خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: در تاریخ ادبیات معاصر جهان رمانهای زیاد جذابی درباره جنگ جهانی دوم نوشته شدهاند که زاویه و نظرگاه روایت داستانهایشان متفاوت بوده است. این تفاوت در ملیت و مذهب نویسندگان نمود بیشتری داشته است. به این معنی که هم نویسندگان آلمانی و هم دیگر ملیتهایی که در زمان جنگ با آلمان درگیر بودند، دست به نوشتن این رمانها زدهاند. به عنوان نمونههای بارز میتوان به رمانهایی مانند «وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» نوشته اریش ماریا رمارک آلمانی، «یعقوب کذاب» اثر یورک بکر لهستانی، «جاسوس دوجانبه» اثر الکساندر کلین آمریکایی و «خانم زایدنمان زیبا» اثر آنجی شجپیورسکی لهستانی اشاره کرد.
در اکثر رمانهای اینچنینی، جبههای که نویسنده متعلق به کشورهای حاضر در آن است، تصویر نسبتاً بر حقی دارد و دشمن حاضر در طرف مقابل، چهرهای نامهربان یا مبهم. در رمانی مانند «وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» که راوی یک آلمانی است و در واقع زندگی یک سرباز آلمانی را میخوانیم، نیروهای ارتش سرخ پیشروی میکنند و مواضع آلمان را بدون هیچ ملاحظهای با خاک یکسان میکنند و گرچه از آنها سبعیت و وحشیگری دیده نمیشود اما توپ و خمپارههایشان سربازان آلمانی را شخم زده و هر لحظه بیشتر در خط آلمانیها نفوذ میکنند. «یعقوب کذاب» نیز درباره رنج و مظلومیت یهودیانی است که در گتو محاصره شده و قرار است به اردوگاه کار اجباری یا مرگ بروند. خلاصه کلام اینکه رمانهای جنگی درباره جنگ جهانی، اصولاً و عموماً جانبدارانه هستند. اما کتابی چون «خانم زایدنمان زیبا» از این قاعده مستثنی است.
آنجی شجپیورسکی نویسنده این رمان، آثار زیادی در کارنامه خود ندارد و «خانم زایدنمان زیبا» نیز دومین کتاب اوست که باعث شهرت او، ابتدا در کشورش و سپس در سطح بینالمللی شد. این کتاب برای اولین بار در سال 1986 چاپ شد و داستان آن درباره آدمفروشی و خبرچینیِ یک یهودی علیه دیگر یهودیان است. اما بستر زمانی داستان فقط به سالهای جنگ جهانی دوم خلاصه نمیشود و به قبل و بعد از آن نیز توسعه پیدا میکند.
یکی از امتیازات رمان خانم زایدنمان زیبا این است که از نظر زاویه دید، جامع الاطراف است. این توصیف هم در تعداد شخصیتهایی صدق میکند که شرح حالشان را میخوانیم و هم در نوع روایت راوی، از داستانش. کل داستان این کتاب را میتوان در چند جمله کوتاه خلاصه کرد و گفت زنی یهودی به دام گشتاپو در لهستان میافتد و به مدد دوستان لهستانی و آلمانیاش نجات پیدا میکند. فرایند رهاییاش نیز طول و تفصیل زیادی ندارد و تعداد زیادی از صفحات رمان را به خود اختصاص نمیدهد. این تمام آن چیزی است که حضور فعال خانم زایدنمان در داستان دارد. اما نویسنده با هوشمندی، به مدد روایت آغاز و پایان شخصیتهایی که در این رمان حضور دارند، به ایجاد جذابیت روایی پرداخته است. هر فصل از رمان به شخصیتهای مختلف و اتفاقاتی که برایشان میافتد، اختصاص دارد. جالب است که نویسنده ترس و واهمهای از لو رفتن عاقبت شخصیتها ندارد و همان ابتدای روایتش از آنها میگوید که چگونه و در چه تاریخی درگذشتند.
مسیر کلی داستان رمان، در رفت و برگشتهای زمانی و مکانی خلاصه میشود. زندگی خود خانم زایدنمان هم در ابتدا، کمی در اواسط و در انتهای کتاب به طور کوتاه روایت میشود؛ از گذشته و حال او گفته شده و آینده و مرگش در پاریس، هنگامی که دیگر زنی پیر و فرتوت شده و زیباییأاش را از دست داده، تصویر میشود.
اما از حالت دوم جامع الاطرافی روایت این رمان، به عادل و منصف بودن نویسنده یهودیاش برمیگردد. نویسنده لهستانی کتاب، با وجود اینکه در جنگ حضور داشته و خاطرات سیاهی از آن سالها با خود دارد، در جرگه یهودیان تندرویی قرار نگرفته که بعد از جنگ جهانی، موافق انتقامکشی یهودیان از دیگر اقوام و ادیان و به ویژه قضیه اشغال فلسطین توسط اسرائیلیها شدند.
به عنوان مثال، یکی از شخصیتهای رمان که در زمان اسارت خانم زایدنمان، کودکی یهودی بوده و در زمان جنگ به مدد یک خواهر روحانی مسیحی، با هویتی مسیحی به زندگی ادامه میدهد، سالهای پس از جنگ را میبیند و با همسرش به فلسطین اشغالی میرود. این شخصیت ابتدای حضورش در فلسطین اشغالی از دیدن سرافرازی یهودیان و کتک زدن فلسطینیها در خیابان لذت میبرد، اما پس از مدتی این تصاویر به جای لذت بخش بودن، او را آزار میدهند و او از زندگی در کشوری کاملا یهودی نیز راضی نیست.
شجپیورسکی به خوبی درد بشر از ظلم و ستم معاصر را تصویر کرده است. تصویری که در آن نه آلمانیها به طور مطلق بد هستند و نه همه یهودیها توسریخور و بیچاره. آنچه نویسنده از آن گله دارد، بدیهایی است که آدمها در حق یکدیگر میکنند نه قوم و مذهبشان. جالب است که درباره افسر آلمانی عضو اس اس این داستان، اشاره میشود که مرد بدی نبوده و مانند دیگر آلمانیها است؛ یعنی تابع دستور بالایی. حالا دستور خوب باشد یا بد، آنها مانند یک ماشین خود را ملزم به انجام آن میدانند. راوی داستان از حالات شخصی و زندگی معمولی این افسر آلمانی نیز میگوید. یکی از عوامل جامع الاطراف بودن این رمان، همین پرداخت روایی جزئی به زندگی همه شخصیتهایش است.
--------------------------------------------------
صادق وفایی