«تعبیرهای بی‌خوابی» عنوان مجموعه غزلیات فواد توحیدی است که از سوی «نشر نون» به چاپ دوم رسیده و در بیست‌وهفتمین نمایشگاه کتاب تهران در برابر دید علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار مهر، این مجموعه، 30 غزل را دربرمی‌گیرد. غزل‌هایی که گاه از جغرافیایی که شاعر در آن به دنیا آمده و زندگی کرده، خبر می‌دهند و از کویری می‌گویند که زادگاه او بوده و زیستگاه اوست: «کویر تنت را به باران زدند/ دل آسمان از عطش جان گرفت» یا «انگار کویر تشنه با من/ سیراب‌تر از سراب می‌شد»

شاعری که اجبار زمان او را به شوریدگی شهره کرده و این شوریده بودن هنر او نیست:«از جبر زمان است که شوریده شهرم/ این را به حساب هنر من نگذارید». این همه خدای دروغین او را شگفت‌زده کرده؛ از این‌روست که به فریاد با من و تومی‌گوید:«من جن‌زده‌ام، سر به سر من نگذارید/ نقاشم و پا بر اثر من نگذارید/ حیران شده‌ام بین خدایان دروغین/ بت را به امان تبر من نگذارید...»و ردپای باور به قضا و قدر را در شعرها و ابیات دیگر هم می‌توان یافت. از این روست که تن به موج مشیت می‌سپارد:«غمگین کنار موج مشیت نشسته‌ام/ رویای او به ساحل غم راه می‌رود»

شعر در مجموعه «تعبیرهای بی‌خوابی»، گاه به ارائه تصاویری زیبا پرداخته است؛برای مثال نگاهی که بر تن معشوق راه می‌رود تصویری زیبا و شاعرانه از لغزیدن نگاه است: «وقتی نگاه من به تنش راه می‌رود/  ذرات جان من همه با آه می‌رود» و یا«دیدم زمین به غربت او داغدار شد/ می‌خواست سرکشد غم او را، دهان نداشت» همچنان‌که گاه شاعر، چون هوشنگ ایرانی در«جیغ بنفش»  از حس‌آمیزی بهره می‌برد :«بغضی کبود بیخ گلو را گرفته بود/ حتی برای گفتن حرفش توان نداشت»

شوق سفر در دل شاعر است گرچه در خانه‌ای بی‌پنجره زندگی می‌کند. شاعری که برای درمان دردها و ناخوشی‌‌هایش به شعر و شور و شادی و خنده پناه می‌برد:«امروز بکوبید و برقصید و بخندید/ شاید که براین بغض اثر داشته باشد»

فواد توحیدی، جز شاعری تنبور و سه‌تار هم می‌نوازند و نقش و تاثیر موسیقی را به‌خوبی در شعر او می‌توان یافت: «کاش مشتاق‌وشی باز بیاید در شهر/ زخمه‌ای بر دل خونین سه‌تاری بزند» یا «وقت سفر عزیزدل، ساز به دست من مده/ اسیر مویه می‌شود مخالف سه‌گاه من»

هنوز قصه مشتاق برای شاعر، کهنه نشده. بیش از یک قرن از مرگ مشتاق گذشته اما هنوز سه‌تار او در سوگ مشتاق می‌گرید؛ «که گفته قصه مشتاق، حرف دیروز است/ به سوگ اوست که هر شب سه‌تار می‌گرید»

 

گاه شاعر از کلمات و اصطلاحات امروزی بهره می‌برد:«فکوس کرده‌ای مرا درون لنز بی‌کسی/ بگیر عکس تازه‌ای از این نمای لعنتی»؛ شاعری که همه عمر در تلاش برای رسیدن به بلندی بوده و حالا  در فکر فرود آمدن است:«تمام عمر پریدم که تا به اوج رسم/ بس است بیم بلندی، کمی فرود، فرود»

شاعری که دلش می خواهد معشوق او را چو پیراهنی تمیز به تن کند و بخندد. گرچه نشانی از عشق باقی نمانده است. دیر زمانی است که ابراهیم خلیل، تبر را به بت‌پرستان وانهاده و در شهر نشانی از آیین مستان به چشم نمی‌خورد.

«تعبیرهای بی‌خوابی» عنوان مجموعه غزلیات فواد توحیدی است که با طرح جلدی از راما موسوی از سوی «نشر نون» به چاپ دوم رسیده؛ این دفتر شعر که پخش ان را انتشارات ققنوس برعهده دارد  در بیست‌وهفتمین نمایشگاه کتاب تهران به علاقه‌مندان ارائه می‌شود.