امام علی(ع) در خطبه یکصد و سیزدهم نهج البلاغه می فرمایند: شما را از دنيا بر حذر مي دارم! زيرا منزلى است كه هر لحظه بايد آماده كوچ بود و جايگاه اقامت نيست. خويش را با مكر و غرور زينت كرده و با زيورش فريب داده است، خانه اى است كه در نظر مالك اصلي اش بى ارزش است، حلالش را با حرامش و خيرش را باشرش، زندگيش را با مرگش، شيريني اش را با تلخي اش، به هم آميخته، به همين دليل خداوند آنرا مخصوص اولياء خويش قرار نداده و از اعطاى آن به دشمنانش مضايقه نكرده است. نيكي هايش كم و شر و بديهايش آماده، جمع اش رو به فنا مى رود، حكومتش رو به نيستى مى گرايد و آباديش ويران مى شود، چه ارزشى دارد سرائى كه همچون عمارتهاى فرسوده فرو مى ريزد و چه خوشى مى تواند داشته باشد عمرى كه همچون زاد و توشه پايان مى گيرد؟! و چه لذت و خوبى دارد اين زندگى كه همچون ايام سفر به آخر مى رسد؟! واجبات خداوند را جزو خواسته هاى خويش بدانيد و از او بخواهيد كه در اداى حقش و آنچه از شما خواسته است ياريتان كند! پيش از آنكه شما را به سوى مرك فرا خوانند دعوت مرك را به گوشهاى خويش برسانيد. زاهدان در دنيا اگر چه بخندند قلبشان مى گريد و اگرچه فرحناك باشند، اندوهشان شديد است و اگرچه با مواهبشان مورد غبطه واقع شوند بغض و ناراحتيشان نسبت به خويش فراوان است.
ياد مرگ از قلبهايتان پنهان شده و آمال و آرزوهاى دروغين در وجودتان حاضر گشته، نفوذ دنيا بر شما بيش از آخرت است و متاع زودرس دنيا شما را از ياد متاع جاودانى آخرت بيرون برده است، شما همه از نظر دين خدا برادر(و برابريد)چيزى جز زشتى درون و سوء نيت شما را از هم پراكنده نكرده، نه به يكديگر كمك مى كنيد و نه همديگر را نصيحت، نه ب ههم بذل و بخششى داريد و نه به يكديگر مهر و محبت مى ورزيد، شمارا چه شده؟! كه با رسيدن به مقدار كمى از دنيا فرحناك و بانشاط مى شويد، ولى از دست رفتن و محروميت فراوان آخرت شما را محزون نمى كند؟! و هرگاه متاع ناچيزى از دنيا را از دست بدهيد شما را مضطرب و پريشان مى كند تا آنجا كه آثار آن در چهره هايتان آشكار و در برابر آنچه از دست داده ايد كم صبرى مى كنيد گويا اينجا سراى اقامت هميشگى شماست؟! و گويا وسايل آن براى شما هميشه جاويد است؟! آن چنان اين مطلب آشكار است كه همه عيب يكديگر را مى دانيد و اگر بر زبان نمى آوريد، به خاطر آن است كه مى ترسيد همان عيب را درباره شما بازگو كنند، گويا دست به دست يكديگر داده ايد كه آخرت را ترك گوئيد و نسبت به دنيا عشق ورزيد، دينتان لقلقه زبانتان شده، (با اين زبان بازى) به كسى مي مانيد كه از كارش فراغت يافته و رضايت مولاى خويش را فراهم آورده است.
زهد چیست و زاهد کیست؟
در مورد دیدگاه های امام علی در مورد دنیا و همین طور نگاه مردم به دنیا و ... در بحثهای قبلی صحبت شده بود. در این مجال در مورد این جملات امام بحثی را ارائه خواهیم داد که امام فرمود: زاهدان در دنيا اگر چه بخندند قلبشان مى گريد و اگرچه فرحناك باشند، اندوهشان شديد است و اگرچه با مواهبشان مورد غبطه واقع شوند بغض و ناراحتيشان نسبت به خويش فراوان است. امام علی(ع) می فرماید: "أَلزّاهِدُ فِی الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ: زاهد در دنیا کسی است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد."
زهد که یکی از فضایل اخلاقی است و مورد تشویق و ترغیب روایات اهل بیت(ع) است این است که انسان با این که طبعا به چیزی میل و رغبت دارد به خاطر داشتن فکر و هدف بالاتر، از آن چیز صرف نظر کند و در فکر تامین هدف بالاتر باشد، یعنی انسان در عین این که قدرت و امکان آن را دارد که لباس خوب بپوشد و غذای لذیذ بخورد و در مسکن عالی بنشیند و بر مرکب گران قیمت سوار شود، اما برای این که مسؤولیت خود را بهتر انجام بدهد و با مردم مستمند و دردمند همدردی و همرنگی داشته باشد و خشنودی پروردگار را به این وسیله جلب کند، از همه اینها صرف نظر کند و امکانات خود را در راه رفاه مستمندان و تامین زندگی محتاجان صرف نماید و خود با زندگی ساده بسازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی پرهیز کند.
پایه های زهد
زهد که این همه مورد تشویق احادیث اسلامی است و یکی از فضایل مهم انسانی است بر دو پایه استوار است:
1- کیفیت روحی، یعنی با این که به چیزی طبعا میل دارد و مورد علاقه قلبی اوست و فراهم کردن آن نیز برای او ممکن است، ولی به خاطر تأمین هدف بالاتر که هدف الهی و معنوی است، توجه خود را از آن چیز برمی دارد و به جانب آن هدف والا توجه می کند.
2- در زندگی عملی خود، ساده زیستی و قناعت را پیشه خود می سازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی پرهیز می نماید.
تفاوت زاهد با راهب
تفاوت زهد در اسلام که مورد تشویق است و رهبانیت که مذموم است، این است که رهبانیت یعنی بریدن از مردم و روآوردن به گوشه گیری به خاطر این که دنیا و آخرت (از نظر راهب) سازگاری ندارند . ولی زهد در اسلام، این است که انسان نه تنها به مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی که مسائل زندگی انسانهاست پشت نمی کند، بلکه دخالت در آنها را لازم می داند، اما به واسطه فکر و هدف مهمتر و والاتر، از آن چه مورد رغبت و موجب لذت اوست، چشم می پوشد و برای خود زندگی ساده و بی تکلف را انتخاب می کند تا این که بهتر از عهده مسئولیت و تعهد در مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی برآید و در نتیجه فرق بین زاهد و راهب با اینکه هر دو از تنعم و لذت گرایی می گریزند، این است که راهب از تعهد و مسئولیت اجتماعی نیز می گریزد و به صومعه و دامن کوه پناه می برد و از مردم می برد ولی زاهد به مردم روی می آورد و جامعه و ملاکهای آن و تعهد اجتماعی را محترم می شمارد و تجمل و لذت گرایی را ترک می کند و خدمت به مردم و انجام مسئولیت خود را عبادت می داند. زاهد در حقیقت بر خود تنگ می گیرد تا دیگران را برای جلب خشنودی خدا به آسایش برساند؛ زیرا قلب حساس و دل دردآشنای او همیشه در فکر دردمندان و محتاجان است و شادمانی او در این است که خاری را از سر راهی بردارد و دست بر سر یتیمی بکشد و بازوی ناتوانی را بگیرد و دل شکسته ای را شاد کند.
یکی از ثمرات زهد، ایثار است، ایثار یعنی دیگران را بر خود مقدم داشتن و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن. زاهد از آن جهت ساده و بی تکلف و در کمال قناعت زندگی می کند و بر خود تنگ می گیرد که دیگران را به آسایش برساند. ایثار از پرشکوه ترین مظاهر و جلال انسانیت است و تنها انسانهای بسیار بزرگ به این قله شامخ صعود می کنند.
زهد که در فارسی از آن به ساده زیستی تعبیر می کنیم، چنان که گفتیم به این معناست که انسان از چیزی که مورد رغبت و میل اوست (خانه خوب، غذای خوب، و ...) به خاطر هدف الهی و معنوی صرف نظر کند و به زندگی ساده قناعت نماید و از تجمل و لذت گرایی پرهیز کند و با مستمندان و محرومان در وضع زندگی همدردی و همراهی نماید. این معنا مرتبه بالایی از کمال انسان و برای افراد کامل لذت بخش است و دارای فضیلت و آثار زیادی است.
زهد واقعی
قال امام علي(ع) الزهد كله بين كلمتين من القرآن: قال الله سبحانه: «لكيلا تاسوا علي مافاتكم ولاتفرحوا بمااتاكم» امام علي(ع) فرمود: زهد بين دو كلمه از قرآن است كه خداي سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد» كسي كه برگذشته افسوس نخورد، و به آينده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعايت كرده است.(نهج البلاغه، حكمت 439) پيغمبر(ص) هم صريحاً فرموده اند: «لا رهبانيه في الاسلام» در اسلام رهبانيت، يعني كناره گيري از زندگي براي رسيدن به آخرت اصلاً وجود ندارد، حتي فرموده اند: «رهبانيت و سياحت امت من جهاد است».
گذشته از اين، اسلام صريحاً به آن چيزهايي كه مكاتب ديگر آنرا (دنيا) مي نامند توصيه كرده و آنها را جزء عبادات دانسته است. از نظر اسلام تجارت يا زراعت مي تواند مال دنيا باشد و هم مي تواند مال آخرت باشد. يعني بستگي دارد به هدف ما كه اگر كار و كسب مي كنيم، از راه مشروع آن وارد شويم و يا اگر تجارت مي كنيم نخواهيم ربا بخوريم، نخواهيم معامله مان غرري باشد، نخواهيم بي انصافي كنيم، بلكه تجارت بكنيم در جهت توليد ثروت تا خودمان را از ذلت و تكدي نجات دهيم و همچنين به جامعه خودمان خدمت كنيم و براي اينكه قدرت اقتصادي جامعه را افزايش دهيم. از نظر اسلام اين اعمال، عبادت است، و هر فعاليت دنيوي ديگر نيز اگر چنين باشد، عبادت است. بنابراين در اسلام اينها نه تنها از قلمرو آخرت بيرون نيستند، بلكه تمام اينها براي انساني كه هدفهاي اسلامي را مي شناسد و دنبال هدفهاي اسلامي مي رود، داخل در حوزه عبادت است. در مقابل اين امور، آنچه كه مكاتب ديگر آنها را (عبادت محض) مي دانند، از نظر اسلام جزء زندگي دنيا نيز مي باشد، يعني نماز و روزه نه تنها به درد آخرت مي خورد، بلكه به كار دنيا هم مي آيد و همچنان كه تجارت و زراعت مي تواند به آخرت تعلق داشته باشد، عبادت هم براي زندگي دنيا مفيد است.