به گزارش خبرنگار مهر مراسم رونمایی از شاهنامه شاه طهماسب عصر دوشنبه 8 اردیبهشت با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس فرهنگستان هنر و جمعی از سفرای کشورهای خارجی در سالن اجتماعات فرهنگستان هنر برگزار شد.
علی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر در این برنامه گفت: راه مشخص است اما ما باز هم تردید میکنیم. این همه سند وجود دارد ولی باز هم گمگشتگی! امروز سخن از کتابی در میان است که از سویی شناسنامه ملی ایرانیان است و از جانب دیگر کارنامه مذهب تشیّع ایشان. در روزگار محمود غزنوی ترکْسالاری که خواهی نخواهی باید بگوییم از انیران بوده و در مقابل ایرانیان میسگالید، شاعری و مردی فرزانه به کمک موبدان و دهقانان، پارههای افسانههای ایرانیان را جمع میآورد و آن را با طبعی شگفت، که موهبت الهی بود تبدیل به اثری کرد که ایرانیان به خاطرش به خود میبالند. نمونههای مشابه این اثر، آثاری است که هومر به یونان و ماهابهاراتا به هند تقدیم کرد.
وی افزود: شاهنامه در دولت محمودی، یعنی دولت ترکان و انیران، فراهم شد. فردوسی از یک جهت هم با قومیت محمود درگیر بود و از جهت دیگر با مذهب او که او ناصبی بود. محمود با عنوان امینالدوله، بزرگی از بغداد و خلیفه دارد. او عباسی است و علوی نمیاندیشد. اما فردوسی علوی است. اکنون بنگرید که یک مرد، تنها با یک کتاب به 2 اعتبار در مقابل یکی از قویترین دولتهای روزگار ایستاد. با این که در میان انیران هم فرد نژاده وجود دارد اما آنگونه که فردوسی میگوید، محمود غزنوی هم به حسب مذهب و هم به سبب نژاد، فردی نژاده نیست.
این شاعر ادامه داد: کاخ آپادانا، ایوان شوش و... ویران شدند اما شاهنامه پاینده باد که فسونی ندارد. شاهنامه روشنایی چشم ایرانیان و تیری در چشم انیران بوده است. آنهایی که میدانند هیچ اما آنهایی که نمیدانند، بدانند که حکیم طوس، واقعا مسلمانی صادق و شیعهای راستگوست. من به سهم خودم توحید حکیم را تصدیق میکنم. شاعران قدیم در ابتدای آثار خود اول به توحید، سپس به مدح نبی اکرم(ص) پرداخته و با مدح اولیا قصه را تمام میکردند.
معلم گفت: فردوسی در شاهنامه، عینا کلام علی(ع) را ترجمه کرده و بازگردانی از آیات قرآن را آورده است. ادبیات فارسی ظل قرآن و سنت پیامبر (ص) است. این مطلبی است که پیش از این گفته شده ولی شاید لازم بود که دوباره آن را یادآوری کنیم. فردوسی با دو وجه ملیت و مذهب مقابل محمود ایستاد و در گفتار اندر ستایش در ابتدای شاهنامه گفت: که من شهر علمم علیم در ست/ درست این سخن قول پیغمبرست