به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «7 روایت خصوصی» اثر حبیبه جعفریان درباره زندگی امام موسی صدر، عصر دیروز سهشنبه 10 تیر با حضور رضا امیرخانی، بلقیس سلیمانی، حبیبه جعفریان و جمعی از اعضای خانواده امام موسی صدر و دوستداران وی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
امیرخانی در ابتدای این برنامه گفت: نام کتاب «7 روایت خصوصی» است و اتفاقا خانم جعفریان شخصینگاریهای لطیفی را در این کتاب آوردهاند. ایشان تکجملههایی را آورده که شاید هیچ ربطی به کتاب نداشته باشد و فقط برای نویسنده است ولی بسیار تاثیرگذار و زیبا هستند. من هم میخواهم با جملات شخصی خودم شروع کنم. 6 ماه است که به دلایلی هیچ کار نوشتنی انجام ندادهام و داستانی ننوشتهام. اما به برخی جاها برای صحبت کردن یا حضور در نشست، دعوت شدهام. چند هفته پیش، نزد یکی از دوستان روحانیام بودم و به او گفتم به دلیل این 6 ماه عدم فعالیت، احساس نفاق میکنم. 6 ماه است که ننوشتهام البته 20 سال قبلش را نوشتهام. 6 ماه است که با این وضع در کمال جسارت به جلسات مربوط به کتاب میروم.
وی افزود: آن دوست سعی در آرام کردن من داشت و میگفت نه تو اینهمه فعالیت داشتهای. به او گفتم نه، اجازه بده صحبتم تمام شود. به آن دوست روحانی گفتم عجب از شما دارم که 30 سال است به عنوان روحانی در جلسات حاضر میشوید و کار روحانیها را نمیکنید. با این مقدمه، میتوانم بگویم که جان پنهان- امام موسی صدر- هیچ کاری نکرد جز این که یک روحانی بود. اصلا به دنبال قدرت نبوده و به نظر میرسد که با آن عبای بلند از قدرت فرار میکرده و میتوان تصور کرد که قدرت به دنبالش میدویده است. اگر کاری را انجام میداد، کاری بود که از او خواسته شده بود. با خواندن کتاب «7 روایت خصوصی» به این نتیجه رسیدم که سید موسی صدر، آدم خارقالعادهای نبود بلکه تنها و به معنای واقعی یک روحانی بود.
نویسنده رمان «من او» گفت: همه ما سعی کردیم سراغ امام موسی صدر برویم و دربارهاش بنویسیم. من هم به لبنان رفتم و مطالبی را جمعآوری کردم ولی دیدم که قبلا چاپ شدهاند. بنابراین همه ما سعی کردهایم درباره امام موسی صدر بنویسیم ولی یا نتوانستهایم و یا ننوشتیم. من سعی کردم سراغ کسانی بروم که ارتباط مشخص و نسبتی با او نداشتهاند. حتی سعی کردم به سراغ آن بستنیفروش و آدمهایی بروم که از نزدیک با او زندگی نکردهاند تا تحت تاثیرش نبوده باشند و حرفهای متفاوت بزنند ولی هرکسی که از کنار این انسان عبور کرده باشد، تحت تاثیرش قرار گرفته است.
امیرخانی ادامه داد: اتفاقا باید به خانم جعفریان برای ورود به خانواده امام موسی صدر تبریک گفت چون فکر نمیکردم با صحبت با خانواده جان پنهان، بتوان چنین روایتهای جذابی ارائه کرد. به قضاوت خودم، روایت دقیق این کتاب را روایت سید صدرالدین صدر میدانم؛ پسر بزرگی که نمیداند با گمشدن پدرش چه بکند. فکر میکنم این کتاب و این جلسه، بهانهای است تا ما درباره چیزهای مهمتری صحبت کنیم. امروز که مهمترین چهره از اسلام در سرچ گوگل، داعش است، بازگشت به امام موسی صدر بسیار مورد تاکید و لزوم است.
مولف رمان «قیدار» گفت: بازگشت به امام موسی صدر را اصلا سیاسی نمیدانم. بازگشتهایی مانند بازگشت به مشروطه یا افول صفویه داریم که سیاسی هستند. اتفاقا فکر میکنم بازگشت به امام موسی صدر در جامعه چندفرهنگی و چند صدایی ما به هیچ عنوان سیاسی نیست بلکه یک بازگشت عمیقا دینی و اخلاقی است.
وی در بخش دیگری از این برنامه گفت: از یک موضوع بسیار خوشحالم و آن هم این که با این کتاب، وارد منزل یک روحانی شیعه شدم. درباره برخی از روحانیون این اتفاق افتاده است. البته در خانه روحانیونی که ما دوستشان داریم، مسائل قشنگ و خوشایندی وجود دارد. باید این مباحث را باز کنیم تا ببینیم از چه منظر و چه دینی داریم به آن میپردازیم. تا قرون ششم یا هفتم میلادی، هیچ روایتی از حضرت مریم(س) در تاریخ و کلام مسیحیت وجود ندارد. اما در کتاب مقدس ما، تنها روایت مقدس و قدسی از این بانو وجود دارد. یادمان باشد که اسلام اولین دینی بود که در آن اجازه ورود به خانواده را داشتهایم. بسیاری از مطالب و آموزههایی که در دین ما هستند، از خانه پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) نقل شده و بیرون آمدهاند. ارزش این کتاب، علاوه بر کار خانم جعفریان به خاطر پرداختن به خانه و زندگی امام موسی صدر است.