مجموعه داستان «پایان دوئل - گزارش دکتر برودی» نوشته خورخه لوییس بورخس با ترجمه گروهی از مترجمان توسط موسسه انتشاراتی بوتیمار منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، ترجمه این کتاب توسط کارگاه ترجمه شیراز متشکل از نرگس بهرام، بیتا ثابت، سحر حسین‌زاده، مژده زیارتی، نجمه فوق، زهرا ملحوظ و زیر نظر علی معصومی انجام شده است. این کتاب، اولین عنوان از مجموعه «داستان جهان» است که قرار است توسط انتشارات بوتیمار چاپ شود.

در ابتدای کتاب، مقدمه‌ و در پایان آن نیز موخره‌ای به قلم مترجم انگیسی این اثر نوشته شده است که در این مقدمه اشاره شده: «در ترجمه این کتاب از همان اصلی پیروی کرده‌ایم که در ترجمه «الف و داستان‌های دیگر» به کار برده بودیم. در آن مورد هدف پیش روی ما آن بود که خواندن متن را برای خواننده چنان آسان کنیم که گویی کتاب در اصل به زبان انگلیسی نوشته شده است.»

«انجیل به روایت مرقس»، «دوست نااهل»، «دوئل»، «پایان دوئل»، «قصه روسندو»، «مزاحم»، «دیدار»، «خووان مورانیا»، «بانوی‌ سال‌خورده»، «گوایاکوئیل» و «گزارش دکتر برودی» عنوان داستان‌هایی هستند که در این کتاب به چاپ رسیده‌اند.

در قسمتی از داستان «پایان دوئل» از این کتاب می‌خوانیم:

به زودی خبر در اردوگاه پخش شد. نولان مصمم شده بود که جریان را با مسابقه به پایان برساند، ولی زندانی‌ها نماینده‌ای فرستادند که به او بگویند که آن‌ها نیز می‌خواهند تماشاچی باشند و روی نتیجه شرط‌بندی کنند. نولان که مرد فهمیده‌ای بود خود را قانع کرد که درخواست آن‌ها را بپذیرد. با بهترین چیزهایی که داشتند، پول، لوازم اسب‌سواری، نیزه، شمشیر و اسب شرط‌بندی کردند. این وسایل در فرصت مناسب به دست بیوه‌ها و خویشان نزدیکشان می‌رسید. گرما غیرعادی بود، به طوری که هیچ‌کس از خواب بعد از ظهرش دست نکشید. همه‌چیز تا ساعت چهار به تعویق افتاد. نولان به شیوه مرسوم آمریکای جنوبی آنان را یک ساعت دیگر منتظر گذاشت. احتمالا درباره عملیات با افسرانش صحبت می‌کرد،‌ دست‌یارش با کتری ماته داخل و خارج می‌شد.

زندانی‌ها در دو سوی جاده خاکی روبه‌روی چادرها صف کشیده بودند و برای آن‌که راحت‌تر باشند با دست‌هایی که از پشت بسته شده بود بر زمین نشسته بودند. بعضی‌هایشان احساساتشان را با سیلاب فحش بروز می‌دادند، یکی هم ابتدای دعای لرد را بارها خواند، تقریبا همه‌شان حیرت‌زده بودند. البته نمی‌توانستند سیگار بکشند. حالا دیگر نگران مسابقه نبودند، ولی همگی نگاه می‌کردند.

یکی از زندانی‌ها، که رشکش را نشان‌ می‌داد، گفت: «آن‌ها گلوی مرا نیز می‌برند.» زندانی کناری‌اش گفت: «البته،‌ ولی همراه با بقیه» زندانی اول با خشم گفت: «تو هم همین‌طور»

گروهبان با شمشیرش خطی در عرض جاده خاکی کشید...

این کتاب با 112 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 9 هزار تومان منتشر شده است.