دبیر شورای فرهنگ عمومی با بیان اینکه «برآیند مدیریت فرهنگی در کشور، برآیند خوبی نیست» از موازی کاری‌های فرهنگی و بی‌اعتمادی دستگاه‌های فرهنگی به یکدیگر، گلایه کرد. حجت‌الاسلام و المسلمین شاهمرادی همچنین در ارزیابی عملکرد دوره قبلی، از آن به عنوان یک «دوره گسست» که اجازه نمی‌داد رابطه خوبی بین شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل بگیرد، یاد کرد.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: دبیر شورای فرهنگ عمومی معتقد به ضرورت همگرایی دستگاه‌های فرهنگی و پرهیز آنها از موازی‌کاری‌های فرهنگی و نیز متهم کردن یکدیگر به کم‌کاری در مقوله فرهنگ است. حجت الاسلام و المسلمین حسین شاهمرادی لزوم رعایت اخلاق را در مواجه‌های فرهنگی یادآور می‌شود و می‌گوید: «تصمیمات فرهنگی زود به نتیجه نمی‌رسند و یک دستگاه متولی معضلات این عرصه نیست». وی در گفتگویی مشروح با خبرنگاران مهر به برخی از مهمترین معضلات عرصه فرهنگ پرداخت که در زیر بخش نخست این مصاحبه از نظر می‌گذرد:

* شما دبیر شورای فرهنگ عمومی هستید. فرهنگ عمومی هم مقوله بسیار مهمی است. دبیر شورای فرهنگ عمومی «فرهنگ عمومی» را چگونه تعریف می‌کند؟

من اگر از پیشینه شورای فرهنگ عمومی بگویم، تقریباً هم مشخص می‌شود فرهنگ عمومی چیست و هم علت به وجود آمدن این شورا معلوم می‌شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی یک ضرورت و نیازی بود که بعد از انقلاب تشکیل شد و قرارگاهی برای رصد مقوله فرهنگ به معنی عام و کلی آن است . سال 64، رهبر معظم انقلاب که رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، تدبیر بجایی ا تخاذ و بر این مسئله تاکید کردند که وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه عملیاتی نیست بلکه وظبفه ستادی و قرارگاهی است و معتقد بودند هر زمانی که شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهد وارد کارهای عملیاتی شود، در واقع رسالت خودش را از دست داده است. باید جایی باشد که بتواند رصد کند، با آگاهی برنامه‌ریزی کند و بتواند نسبت به مسئله مهم فرهنگ عمومی تاثیرگذار عمل کند و در پی همین تدبیر، شورایی را با نام شورای فرهنگ عمومی تشکیل دادند و مصوب شد که از همه دستگاه‌هایی که می‌توانند تاثیرگذار باشند، در بالاترین سطحشان، عضو این شورا باشند و برای اینکه تصمیمات این شورا در تمام کشور ساری و جاری باشد، در تمام استان‌های کشور در بالاترین سطح شکل بگیرد. یعنی رئیس آن امام جمعه و استاندار و دبیر آن مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان باشد و جایگاه این مسئولیت را هم که در واقع بازوی شورای عالی انقلاب فرهنگی است،  به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وصل کردند چرا که وظیفه سازمانی این وزارتخانه، مسائل فرهنگی است. البته شورای فرهنگ عمومی زیر نظر وزارت ارشاد نیست، عُلقه آن از این جهت است که رئیس آن، وزیر ارشاد است و دبیر آن با حکم رئیس جمهور و ابلاغ وزیر ارشاد و به انتخاب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، منصوب می‌شود و دبیران استانی و شهرستانی شورا هم در واقع مدیران و مدیران کل ارشاد شهرستان‌ها و استان‌ها هستند. این ساختار و تشکیلات بیانگر همان مفهومی است که شما سوال کردید؛ یعنی پرداختن به مسائل فرهنگی جامعه به نحو عام از «الف» تا «ی». اما اولویت‌بندی کردن موضوعات در اختیار دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی است. جلسات این شورا هر دو هفته یک بار تشکیل می‌شود و 32 دستگاه عضو آن هستند و این دستگاه‌ها موظف به اجرای همه آن چیزی هستند که در شورا تصویب می‌شود.

* البته صحبت‌های شما بیشتر درباره ساختار شورای فرهنگ عمومی بود تا خود مقوله فرهنگ عمومی. اگر اجازه بدهید کمی درباره گذشته شورا به خصوص در سال‌های اخیر صحبت کنیم. ارزیابی شما از شورای فرهنگ عمومی در دوره مسئولیت آقای واعظی چیست؟

متاسفانه در این دوره خیلی روابط خوبی بین شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی نبود. یعنی مابین این دو شورا، یک مقدار فاصله بود و در نتیجه خیلی از مصوبات شورای فرهنگ عمومی اصلاً در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح نشده و می‌شود اسم آن را «زمان گسست» نام گذاشت. ما امیدواریم دور از هر گونه نگاه‌های سیاسی و با یک نگاه فرهنگی درست، تعامل خوبی بین شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی به وجود بیاید و در واقع بین فرزند و مادر یک ارتباط خوبی باشد.

* درباره اولویت‌های حال حاضر شورای فرهنگ عمومی و اهم موضوعاتی که در شورا در دست پیگیری است، توضیح می‌دهید؟

شورای فرهنگ عمومی به جای اینکه به معلول‌ها بپردازد به علت‌ها می‌پردازد. مهمترین مسائل را هم در چند جلسه استحصاء کرده‌ایم و برده‌ایم و تصویبیه گرفته‌ایم. الان یکی از اولویت‌های مهم فرمایشات مقام معظم رهبری به خصوص دغدغه‌های ایشان در خصوص مقوله فرهنگ، سبک زندگی و تهاجم فرهنگی است. البته اینها واقعاً اولویت‌ها و واقعیت‌های اصلی جامعه هم هست. مسئله دیگری که از قبل هم ماموریت آن با شورای فرهنگ عمومی بوده، بحث عفاف و حجاب و گروه‌ها و فرقه‌های انحرافی است. بحث اخلاق و مسائل اجتماعی، هم در دستور کار شورا است. البته مسائل فرهنگی، مسائل زودبازدهی نیستند و اینطور نیست که اگر به مقوله‌ای پرداختیم، منتظر باشیم که همین امسال و در فاصله‌ای نزدیک بتوانیم ثمرات آن را ببینیم. البته ثمره وجودی آن را باید از همین حالا حس کنیم ولی نتیجه‌هایش را در آینده باید ببینیم. ناهماهنگی‌هایی هم بین دستگاه‌های مختلف وجود دارد که باید شورای فرهنگ عمومی این ناهماهنگی‌ها را سامان دهد.

* به رغم وجود این ناهماهنگی‌ها که البته قابل انکار هم نیست، اما با توجه به وزن شورای فرهنگ عمومی و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی که عضو آن هستند، انتظار این است که مصوبات شورا برای همه لازم الاجرا باشد.

قانوناً همین است یعنی آنچه ما مصوب می‌کنیم، شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به دستگاه‌ها ابلاغ می‌کند و انتظاری هم که گفتید، انتظار درستی است. به عنوان مثال در شورای فرهنگ عمومی استان‌ها اینگونه است که آنچه شورا مصوب می‌کند، استانداری موظف است آنها را برای اجرا به همه دستگاه‌ها ابلاغ کند. اینکه اینها عملیاتی نمی‌شود، نقائصی است که باید به آنها بپردازیم. البته این را هم بگویم که یکی از اشتباهاتی که ممکن است رخ دهد، این است که فکر کنیم دغدغه‌هایی که حضرت آقا نسبت به مسائل فرهنگی بیان می‌کنند، اینها مربوط به یک دستگاه خاص است. اتفاقاً این یکی از بداخلاقی‌هاست. دغدغه‌های ایشان دغدغه‌هایی کلی و البته فرهنگی است و به بنده و شما و صدا و سیما و همه برمی‌گردد. هر کسی هم به اندازه وزنی که دارد، در این خصوص مسئولیت دارد. در واقع این دغدغه‌ها، دغدغه‌های عام است یعنی منِ دبیر شورای فرهنگ عمومی اگر مسئولیت خودم را انجام ندادم، نمی‌توانم آن را بر گردن یکی دیگر بگذارم و یکی از جاهایی که باید جهت برطرف شدن آن هماهنگی کند و وزن هر دستگاهی را برای اجرایی شدن این هماهنگی مشخص کند، شورای فرهنگ عمومی است.

* چقدر به این هماهنگی نزدیک شده‌اید؟

بحمدلله ظرف چند ماهی که بنده مسئول شورای فرهنگ عمومی بوده‌ام، تعامل خوبی بین اعضای شورا وجود داشته است. ما الان مشکلات خاص خود شورا را نداریم بلکه مشکلات خاص خود دستگاه‌ها را داریم یعنی دستگاه‌ها هنوز عادت نکرده‌اند که مصوبه‌های شورا را عملیاتی کنند. در واقع فردی که از آن وزارتخانه یا آن دستگاه در شورا عضو است، باید یاد بگیرد که دو وظیفه دارد؛ اول اینکه سخنگو و بیانگر مسائل آن دستگاه باشد در شورا و دوم پیام‌رسان خوبی باشد برای عملیاتی شدن مصوبات شورا در دستگاه متبوعش. ما با تعاملی که با دستگاه‌ها برقرار کرده‌ایم، به دنبال رفع این نقیصه هستیم.

* یکی از آسیب‌ها در این حوزه‌ها، نگاه سیاسی است که به حوزه فرهنگ وجود دارد. به نظر شما مهمترین آسیبی که از این مسئله ناشی می‌شود، چیست و فکر می‌کنید برای برطرف کردن آن چه کار باید کرد؟

اجازه بدهید من کمی درباره رسانه‌ها در این زمینه سخن بگویم. الان بیش از 3 دهه از انقلاب اسلامی گذشته است و رسانه‌ها ما فقه رسانه‌ای را خوب یاد گرفته‌اند یعنی اینکه چگونه از رسانه برای پیشبرد اهدافشان استفاده کنند ولی متاسفانه اخلاق رسانه‌ای رعایت نمی‌شود. اگرچه دانستن فقه رسانه لازم است، اما به تنهایی کفایت نمی‌کند و اگر اخلاق رسانه‌ای نهادینه نشود و به مدد فقه رسانه نیاید، امکان انحراف و سوء برداشت از امکانات رسانه‌ای زیاد شده و موجب غلتیدن در مسیر ناراستی می‌شود. اخلاق رسانه‌ای حفظ آبروی آدم‌ها است، کذب نگفتن و دروغ نگفتن است، به مسائل متقن تکیه کردن و اهم و فی‌الاهم کردن است، جلوتر را دیدن است، عقده‌گشایی نکردن است، ترجیح دادن مسائل عام بر مسائل شخصی است. یکی از معضلات ما این است که رسانه‌ها جهت پیشبرد مصالح ملی و منافع ملی، درست عمل نمی‌کنند. بسیاری از آمارهای خلاف و دروغ را در رسانه‌ها می‌بینیم و هیچکس نیست که بگوید رسانه باید آمار را از اهلش بگیرد «فاسئلو اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (نحل 43). اظهار نظرهای کذب و دروغ تاثیر روانی روی مردم می‌گذارد. در عین حال ساختار رسانه‌ای کشور اگر درست کار کند، تاثیرگذاری آن در جهت پیشبرد اهداف نظام و پالایش مسائل فرهنگی از هر چیز دیگری بیشتری است. شاید بتوانم بگویم که نقش اول را دارند.

* آیا در شورای فرهنگ عمومی، برای ساماندهی فضای رسانه‌ای کشور هم گردش کاری وجود دارد؟

الان و تا ماه‌های آینده خیر چون دستور کار ماه‌های آینده احصا شده ولی از آنجا که بسیاری از کارها در دبیرخانه انجام می‌شود و لزوماً نیازی به این نیست که حتماً در شورا طرحی را در این خصوص داشته باشیم، ما می‌توانیم در دبیرخانه به آن بپردازیم.

* آیا در دبیرخانه این مسئله مطرح شده است؟

هنوز نه ولی می‌خواهیم به آن ورود کنیم.

* ارزیابی شما از وضعیت راهبری حوزه فرهنگ و در واقع مدیریت فرهنگی کشور چیست؟ چون گاه شاهد تصمیم‌های خلق‌الساعه در خصوص مسائل فرهنگی هستیم و گاه تصمیم‌هایی گرفته می‌شود که یا موازی‌کاری است یا خلاف جهت‌گیری‌های کلی و اصلی. فکر می‌کنید برآیند مدیریت دستگاه‌های فرهنگی کشور به چه سمت و سویی است؟

متاسفانه برآیند مدیریت فرهنگی کشور برآیند خوبی نیست یعنی تا دلتان بخواهد موازی کاری هست، بی‌اعتمادی دستگاه‌ها به همدیگر هست، هیچکدام از دستگاه‌های فرهنگی دنبال این نیستند که وظایف خودشان را انجام دهند و همه با هم می‌خواهند وظایف همدیگر را انجام دهند. اخلاق فرهنگی و پایبندی به اصول فرهنگی در این دستگاه‌ها نهادینه نشده است.

* مهم‌ترین آسیب این شیوه مدیریت فرهنگی چیست؟

موازی‌کاری دستگاه‌های فرهنگی به اینجا می‌انجامد که انتفاعی که مردم اصطلاحاً کفِ خیابان می‌برند، از رسانه‌های خارجی است. مثلاً ما طرح‌هایی را شروع می‌کنیم و دو ماه بعد آن را رها می‌کنیم یا طرحی را شروع می‌کنیم که از مدت‌ها قبل یک دستگاه دیگر در حال پیگیری و انجام آن بوده است. فراتر از آن ما اصلاً این طرح‌هایمان را ادامه نمی‌دهیم و اصلاً آنها را طوری طراحی نمی‌کنیم که ادامه‌دار باشد. تحقیقات و پژوهش‌های ما در جزیره‌هایی بدون ارتباط با هم انجام می‌شود و کارها را هم نیمه‌تمام رها می‌کنیم و در واقع از اول درست آنها را ندیده‌ایم انگار همه دنبال این هستیم که تا می‌شود بودجه بگیریم و برای یک بحث فرهنگی و اخلاقی، یک دکان دونبش بزنیم تا اموراتمان بگذرد.

وقتی هم به بودجه فرهنگ نگاه می‌کنید، به حسب ظاهر 4 دهم درصد کل بودجه است و خُب اعتراض داریم و انتقاد می‌کنیم که چرا به فرهنگ توجه نمی‌کنید. البته این درست است ولی بنده به عنوان یک مسئول فرهنگی می‌گویم که جمع بودجه‌های فرهنگی کل کشور نسبت به کاری که باید بکنیم، نه تنها کم نیست بلکه خیلی هم زیاد است. ایراد اینجاست که از این بودجه و از این نیروها استفاده درست و همسان و همراه نمی‌شود. بودجه‌ها را در جاهایی مصرف می‌کنیم که سلیقه‌ای است نه در جاهای اساسی و بدتر از همه اینکه اصلاً آدم‌های متفکر و متفکرین فرهنگی اصلاً وجود ندارند. یکی از ایرادات این است که مغزهای متفکر فرهنگی دست‌اندرکار نیستند بلکه کسان دیگری دست اندرکار هستند. اینها معضلاتی است که باید حل شود و البته ما هم به تنهایی نمی‌توانیم اینها را حل کنیم و نیازمند همراهی همه دستگاه‌ها است.

جالب اینکه همه هم یک چیز می‌گوئیم؛ همه اسم آقا را می‌بریم، همه اسم انقلاب را می‌آوریم، همه از مصالح ملی حرف می‌زنیم ولی هیچکداممان به اینها عمل نمی‌کنیم. همه از اخلاق می‌گوئیم و همه هم به هم تهمت می‌زنیم. همه مظاهر دینی را عنوان می‌کنیم و همه هم مخالف آن عمل می‌کنیم. نتیجه‌اش می‌شود اینکه آن کف جامعه و عامه مردم وقتی ما را می‌بینند، به ما اعتماد نمی‌کنند. سلب اعتماد از ما مربوط به رفتار خود ماست. بعد می‌گوئیم چرا آمار ماهواره‌ها زیاد شده و رجوع به سایت‌های بیگانه بیشتر شده است؟! بخشی از این مسئله ناشی از تهاجم فرهنگی است و بخشی هم ناشی از بی‌اخلاقی خود ماست. بعد هم تا حضرت آقا نکته‌ای می‌فرمایند، زود انگشت اشاره ما می‌رود طرف مقابل. این می‌گوید آقا با او بود، او می‌گوید آقا با این بود و کسی نمی‌گوید که «آقا با من بود».

* به نظر می‌رسد در ذهن مدیران تصمیم‌گیر حوزه فرهنگی چیزی می‌گذرد که در ذهن مردم نیست. مثلاً یک برنامه‌ای طراحی و اجرا می‌کنند که هیچ دردی از دردهای مردم را در حوزه فرهنگ عمومی دوا نمی‌کند. اگر شما این مسئله را تائید می‌کنید، بفرمائید راهکار حل این معضل چیست؟

ما اگر واقعیت‌های جامعه را درست بفهمیم، می‌توانیم برای حل آنها راهکار بدهیم. اجازه بدهید جمله‌ای را از امام (ره) نقل کنم. ایشان از پیامبر اسلام نقل می‌کردند که «الهم ارنی الاشیاء کما هی» خداوندا هر چیزی را آنگونه که هست به من نشان بده. ما اگر واقعیت‌های جامعه را چه مثبت چه منفی آنگونه که هست، بیان کنیم، باور کنید مردم هم اعتماد می‌کنند و هم راه می‌آیند. مثلاً در یک راهپیمایی 100 هزار نفر آمده‌اند، ولی می‌گوئیم 10 میلیون نفر آمده‌اند، یا بی‌حجابی 30 درصد است ولی می‌گوئیم 70 درصد مردم بی‌حجاب‌اند. یعنی منویات ذهنی خودمان را حمل بر مردم می‌کنیم. هیچوقت نمی‌آئیم آنگونه که هست، توصیف کنیم.

* در واقع دارید شعار اعتدال دولت را تبیین می‌کنید؟

من آدم سیاسی نیستم. ولی باید با سانسور به هر شکلی که هست، مبارزه کرد. یک مثال بزنم؛ اخیراً حضرت آقا تذکر بجایی به مدیران و دست‌اندرکاران راهیان نور دادند و فرمودند که مراقب تحریف‌ها درباره مسائل جبهه و جنگ باشید. چرا فلان بخش از جنگ را که الان با مشی سیاسی ما نمی‌خواند، حذف می‌کنید و کسانی را مطرح می‌کنید که با ما رفیق هستند؟ چند نفر به این تذکر آقا پرداختند؟ چه نقل قول‌هایی ما از جبهه و جنگ می‌کنیم که موجب این اظهار نگرانی شده است؟ در این بحث‌ها یک از مهمترین کارها این است که همه چیز را به اندازه وزنی که دارند، ببینیم ولی متاسفانه دستگاه‌های فرهنگی ما، چندان به این مسئله توجه ندارند و این کدورت‌ها را بیشتر کرده و به جای اینکه «رُحَماء بَینَهُم» باشند، «اَشِدّاء بَینَهُم» شده‌اند.

ادامه دارد...