حسین بکایی، در گفت وگو با خبرنگار مهر از انتشار هم زمان رمان«مسابقه دات کام» در ایران و ترکیه خبر داد و افزود: «مسابقه دات کام»، عنوان رمانی است که چند سال پیش، قبل از راه افتادن کاروان رمان نوجوان در کانون، برای نوجوانان نوشتم. در آن سال مدیر وقت انتشارات کانون به من خبر داد که کارشناس شورای سیاست گذاری کانون «مسابقه دات کام» را رمان غیر نوجوان شناخته است و بعد این نظر را کانون طی یک نامه رسمی که الان موجود است، به من اعلام کرد. بعد قرار شد نشر چشمه «مسابقه دات کام» را به چاپ برساند که ماجرای محرومیت از کار آن نشر پیش آمد. این ماجراها بیش از یک سال و نیم وقت برد. در این مدت کار ترجمه رمان به ترکی تمام شد و مدیریت کانون عوض شد و من دوباره «مسابقه داتکام» را به کانون سپردم. این بار این کتاب وارد گروه «کتابهای خودمان» شد و خوش بختانه در بهار 93 انتشار نسخه های فارسی و ترکی آن با نام «یاریشما» که به معنی «مسابقه» است، به طور هم زمان انجام شد.
به گفته نویسنده «عناصر داستان در داستان کودک و نوجوان »، فضای این داستان، فانتزی است و ماجراها در شهر تهران میگذرد. دختری به نام سحر هدیه جشن تولد سیزده سالگی اش را که یک سایت اینترنتی است، از پدرش دریافت می کند. پدرش برای جالب تر شدن کار، هدیه را طی یک بازی که شکل مسابقه دارد، به دخترش می دهد. موضوع مسابقه ی داستان تعیین رنگ آینده سحر است . تهیه کننده پشت جلد نوشته نسخه ترکی مهم ترین عنصر در این رمان را اهمیت خانواده تشخیص داده است.
بکایی گفت: «مسابقه دات کام» را همزمان با رویدادهای سال 1388 و روزهایی که رنگ برای مردم ایران اهمیت ویژه ای داشت نوشتم . گره خوردگی زندگی و آینده ی مردم ایران به رنگ اتفاق تاریخی خاصی است که نمونههایی انگشت شمار در تاریخ ایران دارد و من خواستم این اتفاق را در زندگی نوجوان امروز ایران بررسی کنم.
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: جالب این است که رنگ آینده شخصیت اصلی داستان سفید است. و می دانیم سفید مجموعه همه رنگهاست.این کتاب را دکتر غدیر تورغوث به ترکی استانبولی ترجمه کرده و از سوی انتشارات مورپا در استانبول منتشر شده است.
او به مشابهتهای فرهنگی ایران و ترکیه اشاره کرده می گوید: روزگاری ما ایرانی ها و همسایه هایمان تنها به اروپا و ادبیات غرب چشم دوخته بودیم زیرا ادبیات مدرن را از آن جا گرفته بودیم، اما امروز کشورهای ایران و ترکیه ادبیات کودک و نوجوان گسترده و بالنده ای دارند. این ظرفیت ها ما را به دیدن هم دیگر و بررسی تجربه های همسایه هایمان فرا می خواند. بین ما و ترکیه مشابهتهای فرهنگی و تاریخی و زبانی و دینی بسیاری وجود دارد. ما حتی از نظر تاریخی تقریبا با هم به سمت پایه گزاری ادبیات کودک و نوجوان حرکت کرده ایم و هم زمان تجربه های یکسانی را کسب کرده ایم . ما پرسش ها و مسایل مشابهی داشته و داریم و جست و جوهایمان خیلی شبیه هم است. این ها ما را به گفت و گوی با هم و به اشتراک گذاشتن تولیداتمان و تجربه هایمان دعوت می کند.
بکایی که از شش سال پیش تاکنون بارها به ترکیه سفر کرده و با مراکز دانشگاهی و انتشاراتی های خوش نام و صاحب سلیقه ی کودک و نوجوان ارتباط گرفته و کتابهایی را از ترکی به فارسی برگردانده، به تفاوتهای میان این دو کشور نیز اشاره کرد و افزود: در ترکیه، قانون کپیرایت را به رسمیت شناختهاند و قانون حمایت از ترجمه از ترکی به زبان های دیگر را هم دارند. یعنی دولت از مترجمان و ناشران غیر ترکی که در جهت گسترش ادبیات و کتاب ترکی فعالیت کند، حمایت می کند. که البته می دانید در ایران ما چنین عادتهای ناپسندی نداریم.
نویسنده کتاب «وقتی پدرمادرها، ما را تنها میگذارند» معتقد است هنوز نشر ما نشانه هایی را که ما را آماده ی برقراری ارتباط با دنیا کند، نشان نمی دهد. و این تنها به عدم پای بندی ایران به قانون کپیرایت برنمیگردد. بحث شناخت بازار کتاب و بازار یابی کالاهای فرهنگی هم هست. ترک ها خاطره های زیادی از تلاش های ایرانیان برای برقراری ارتباط با ناشران ترک تعریف کردند، که اغلب آن ها به نتیجه نرسیده است. البته یک بخشی به مسایل تحریم های جهانی و تنگ نظری ها و سیاست های نادرست فرهنگی در داخل برمی گردد، وبخشی به تسلط بلامنازع دولتی ها به امور ارتباط های فرهنگی . در چند سال اخیر عزم و همت دیده می شود، ولی انگار حرکت خیلی کند است و نگاه ها آن قدر تنگ که گاهی شما را به نهایت شگفت زده می کند و راه را برای حتی یک میلی متر حرکت می بندد.
به گفته بکایی امروز ما در متن، تصویرسازی و گرافیک کتاب کودک و نوجوان هنوز جلوتر از ترکیه هستیم. اما آنها به سرعت در حال پیشرفت هستند و شتابشان ستودنی است.