به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب دهمین عنوان از مجموعه جودی دمدمی و هشتاد و پنجمین عنوان رمان کودک نشر افق است. تصویرگری این کتاب به عهده پیتر اچ. رینولدز انجام شده است.
در داستان این کتاب، مادربزرگ جودی یک سکه لهشده به او میدهد که بعد از آن، جودی در هر کاری شانس میآورد؛ از مسابقه بولینگ گرفته تا هجی کلمات. برنده شدن جودی بیبرو برگرد است. اما در این میان اتفاقی میافتد و بعد از آن بدشناسی جودی شروع میشود...
بخشهای مختلف این رمان عبارتاند از: «سکه شانس»، «خوششانسی ×3»، «سیاره خوششانسی»، «طلسم بدشانسی»، «سکه نحس و بدشانس»، «باحالستان»، «صورتفنچی خل و چلزاده»، «جودی دمدمی گربهچران»، «فرار از هتل» و «ا- س- ت- خ-ل-ا-ص».
مگان مک دونالد نویسنده مجموعه کتابهای جودی دمدمی، اولین نوشته خود را در 10 سالگی و در روزنامه مدرسهاش چاپ کرد. او از آن روزگار تا امروز، حدود 25 کتاب برای کودکان نوشته که ماجرای بیشتر آنها را از دوران کودکی خودش الهام گرفته است. مگان مک دونالد هم وقتی یک دختربچه بود، مجموعهای از حشرات، پوست زخمهای خشکیده و کله عروسک داشت.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
همین که جودی به خانه رسید، دنبال جایی گشت تا سکهی بدشانس بوگندویش را قایم کند. تندتند همه جای خانه را گشت. کجا؟ کجا؟ اتاق استینک! استینک از چیزهای بوگندو خوشش میآمد و از چیزهای میکروبدار نمیترسید. دور و برش را نگاه کرد. زیر بالش استینک. عالی شد! بالاخره از شر بدشانسی خلاص میشد.
وای خدا، حالا دیگر هیچ طلسم خوششانسیای نداشت! اگر میخواست همینطور رو شانس بماند، بیبروبرگرد، یک طلسم خوششانسی بیـ بوگندو لازم داشت. از توی کیف کارآگاهیاش یک ذرهبین برداشت و توی حیاط دوید. حدود یک ساعت یا بیشتر، چهاردست و پا و با ذرهبین لای چمنها دنبال شبدر چهار پر گشت.یک
دفعه، در پشتی خانه محکم صدا کرد. استینک پرسید: «داری چه کار میکنی؟» جودی بدون این که سرش را بالا کند، گفت: «یک کاری.» استینک هم که حالا طوری از نزدیک نگاه میکرد که نوک دماغش به نوک علفها میخورد، پرسید: «چه کاری؟» جودی همانطور که سرش پایین بود، گفت: «دارم دنبال خوششانسی میگردم.»
این کتاب با 144 صفحه مصور، شمارگان 5 هزار نسخه و قیمت 6 هزار و 500 تومان منتشر شده است.