محمد تقی عطایی به خبرنگار مهر گفت: در عالم واقع چیزی به نام عرصه 400 هکتاری برای مجموعه باستانی شوش وجود ندارد. استاد مهدی رهبر در شرایط اضطراری پس از جنگ دور تپه ها و برجستگی های مشهود شوش میله کوبی کرد و هیچ کجای نقشه ارائه شده از سوی وی چیزی به عنوان عرصه ثبت نشده است. به نظر من استاد مهدی رهبر همچون متخصص و کارشناسی بسیار زبده و مجرب عمل کرده و به روشنی می دانسته اند چه می کند. وی با کوله باری از تجربه دقیقا می دانست به کار بردن عنوان عرصه در آن نقشه درست نیست و از این عنوان نیز استفاده نکرده است. حالا آن نقشه، که در سالهای جنگ تحمیلی و از سر اضطرار تهیه شد، دستاویزی شده است برای مدیرانی که نمی خواهند مسؤولیتهای مدیریتی حوزه خود را بپذیرند. از مدیریت فقط دنبال ظواهر و تبلیغات و عایدات مادی هستند و از کارهای اساسی و بنیادین فرهنگی و علمی روی گردان هستند.
وی که در سال 87 سرپرستی هیأت تعیین عرصه و پیشنهاد حرایم محوطه تاریخی شوش را بر عهده گرفته بود افزود: استاد رهبر کمی بعد از میله کوبی اطراف تپه های شوش، گورستان هخامنشی حسین آباد را کاوش کرد که خارج از محدوده میله کوبی شده بود. در طول این سالها نیز کشفیات بسیاری بیرون از آن محدوده میله کوبی شده روی داده است. مثلاً پلکانی سنگی که از اطراف مقبره دعبل خزائی کشف شد. «کاخ شائور» در آن سوی رود شائور و «تپه پمپ بنزین» با فاصله نسبتاً زیادی از تپه ها و برجستگی های مشهود شوش قرار دارند. همه اینها نیز بیرون از محدوده میله کوبی شده قرار دارند.
این باستان شناس بیان کرد: همه پیشکسوتان و استادان باستان شناسی همچون میرعابدین کابلی، اسماعیل یغمایی، مهدی رهبر، زنده یاد مسعود آذرنوش، محمود موسوی، حمید خطیب شهیدی، رمی بوشارلا و دیگران که شوش را میشناسند و در آن کلنگ زده اند بر بزرگتر بودن عرصه و نادرست بودن چیزی به نام «عرصه 400 هکتار»ی تاکید کرده اند. فعالیت «هیأت تعیین عرصه و پیشنهاد حرایم شوش» نیز بر آن صحه گذاشته است.
عطایی بیان کرد: وسعت مجموعه باستانی شوش بیش از 400 هکتار است. «هیات تعیین عرصه شوش» در گزارش مفصلی مستندات علمی آن را در اختیار پژوهشکده باستان شناسی کشور، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان، اداره میراث فرهنگی شوش و پایگاه میراث فرهنگی شوش قرار داده است. هم اکنون نیز حاصل آن برنامه علمی در دست انتشار است.
وی افزود: مدیران فعلی و قبلی و تصمیم گیران در پرونده شوش، به دقت از این امر مطلع هستند و اظهار بی اطلاعی آنها معنایی ندارد جز نادیده گرفتن و تخریب عامدانه و برنامه ریزی شده بخش بزرگی از عرصه مجموعه باستانی شوش که به نظر می رسد بنا به مقاصدی سعی در حذف آن می شود.
عطایی همچنین درباره دیوار کشی اطراف محدوده شهر شوش که اکنون درحال انجام است گفت: دیوارکشی در اطراف محدوده ملیه کوبی شده چهارصد هکتاری و تپه ها و برجستگی های مشهود شوش نیز از همان مقوله های توجه به تبلیغات و ظواهر و بزک کردن محوطه است. بنابراین، تا تکلیف عرصه و حرایم واقعی شوش مشخص و ابلاغ نشود، محدود و محصور کردن تپه های شوش مسؤولیت بزرگی به همراه دارد. بیرون گذاشتن عرصه های باستانی شوش با دیوار کشیدن به دور برجستگی های مشهود آن، چیزی که مطلوب مدیران است، خطایی نابخشودنی و زیانبار است و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.
عطایی این گونه کارهای نمایشی را متعلق به دوره مدیران دولت قبلی دانست و گفت: آقای صادق محمدی، مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان بود که برای پاسخ به منتقدان دست به کار نمایشی دیوارکشی زد. سپس این کار نادرست و زیانبار در دوره مدیریت بعدی نیز ادامه یافت. در آن زمان نیز ما مخالف این کار بودیم، اما رؤسای غیرمتخصص سازمان میراث فرهنگی در مرکز و استان به آن بی توجهی نشان می دادند. اما ادامه این رفتار در این روزها باعث تعجب است. بی شک آقای ارسطو زاده، مدیر کنونی پایگاه شوش، و مدیران بالادستی ایشان باید متوجه عواقب این کار خسارت بار باشند. کارهای ایشان در معرض دید کارشناسان و افکار عمومی قرار دارد و هرچند از «عزم ملّی» و «مشارکت اجتماعی» سخن می گویند اما در اصل اعتقادی به آن وجود ندارد. انجام کارهای نمایشی کوتاه مدت نیز کمکی نخواهد کرد و در آینده باید برای چنین اقداماتی پاسخگو باشند.
این باستان شناس تصریح کرد: محو و نابود کردن عرصه یک میراث سترگ، کاری خُرد نیست و نباید خرج بی مسؤولیتی مدیرانی شود که شناخت درستی از موضوع و توان کافی برای انجام وظایف واقعی خود ندارند و برای سرپوش گذاشتن به این ضعف ها به دنبال کارهای نمایشی هستند.
عطایی گفت: اکنون غیر از مسأله بسیار مهم و حیاتی عرصه و حرایم شوش، مسأله موریانه زدگی بافت دیوارهای خشتی قلعه و مساله رانش قلعه شوش حل نشده است، یگان حفاظت به ابزارهای معمول مجهز نیست، اموال موجود در انبارهای شوش ساماندهی نشده اند، استخوانهای به دست آمده از کاوشها وضعیت بسیار نگران کننده ای دارند، قطعات سنگی پراکنده در کاخ آپادنا بدون کوچکترین رسیدگی به امان خدا رها شده اند. رسیدگی به این قبیل کارها نیز اگر بدون حضور کارشناسان مجرب و باسابقه و کاوشگران شوش انجام گیرد، بی تردید در حد اقداماتی نمایشی خواهد بود. با وجود این همه مشکل و مسأله، تعقیب پروژه دیوارکشی دور تپه های شاخص شوش و صرف بودجه پایگاه برای حرکتی نمایشی به منظور ثبت شوش در فهرست میراث جهانی را چگونه باید تفسیر و توجیه کرد؟