گروه «خیابان ایران» پس از تجربه‌هایی که در شبکه‌های سه و دو سیما داشتند، اکنون به بهترین زمان جدول پخش اولین شبکه تلویزیون جمهوری اسلامی رسیده‌اند و آمده‌اند که طوفان به پا کنند؛ آنها از خیابانی حرف می‌زنند که هر کسی می‌تواند در آن قدم بزند، از گروه جوانی که اکثرا زیر 24 سال هستند و انتقاد هم دارند، آن هم به خبرنگارانی که انگار با ماهیت اصلی شغلشان فاصله گرفته‌اند!

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: پس از اتمام «پارک ملت» محمدرضا شهیدی‌فرد و ماه‌ها خالی ماندن جای یک برنامه گفتگومحور شبانه در نخستین شبکه تلویزیون، شبکه یک دوباره به فکر افتاد نگاه مخاطبان رسانه ملی را در ساعات پایانی شب به خود جلب کند. این بار کار به دست گروه جوانی سپرده شد که به قول تهیه‌کننده، پیرمردشان 33 سال دارد و میانگین سنی اعضایش 23 سال است. نتیجه هم بد نشد و گروه تاکنون که قابل قبول جلو آمدند و همین هم بهانه‌ای شد تا میزگردی را با گروه برنامه‌ساز «خیابان ایران» در خبرگزاری مهر برگزار کنیم.

این شد که حامد جوادزاده تهیه‌کننده، عبدالله روا مجری، مهدی صالح‌پور نویسنده، ریحانه سعیدیان عضو گروه کارگردانی و محمدجواد روشن روان تصویربردار چیزی نزدیک به سه ساعت مهمان ما بودند و تا توانستیم درباره «خیابان ایران» گپ زدیم. از انتخاب اسم برنامه شروع کردیم و به جنجال به پا کردن آن پرداختیم، موضوعی که ابتدا گرچه به صورت تلویحی رد شد اما دست آخر تهیه‌کننده را به ذکر این نکته واداشت که این گروه نمی‌خواهند مثل نسیم بوزند بلکه با خودشان قرار گذاشته‌اند که طوفان باشند و حتی شده شاخه‌ای را بشکنند و نظم کلیشه‌ای جایی را به هم بریزند.

بحث حاشیه‌ای هم که در بخش اول گفتگو پیش آمد و البته کمی به درازا کشید، انتقاد جوادزاده به برخی همکاران ما بود؛ خبرنگارانی که تنبل شده‌اند و به جای از پشت میز بلند شدن و دنبال خبر رفتن، صبح به صبح منتظر دریافت خبر از روابط عمومی‌ها هستند.

پیشنهاد می‌کنیم از همین بخش اول با پیگیری این گفتگوی جذاب همراه ما باشید.

*از اسم برنامه شروع کنیم. از «خیابان ایران» می‌شود دو برداشت داشت؛ هم اینکه ایران را فشرده و به خیابانی تشبیه کرده‌اید که هر ایرانی در آن رفت و آمد می‌کند و هم یادآور خیابانی در تهران است که افراد خاصی در آن زندگی می‌کنند. دست مخاطب که برای هر نوع برداشت باز است اما خودتان چه مفهومی در نظر داشتید؟

جوادزاده: برنامه شبانگاهی شبکه یک پیش از ما «پارک ملت» بود و من فکر می‌کردم بهتر است سلسله‌وار جلو برویم و ما هم اسم یک مکان را روی برنامه‌مان بگذاریم. خود من خیابان ایران را خیلی دوست دارم و پدرم هم بزرگ‌شده این خیابان است و ما سال‌ها آنجا زندگی کردیم. اولین رسانه انقلاب اسلامی در خیابان ایران برپا شد. یعنی تلویزیون جموری اسلامی در این خیابان افتتاح شد. این اتفاق بزرگی است. ضمن اینکه خیابان ایران برای کسی که در ایران زندگی می‌کند حس نوستالژیکی دارد و این منطقه نقطه اکسترمم کشور بوده؛ جایی که دحو الارض انقلاب بود. این‌ها به کنار این اسم خیلی زیبا و فراگیر است. خیابانی که هرکسی می‌تواند در آن قدم بزند، از عالم و دانشمند و مدیر گرفته تا مخاطب و معترض و مخالف! هراسم دیگری روی برنامه می‌گذاشتیم آن را محدود کرده بودیم اما هرکسی در خیابان قدم می‌زند و برای همه ملت است. البته این را هم بگویم که اسم و لوگوی برنامه پیشنهاد دکتر گیل آبادی بود.

*اینکه می‌گویید هرکسی با هر تفکر و جایگاهی می‌تواند در خیابان ایران قدم بزند درباره برنامه صدق می‌کند؟ اصلا مدیوم رسانه شما اجازه می‌دهد که هرکسی در «خیابان ایران» قدم بزند؟

جوادزاده: اعتقاد قلبی و تخصصی من در رسانه این است که در این فضا خطوط قرمز ما بسیار عقب‌تر از چیزی است که ما فکر می‌کنیم. شاید بتوان گفت ما اصلا خط قرمزی نداریم جز آنچه عقلمان می‌گوید. به نظرم برخی خطوط قرمز،‌ زاییده تفکر اشتباه ما نسبت به رسانه است چرا که اگر به خوبی در رسانه کار کنیم همه چیز قابل بیان است. ما این را آزمایش کرده‌ایم. گرچه برخی مواقع مصلحت نیست اما واقعا خیلی‌ها قابل پخش هستند و ما تا به حال هم در «خیابان ایران» خیلی کارها کرده‌ایم.

ما باید در حوزه رسانه درست قدم بزنیم تا همه چیز قابل پخش باشد. باید بدانیم از هر چیز چه زمانی استفاده کنیم. برنامه‌ساز باید شعور استفاده به موقع از موسیقی گرفته تا افراد خاص را داشته باشد. اما برخی از ما بلد نیستیم از رسانه بهره ببریم. پرقدرت‌ترین ابزار در این مملکت رسانه است. مثل این می‌ماند که فردی بی‌ام‌و داشته باشد اما شیوه استفاده از آن را نداند، طبیعی است که این خودرو در حد پراید می‌شود.

*گروه «خیابان ایران» چقدر می‌تواند از ظرفیت رسانه‌ای که در آن کار می‌کند درست استفاده کند و چقدر این ظرفیت را می‌شناسد؟

جوادزاده: گروه ما اکنون جزو پنج گروه حرفه‌ای برنامه‌ساز تلویزیون است. در این شک نکنید. با وجود اینکه گروه ما مدیوم تلویزیون را می‌شناسد، اعضای دیگری در این گروه هستند که به خوبی فضای خبر را می‌شناسند. بنابراین گروه کاملی داریم. گرچه باز هم جای پیشرفت هست. میانگین سنی اعضای «خیابان ایران» 22، 23 سال است و چنین چیزی در تاریخ برنامه‌سازی محال است. پیرمرد گروه من هستم که متولد 1360 و 33 ساله‌ام! بعد از من یک نفر متولد 61،‌ دیگری 64 و 65، هفت هشت نفر 68 و بقیه دیگر دهه هفتادی هستند.

*جوان بودن گروه شما خوب است، اما چطور تصمیم نگرفتید از ریش سفیدها هم در گروهتان بهره ببرید؟

جوادزاده: مشاوران برنامه ما از مبرزان رسانه هستند. آقایان حسینی و گیل آبادی.

*معمولا حضور مشاورها اسمی است.

جوادزاده: آنها واقعا به ما کمک کرده‌اند. ما هر وقت نیاز داریم با آنها تماس می‌گیریم و سوالمان را می‌پرسیم. به علاوه حضور خود مهدی فرجی به عنوان مدیر شبکه را نمی‌توان کتمان کرد. من سالها برنامه‌سازی کردم و همواره برنامه‌هایی گل کرده‌اند که مدیر باشعوری بالای سرشان بوده، واقعا فرجی با 30 سال فعالیت در حوزه رسانه ریش سفید است و تجربه دارد. او حتی برخی وقت‌ها در خصوص کلام مجری به ما مشورت‌های درستی می‌دهد، درباره سوالات یا هدیه‌ای که می‌خواهیم به مهمان بدهیم با او مشورت می‌کنیم. ما گروه چابکی هستیم اما قطعا خطا هم داریم و این خطاها را با وجود افرادی چون فرجی که برای خودش یلی است جبران می‌کنیم. از حضور خانم آشتیان‌زاد مدیر گروه اجتماعی شبکه هم نمی‌شود گذشت.

* شما در برنامه‌تان آشکارا به دنبال جریان‌سازی هستید و موضوعات به نحوی انتخاب می‌شوند که صبح روز بعد از پخش، طیفی از مردم درباره «خیابان ایران» حرف بزنند. این موضوع ردپای همان گروه ژورنالیستی است که می‌گویید در «خیابان ایران» هستند؟

عبدالله روا: این گروه به هیچ وجه چنین قصدی ندارد. حداقل خود من نمی‌خواهم کاری کنم که بعدا به آن پرداخته شود. ما حتما کار خوبی انجام می‌دهیم که شما به آن می‌پردازید. شما بهتر درباره محیط رسانه می‌دانید و همه بیشتر دنبال خبری هستند که جزو دغدغه مردم است و اتفاق مثبتی را بین مخاطبان خود شکل می‌دهد. ما چنین رویه‌ای در «خیابان ایران» داشتیم که باعث جریان‌ساز بودن برنامه شده و ما هم از آن استقبال می‌کنیم. اما من اصلا کاری نمی‌کنم که فردا بخواهد خبری شود. این زحمت امثال شما است. دستتان درد نکند!

*دیگران با این نظر موافقند؟

صالح‌پور: بخشی از موضوعی که اشاره کردید کاملا هوشمندانه است و موضوعات در جلسات شنبه و یکشنبه هر هفته پیدا می‌شود. ما در این جلسات مناسبت‌ها را بررسی می‌کنیم،‌ اخبار همه حوزه‌ها رصد می‌شود و از آنجایی که برنامه ما پابلیک است و جامعیت دارد باعث می‌شود که ما به همه حوزه‌ها مثل سیاست، اقتصاد، جامعه، فرهنگ و... بپردازیم و خروجی این جلسات را آخر هفته در برنامه ببینیم. بنابراین مقدار زیادی از این اتفاق‌ها هوشمندانه و هدایت شده است. بنابراین هیچوقت حجت‌الاسلام ابوترابی شانسی به برنامه نمی‌آید....

*دقیقا. اینکه با گذشت یک سال از آمدن دولت جدید و فراموش شدن موضوعی مثل خانه نشینی احمدی‌نژاد، «خیابان ایران» دست روی این موضوع می‌گذارد، مشخص است شما دنبال جنجال هستید.

سعیدیان: اگر قرار نبود ما خبرسازی کنیم هیچوقت هوشمندانه مجری مناسب با هر موضوع را مقابل دوربین نمی‌گذاشتیم و یک مجری با تمام مهمان‌ها گفتگو می‌کرد و آن وقت برخی از مصاحبه‌ها می‌گرفت و برخی هم نه. اما انتخاب مجری به تناسب و شأن مهمان با هدف مشخصی صورت می‌گیرد. ما هر هفته درباره مهمان تحقیق گسترده‌ای انجام می‌دهیم، چالش‌ها و اتفاقات مهم فرد را بررسی می‌کنیم و نمی‌گذاریم اطلاعاتی از فرد از چشم ما دور بماند. بنابراین مشکلات هر مهمان را می‌دانیم.

*احساسی که من درباره «خیابان ایران» دارم این است که برنامه بین یک جُنگ شبانه سرگرم‌کننده و یک برنامه چالشی جریان‌ساز در نوسان است. یک شب همه چیز آرام و معمولی است و شب دیگر انگار آمده‌اید که بترکانید! مثلا در یک قسمت شاهد حضور ابوالفضل جلیلی و امیرحسین رستمی در یک فضای هنری آرام هستیم و شب دیگر فرزندان شهدا می‌آیند و حرف‌های جنجالی می‌زنند. برای آن شب‌ها دستتان خالی از جنجال بوده یا آگاهانه تعادل ایجاد کرده‌اید؟

جوادزاده: هدف «خیابان ایران» این است که اهل عالم بدانند وقتی برنامه آغاز می‌شود آنها چیزی برای دیدن دارند، یا چالش، یا جنگ و سرگرمی، یا بحث سیاسی و مذهبی و... اما هرچه هست مخاطب باید از آن لذت ببرد.

*یعنی تا این حد دستتان باز است و دایره را وسیع کرده‌اید؟

جوادزاده: بله. مثلا وقتی ما مناسبت نیمه شعبان را داریم،‌ طبیعی است که قصد نداریم از این جشن محروم بمانیم و یک موضوع جنجالی بی ربط را پیگیری کنیم. ما نمی‌توانیم نسبت به مناسبت‌ها مثل جام جهانی بی تفاوت باشیم، لزومی هم ندارد وقتی مردم دارند لذت می‌برند ما بخواهیم چالش ایجاد کنیم. صرفا می‌خواهیم مردم بدانند هر زمانی که روی آنتن می‌آییم آنها لذت می‌برند. بسترسازی در رسانه از مهم‌ترین کارها است، وقتی مجری با مهمان برنامه گفتگو می‌کند، شاید هیچکدام ندانند من با آیتم‌ها یا فضاسازی، بستری ایجاد کرده‌ام که هر اتفاقی در آن رخ بدهد برای مخاطب جذاب است.

وقتی جواد هاشمی مقابل داریوش فرضیایی قرار می‌گیرد مخاطب لذت می‌برد حتی اگر سوالات بی ربطی پرسیده شود. گرچه قطعا من قبل از برنامه با آنها هماهنگی‌هایی انجام داده‌ام. من هیچوقت برای مرتضی حیدری سوال طراحی نمی‌کنم بلکه مسیر را مشخص می‌کنم و می‌گویم دستت باز است. خود او به من می‌گفت تو با فضایی که در این برنامه به من دادی باعث شدی مردم بگویند بعد از 10 سال این بهترین اجرای من بوده است. گروه «خیابان ایران» همواره می‌خواهد برنامه‌ای بسازد که سروصدا کند. ما نسیم نیستیم که بوزیم و برویم. حتما باید طوفان کنیم،‌ جایی شاخه‌ای را بکنیم و نظم جایی را به هم بریزیم... بنابراین برنامه خنثی طراحی نکردیم.

*در تماسی که برای هماهنگی این نشست با شما داشتم، اشاره کردید انتقاداتی به خبرنگاران دارید. منشا این گلایه‌ها چیست؟

جوادزاده: همانطور که من به همکاران خودم در رادیو و تلویزیون نقد داریم و معتقدم انگشت شمار تهیه‌کننده‌هایی داریم که ژورنالیست هستند، به فضای خبری هم به شدت انتقاد دارم. خبرنگاران ما تنبل و نسبت به کارشان بی تفاوت شده‌اند. اگر من در روزنامه‌نگار بودم، تهیه‌کننده برنامه‌ای مثل «خیابان ایران» را پیدا می‌کردم و از او می‌خواستم من هم به پشت صحنه بروم و فراتر از سوالاتی که از مهمان در برنامه پرسیده می‌شود من هم چند سوال بپرسم. آن هم وقتی که مهمان برنامه پخته شده و فضا برای یک خبرنگار مهیا است. اما کدام خبرنگاری چنین کاری کرد؟ همه منتظرند خبر را برایشان بفرستند. اصلا چرا باید شبکه یک آنچه را که می‌خواهد برای خبرنگاران بفرستد و آنها کار کنند. مگر نیروی شبکه یک هستند؟ خبرنگاران باید ارزش افزوده بر برنامه‌های ما باشند که نیستند.

گفتگوی مسعود ده‌نمکی و فریدون جیرانی بهترین فضا برای خبرنگاران سیاسی، سینمایی و اجتماعی بود اما همه منتظرند متن گفتگو برایشان فرستاده شود و آنها کار کنند! اصلا ما در این رسانه به این بزرگی و آرشیوی با این وسعت چه نیازی به ثبت و ضبط برنامه زنده‌مان در دیگر رسانه‌ها داریم!؟ من نمی‌فهمم عافیت‌طلبی خبرنگاران و مسئولان برای چیست؟ من خبرنگار رادیو بودم و از عزت‌الله ضرغامی سوالی پرسیدم که او به همه گفت دست از ضبط بکشند و با تعجب از من پرسید شما از بچه‌های خود سازمان هستی که چنین سوالی می‌پرسی!؟ ماهیت خبرنگاری یعنی این. چرا خبرنگاران ما صبح به صبح منتظر فکس روابط عمومی‌ها هستند؟ پس نگاه آنها چیست؟ اصلا فضای روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های امروز را نمی‌پسندم. من در این فضا بوده‌ام و همه مشکلاتش را می‌دانم اصلا برخی توجیه‌ها قبول نیست که سردبیر نمی‌گذارد و اینطور می‌شود و نمی‌توانیم خبر بگذاریم و... اصلا بروید خبرنگار آزاد شوید! بروید وبلاگ بزنید.

*بخش اعظم حرف‌های شما درست است و یک درد را فریاد می‌زند. برخی از ما رسانه‌ای‌ها مبتلابه این موضوع هستیم یا در همکارانمان این را می‌بینیم. شما گفتید چرا رسانه‌ها متناسب با موضوع برنامه خبرنگارشان را پشت صحنه نمی‌فرستند تا بعد از مهیا شدن فضا، سوالات اختصاصی خودشان را بپرسند. شاید اطلاع رسانی درستی در این زمینه از سوی برنامه شما به رسانه‌ها نمی‌شود.

جوادزاده: فرق شما با افراد دیگر چیست؟

*یعنی خبرنگاران هر روز به شما زنگ بزنند تا بفهمند مهمانتان کیست؟

جوادزاده: حرف از شم خبرنگاری است. من یک برنامه‌سازم و شاید موضوع بیماری آیت الله مهدوی‌کنی ربطی به من نداشته باشد اما شم خبرنگاری‌ام زنده است و چهار صبح می‌روم بیمارستان تا بدون اینکه حتی اجازه بردن دوربین داشته باشم برای خودم هم که شده از شرایط او باخبر شوم. ما به هم افزایی نیاز داریم. مثلا دستگیری صدام را برای اولین بار خبرنگار ایرنا در دنیا منتشر کرد. او که منتظر ارتش آمریکا نمی‌نشیند تا زمان رفتن سروقت صدام خبرش کنند!

*این دیگر قیاس مع الفارق است!

جوادزاده: خیر قیاس درستی است. شما جریانی ایجاد می‌کنید و من در رسانه‌ام آن را ادامه می‌دهم.

* ما می‌پذیریم که بدنه کار خبر در ایران دچار آسیب‌ها و بیماری‌هایی است اما نمی‌شود من خودم را خوب مطلق ببینم و تمام افراد مقابلم را بد مطلق. این مطلق‌گرایی یک آسیب است. ممکن است شما ابتدا به ساکن یک جریان خبری ایجاد کنید و گلایه داشته باشید که چرا کسی آن را پیگیری نکرد که شاید دلیل آن این باشد که قدری ارتباط رسانه ملی با جامعه خبری مخدوش است. اکنون بسیاری از بدنه خبری کشور رسانه ملی را از خودشان نمی‌دانند و حتی انتخاب اصطلاح «رسانه ملی» را برای صدا و سیما نمی‌پسندند. بنابراین مخدوش بودن این ارتباط در همه ارکان خودش را نشان می‌دهد اما اینکه خبرنگاران ما هوشیاری خود را از دست داده‌اند و پشت میزنشین شده‌اند قبول است. درباره برنامه‌های تلویزیونی نیز بهترین کار خبرنگاران این است که تیتر خبری را که برایشان فرستاده‌اند مطابق سیاست‌های رسانه‌شان تغییر دهند.

جوادزاده: جالب اینکه این فضا هم موثر واقع می‌شود و شبکه بولتن بیرون می‌دهد که ببینید از این برنامه چه تعداد اخباری کار شده است.

*دقیقا! تنها تنها خبرنگاران اشتباه عمل نمی‌کنند بلکه ساختار روابط عمومی‌ها هم بر همین اساس است. کار شما هم غلط است که برای برنامه‌تان روابط عمومی‌ای می‌گذارید که واو به واو برنامه را پیاده کند و گزارشش را به رسانه‌ها بدهد و آنقدر هم پیگیری کند تا در نهایت به هر شکلی که شده خبرش در دیگر رسانه ها کار شود. بعد توقع دارید خبرنگاران چه کنند!

روا: من کمتر از دوستان با این فضا آشنا هستم اما از کودکی به من گفته‌اند هرچیزی را با عقلت بسنج. چند سال پیش بود که بحثی بین روبرتو کارلوس و دیوید بکهام که هر دو از خبرنگاران فراری هستند، پیش آمده بود. یک خبرنگار ریزترین اتفاقاتی را که در یک رختکن بین آنها افتاده بود منتشر کرده بود. برخی افراد از زندگی‌شان می‌زنند و دنبال خبر می‌دوند. درباره اظهار نظر برخی دوستان شما که گفتید رسانه ما را ملی نمی‌دانند، فکر می‌کنم این اظهارنظر ساده‌لوحانه است. در سریال «در چشم باد» که اخیرا بازپخش می‌شد بیژن شخصیت اصلی یک رادیو برای خانه خریده بود که وقتی پدرشان وارد خانه شد، چادر و نمازشان را روی آن انداختند. پدر هم گفت مشکلی با رادیو ندارد، رادیو یک ظرف است که هم می‌شود توی آن مسکرات ریخت و هم آب طیب و طاهر... مگر ما یا حتی مدیران شبکه‌ها با همه حرف‌هایی که در شبکه‌های مختلف زده می‌شود موافقیم؟ مگر می‌شود همه چیز را در لحظه کنترل کرد. ماهیت تلویزیون در تنوع دیدگاه‌ها است و نمی‌تواند مدام حرفی را بزند که فلان همکار شما با گرایش خاص خود آن را می‌پسندد.

*شاید این دیدگاه به خاطر دولتی بودن تلویزیون شکل گرفته است.

روا: ما طبق قوانین ایران، سازمانی هستیم که از دولت حقوق نمی‌گیریم. اگر ما برای دولت بودیم پس چرا این همه طلبکاریم؟ شاید برایتان جالب باشد بدانید من هنوز دستمزد اولین برنامه‌هایی را که اجرا کرده‌ام نگرفته‌ام. بنابراین این دیدگاه را منطقی نمی‌دانم.

صالح‌پور: شما گفتید که اشتباه است که ما برنامه را پیاده می‌کنیم و برای خبرنگاران می‌فرستادیم. ما برنامه «نیمروز» و «شش تایی‌ها» را داشتیم که در آنها هم خوب بودیم اما تنها چیزی که از آنها در رسانه است پیش‌خبر حضور فلان آدم و بهمان چهره در سایت‌ها است. حتی اگر حضور فلان مهمان لغو شود و به برنامه نیاید هم کسی متوجه هم نمی‌شود و اصلا مهم نیست. بنابراین ما برای «خیابان ایران» مجبور شدیم کسی را بیاوریم تا برنامه را پیاده و تنظیم کند و به خبرنگاران لقمه حاضر و آماده بدهد.

*من هم می‌گویم شما که به تنبل بودن خبرنگارها اعتراض دارید، خودتان هم این روند را تقویت کرده‌اید.

جوادزاده: سایتمان که راه‌اندازی شود این کار را هم نمی‌کنیم. اخبار را روی سایت می‌گذاریم و خبرنگاران مجبورند به سایت مراجعه کنند.

*در اصل ماجرا که فرقی نمی‌کند!

روا: اصلا رسانه ما احتیاجی به این پوشش خبری ندارد!

*اگر احتیاج نداشت شما روابط عمومی استخدام نمی‌کردید یا شبکه با انتشار بولتن، سعی در اثبات عملکرد مثبت خود نداشت. این که بگوییم من به تو احتیاج ندارم و تو به من احتیاج داری و... اصلا پسندیده نیست. ما با افتخار می‌گوییم به شما احتیاج داریم. چون شما میزان آگاهی مخاطب را بالا می‌برید و بخشی از زحمات ما را متقبل شده‌اید. اصلا فضای جنگ بین رسانه‌ها پسندیده نیست. اگر بخواهیم با هم بجنگیم راه به جایی نمی‌بریم.

جوادزاده: بحث رقابت مطرح است.

روا: من منظورم به این گفته است که برخی رسانه ما را ملی نمی‌دانند. بله ما هر دو به هم احتیاج داریم اما ما خیلی بهتر از شما از رسانه‌مان استفاده می‌کنیم.

جوادزاده: بحث من ارزش خبری است. این خبر که حجت‌الاسلام ابوترابی مهمان «خیابان ایران» است چه اهمیتی دارد و اینکه ابوترابی در «خیابان ایران» گفت احمدی‌نژاد چون قانون گریز است نمی‌تواند قانون‌گذار باشد و موافق نیستیم او به مجلس بیاید، چقدر اهمیت دارد؟

همکاران شما به من زنگ می‌زنند و درباره آیتم‌های برنامه می‌پرسند! حالا من بگویم می‌خواهم برویم کف اقیانوس یا برج ایفل. این‌ها که جذاب نیست. جذابیت این است که شما پیگیری کنید آیا من این کارها را در برنامه‌ام انجام دادم یا نه. اما کسی سراغ این حرف‌ها نمی‌آید و آخر هم بولتن منتشر می‌کنند که این تعداد خبر کار شده و... من این حرف‌ها را به روابط عمومی شبکه هم گفته‌ام. متاسفانه 80 درصد اخبار ما این است که «این کار را خواهیم کرد»، «امیدواریم این اتفاق بیفتد»، «باید این کار انجام شود» و... همه مربوط به آینده هستند در حالی که ما باید از کارهایی که انجام داده‌ایم حرف بزنیم. این 20 درصدی که مغفول مانده ارزش خبری بیشتری نسبت به آن 80 درصد دارد. برای همین می‌گویم شم خبری خبرنگاران ما از کار افتاده است.

خبرنگار به عنوان اولین سوال از من می‌پرسد خودتان را معرفی کنید! خب شما که مرا نمی‌شناسی اصلا برای چه می‌خواهی با من مصاحبه کنی؟ مثل این می‌ماند که جیرانی به ده‌نمکی بگوید: خب مسعود جان از کارهای دیگرت چه خبر؟ اما او جمله‌اش را اینطور آغاز می‌کند: تو تهیه‌کننده و کارگردان خوبی شده‌ای فیلم‌هایی که ساختی پرفروش شده اما ما نمی‌توانیم فراموش کنیم تو که پنج فیلمت پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران شده و این رکورد باید در گینس ثبت شود، روزی چماق به دست بودی و کف خیابان مردم را می‌زدی!

ادامه دارد...