند. چقدر فکر کرده بودیم که معماری با فرهنگ در هم تنیده است؟ من می گویم اقتصاد و ورزش و بقالی هم همینطور است! همه میدان های فعالیت زندگی همه جوامع در آمیخته با فرهنگ است.
شمس زاده: شیعیان در نیویورک روز هشتم یا نهم محرم را به نام امام حسین (ع) نامگذاری کرده اند و شیعیان ایران و پاکستان و هند و ... در یکی از گران ترین خیابان های آنجا جمع می شوند و شروع به سینه زنی و عزاداری می کنند. حرفی که آقای درستکار زد آنجا اتفاق می افتد. تیمی از جوان ها که به زبان هم مسلط هستند بروشورهایی درست می کنند و به کسانی که ناظر این رویداد هستند اصل ماجرا را توضیح می دهند؛ چون برای یک آمریکایی سوال برانگیز است که چرا اینها در سر خود می زنند و زنجیر می کوبند و چرا یکی آن بالا نوحه میخواند و دیگران گریه می کنند.
من یکی دو سال در این رویداد شرکت کردم و دیدم وقتی برای افراد درباره اتفاقی که چندصدسال پیش رخ داده توضیح می دهند و می گویند به احترام آن اتفاق ما هنوز عزاداری می کنیم و حتی زمانی که بیرون از کشورمان هستیم هم آن را فراموش نمی کنیم، به ما احترام می گذارند. اگر کاری درست ارائه شود همان کسی که انتقاد می کند احترام می گذارد. یادم می آید آنجا خانم مسنی که جزو پولدارهای امریکایی ساکن آن منطقه بود، به شدت به ما انتقاد می کرد و تروریست می خواندمان اما زمانی که موضوع را برایش توضیح دادیم، گفت من برای شما احترام قائلم و این کار شما ارزشمند است.
درستکار: چند سال است صدا و سیما دفتر نیویورک دارد؟ چند بار از این رویداد گزارش داده است؟
شمس زاده: البته من این را بگویم آقای مرتضی غرقی حق ندارد وارد آنجا شود....
درستکار: گزارش که می تواند بدهد.
شمس زاده: محدودیت دارد.
درستکار: گزارش غیرمصور که می تواند بدهد.
شمس زاده: در این زمینه محدودیت وجود دارد و حتی بچه های نمایندگی هم در مراسم شرکت نداشتند. ویزایی که او دارد حق شرکت در این مراسم را ندارد. شاید گزارش هم تهیه کرده باشند اما از این دید به موضوع نگاه نکرده اند. آخرین سالی که من آنجا بودم یکی از مسئولان عراق آنجا نماز جماعت و سخنرانی برگزار می کرد اما ایران به خاطر محدودیت ها نمی توانست این کار را هم انجام دهد اما حمایت های مختلفی شکل می گرفت. اما این مراسم خیلی جالب است، هندی ها، شیعیان پاکستان، ایرانی ها و حتی امریکایی های تازه مسلمان شده عزاداری خاص خودشان را داشتند و گروه جوانی که گفتم اطلاع رسانی می کردند حضور فعال دشاتند. آن منطقه هم خیلی حساس است.
* چرا آنجا را برای عزاداری انتخاب می کنند؟
شمس زاده: دو سه خیابان در دنیا وجود دارد که خیلی معروفند، خیابان پنجم نیویورک و خیابان پارک از آن جمله اند که حتی مقامات ارشد کشور زمان سفر به آنجا در هتل های آن خیابان اقامت داشته اند. منزل بسیاری از سرمایه دارها و دیپلمات ها آنجا است و توریست ها هم به این منطقه می آیند.
چاوشیان: آن خیابان مورد توجه است.
شمس زاده: کسی که زیر 100 میلیون دلار پول داشته باشد اجازه ورود به آن خیابان برای اجاره یا خرید را ندارد. بانک های بزرگ در آن خیابان شعبه دارند و... این ها عزاداری در آن مکان را ارزشمند می کند.
درستکار: از قول یکی از اساتید هاوایی به شما می گویم که بعد از واقعه 11 سپتامبر از سوی مردم سوال ایجاد شده بود که این اسلام چیست؟ در ردیف برنامه ریزی های فرهنگی باید این را هم در نظر گرفت که بعد از برخی رویدادها که ذهن ها تحریک و به اسلام و ارزش های ما جلب می شود، بتوانیم از این فرصتها استفاده کرده و کار فرهنگی داشته باشیم.
گفتگو از مریم عرفانیان