خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: تاریخ به عنوان یکی از ابعاد و مظاهر فرهنگ و تمدن حائز اهمیت است، زیرا شناخت و دریافت گونههای مختلف هر فرهنگ و تمدنی بدون دسترسی به تاریخ انواع هنرها و دانشهایی که در تمدن ظهور کرده یا تکامل یافته ممکن نخواهد بود. اسلام هم که دینی کامل و غنی و دارای فرهنگ و تمدن عالی است توجّه بسیاری به تاریخ و تاریخ نگاری دارد. با یک نگاه کلی به آیات قرآن و کلام بزرگان دین میتوان به اهمیت تاریخ پی برد. طوری که یک سوم آیات قرآن در مورد سرگذشت امتهای گذشته است که خداوند به منظور عبرت گیری انسانها این قصهها را بیان فرموده است. منشأ اصلی و حقیقی تاریخنگاری اسلامی و نیرومندترین عامل الهام بخش مورخان برای پژوهش و تدوین تاریخ، دین اسلام بود که از شعور نیرومند تاریخی برخوردار است.
اشارات قرآن به وقایع و حوادث تاریخی حاکی از نگرش تاریخی به حوادث گذشته و بیانگر غایت تاریخ از دیدگاه قرآن و حاوی درسهای مهم تاریخ و تجارب تاریخی است. «به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است. سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایی] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است.»تاریخ از دیدگاه بزرگان دین و مورخان اسلامی بهترین راهنمای انسان برای آگاهی از احوال نیکان، محرّک کسب فضائل و طرد رذائل و مشوق زهد از طریق تجربه پذیری از دگرگونیهای روزگار و حصول نیرویی برای تمییز درست از نادرست و تحلیل و نقد و پیش بینی حوادث از طریق مقایسه آنها است. آنچه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان «آیتالله مصباحیزدی» است که پیرامون تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام ایراد کردهاند:
گفتیم با توجه به نقش مخربی که دلبستگی به دنیا برای سعادت فردی و اجتماعی انسان دارد، پیشوایان دینی کوشیدهاند با شیوههای مختلف مردم را از این دلبستگی باز دارند. در شبهای گذشته انواعی از این بیانات را در فرمایشات اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین یادآور شدیم. یکی دیگر از این شیوهها آن است که منافع زهد و بیاعتنایی به دنیا را بیان کنند. بیانهای گذشته بیشتر در این مقام بودند که ضررهای دلبستگی به دنیا را بیان میکردند، ولی یک دسته هم بیاناتی است که فواید دلبستگی به آخرت و بیاعتنایی به دنیا را بیان میکند. برای اینکه به یک جمعبندی کلی برسیم، نمونههایی از این بیانات را میخوانیم.
زهد، محبوبترین زینت نزد خدا
روایتی از پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله خطاب به امیرالمؤمنینعلیهالسلام نقل شده که فرمودند: یَا عَلِیُ! إِنَ اللَّهَ تَعَالَی زَیَّنَکَ بِزِینَةٍ لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَةٍ هِیَ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنْهَا؛ خداوند به تو زینتی داده که به هیچ بندهای زینتی بهتر از این داده نشده است. این زینت محبوبترین زینتها نزد خداست. زَهَّدَکَ فِیهَا وَبَغَّضَهَا إِلَیْکَ، وَحَبَّبَ إِلَیْکَ الْفُقَرَاءَ فَرَضِیتَ بِهِمْ أَتْبَاعاً وَرَضُوا بِکَ إِمَاماً؛ آن زینت این است که تو را نسبت به دنیا بیرغبت و زاهد قرار داده است. «زاهد» به معنای بیرغبت است. در داستان حضرت یوسف میفرماید: وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ ؛[۱] برادران یوسف نسبت به یوسف زاهد بودند؛ یعنی نسبت به یوسف میلی نداشتند، نمیخواستند کنارش باشند، و دوستش نداشتند. زَهَّدَکَ فِیهَا؛ یعنی خدا محبت دنیا را به تو نداده است. وَبَغَّضَهَا إِلَیْکَ؛ آنرا مبغوض تو قرار داده است. وَحَبَّبَ إِلَیْکَ الْفُقَرَاءَ؛ خدا دوستی فقرا را به تو داده است. در اوصاف امیرمؤمنانعلیهالسلام ذکر کردهاند که یکی از ویژگیهای ایشان دوست داشتن فقیرها بود. برخی گفتهاند: یکی از آثار رسیدن به مقامات معنوی این است که انسان خودبهخود فقرا را بیشتر از اغنیا دوست میدارد. فَرَضِیتَ بِهِمْ أَتْبَاعاً؛ تو آنها را به عنوان پیروان خود پسندیدی؛ آنها هم تو را به عنوان امام خودشان پسندیدند. محبتی طرفینی بین تو و فقرا برقرار است.
زهد، زمینهساز حکمت و بصیرت
در نصایحی که پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله به ابوذر فرمودند، این روایت آمده است کهیا أَبَاذَرٍّ! مَا زَهِدَ عَبْدٌ فِی الدُّنْیَا إِلَّا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ ؛[۲] هر که نسبت به دنیا بیرغبت باشد، خداوند حکمت را در دلش ثابت میکند. محبت دنیا با حکمت جمع نمیشود. هر کس نسبت به دنیا بیرغبت شد، خداوند حکمت را به قلبش الهام میفرماید و آن را ثابت میدارد. وَأَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ؛ زبانش را به حکمت گویا میکند و سخنانش حکمتآمیز میشود. وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنْیَا وَ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا؛ او را نسبت به عیوب دنیا بینا میکند؛ درد و درمان دنیا را به او میشناساند. وَأَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَی دَارِ السَّلَامِ؛ و نهایتاً هنگام مرگ او را با سلامت به دارالسلام میبرند. دارالسلام یا یکی از اسماء بهشت است و یا نام درجهای از درجات آنجاست، و کسانی آنجا می روند که هیچ عیبی نداشته باشند. وَمَنْ یَرْغَبْ فِی الدُّنْیَا فَطَالَ فِیهَا أَمَلُهُ أَعْمَی اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَی قَدْرِ رَغْبَتِهِ فِیهَا؛ در مقابل، کسانی که دلبستگی به دنیا داشته باشند، به همان اندازهای که دلبستگی دارند، از بینش باطنی و قلبی محروم و دچار کوردلی میشوند. آنهایی که خیلی وابسته میشوند، کاملاً کوردل میشوند و آنهایی که دلبستگی نسبی دارند، چشم دلشان کمسو میشود. وَ مَنْ زَهِدَ فِیهَا فَقَصَّرَ فِیهَا أَمَلَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ عِلْماً بِغَیْرِ تَعَلُّمٍ؛ کسی که نسبت به دنیا بیرغبت باشد و آرزوهایش نسبت به دنیا کم و کوتاه باشد، خدا علمی بیتعلم به او میدهد و درس نخوانده عالم میشود. به اصطلاح خودمان، خداوند علم لدنی به او میدهد. من اشخاصی را دیدهام که معلومات رسمی زیادی نداشتند و درس چندانی نخوانده بودند، اما مطالبی میگفتند که از جنس سخنان بزرگان علما، حکماً و عرفا بود؛ پیدا بود که یافته بودند و میگفتند. یکی از این افراد مرحوم آقای اسماعیل دولابی بود. ایشان تحصیلاتی نداشت و درس زیادی نخوانده بود، اما یک انسان بسیار عالم، حکیم، بصیر و با اوصاف یک مؤمن کامل خدا بود. أَعْطَاهُ اللَّهُ عِلْماً بِغَیْرِ تَعَلُّمٍ وَ هُدًی بِغَیْرِ هِدَایَةٍ؛ بدون اینکه کسی دستش را بگیرد و راهنماییاش کند، خودبهخود راه را پیدا میکند. فَأَذْهَبَ عَنْهُ الْعَمَی وَ جَعَلَهُ بَصِیراً؛ خداوند کوردلی را از او میبرد و او را بصیر، بابصیرت، و بینا قرار میدهد.
باز پیامبر اکرم میفرماید: یَا أَبَاذَرٍّ! إِذَا رَأَیْتَ أَخَاکَ قَدْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا فَاسْتَمِعْ مِنْهُ فَإِنَّهُ یُلَقِّنُ الْحِکْمَةَ؛ اگر دوستی داشتی که نسبت به دنیا بیاعتناست، به او نزدیک شود و حرفهایش را گوش کن! چون در اثر بیرغبتی به دنیا، خداوند حکمت را به قلبش القا میکند.
زهد، زمینهساز علم و هدایت
روایتی به همین مضمون از امیرالمؤمنینسلاماللهعلیه نقل شده است که فرمود: مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا وَلَمْ یَجْزَعْ مِنْ ذُلِّهَا وَلَمْ یُنَافِسْ فِی عِزِّهَا، هَدَاهُ اللَّهُ بِغَیْرِ هِدَایَةٍ مِنْ مَخْلُوقٍ، وَعَلَّمَهُ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ، وَأَثْبَتَ الحِکْمَةَ فِی صَدْرِهِ، وَأَجْرَاهَا عَلَی لِسَانِهِ ؛[۳] کسی که نسبت به دنیا بیرغبت باشد و در امور دنیا با دیگران رقابت نکند؛ در فکر این نباشد که خانه دنیاییاش بهتر از خانه دیگران باشد، ماشینش بهتر از ماشین دیگران باشد، و لباسش بهتر از لباس دیگران باشد، خداوند او را بدون هدایتگیری از مخلوقی دیگر، هدایت میکند. در حدیثی که در جلسات گذشته خواندیم نیز بود که اگر کسی بخواهد حتی بند کفشش بهتر از بند کفش دیگری باشد، طالب علو و مشمول آیه «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا» است. چنین کسی به هماناندازهای که به دنیا علاقه دارد، از نعمتهای آخرت محروم میشود. ادامه این حدیث با عبارت دیگری همان مضامینی است که در حدیث گذشته نیز بود.
زهد و قناعت
در روایتی از امیرالمؤمنینسلاماللهعلیه نقل شده که ایشان مکرر میفرمود: یاابْنَ آدَمَ! إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ مِنَ الدُّنْیَا مَا یَکْفِیکَ، فَإِنَّ أَیْسَرَ مَا فِیهَا یَکْفِیکَ؛ اگر در دنیا فقط به دنبال چیزی هستی که به آن نیاز داری، در دنیا خیلی چیزهای سادهای هست که رفع نیاز تو را میکند، و خیلی نیاز به تلاش زیاد و تنافس و رقابت و دعوا و… ندارد. وَإِنْ کُنْتَ إِنَّمَا تُرِیدُ مَا لَایَکْفِیکَ فَإِنَّ کُلَّ مَا فِیهَا لَایَکْفِیکَ؛ اما اگر از دنیا چیزهایی میخواهی که بیش از نیازت است و به آنها احتیاجی ضروری نداری، همه دنیا را هم به تو بدهند، باز هم راضی نخواهی شد. اگر چیزی را که به آن نیاز داری میخواهی، خیلی راحت میتوانی به آن دست پیدا کنی؛ اما اگر چیزهایی را که مورد حاجتت نیست میخواهی، چون دلت میخواهد و هوس داری که به آنها برسی، بدان هیچ وقت این هوس تو ارضا نمیشود و هر چه پیدا کنی باز بیشتر میخواهی.
زهد، کلید همه خوبیها
از امام صادقعلیهالسلام نقل شده که فرمود: جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْتٍ، وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا ؛[۴] همه خوبیها را در انباری جمع کردهاند که کلیدش زهد و بیرغبتی به دنیاست. یعنی اگر نسبت به دنیا بیرغبت بودی، همه خوبیها را میتوانی دارا شوی، اما اگر انسان دلبستگی به دنیا داشته باشد، خوبیها یکی پس از دیگری از دست او میرود؛ مبتلا به حسد و حرص میشود. امروز مال مشتبه میخورد، فردا به دنبال حرامش میرود، بعد به همسایه ظلم میکند، بعد به یتیم ظلم میکند، و بعد به پیغمبر و امام ظلم میکند. سرّ همه اینها دلبستگی به دنیاست. اگر بخواهی از اینها راحت شوی، کلید همه خوبیها بیرغبتی به دنیاست.
مباهات خداوند به بنده زاهد
ابن مسعود میگوید: پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به من فرمودند: النَّارُ لِمَنْ رَکِبَ مُحَرَّماً وَالْجَنَّةُ لِمَنْ تَرَکَ الْحَلَالَ، فَعَلَیْکَ بِالزُّهْدِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُبَاهِی اللَّهُ بِهِ الْمَلَائِکَةَ ؛[۵] روشن است که گناه انسان را به جهنم میبرد و اجتناب از گناه و انجام واجبات هم راه بهشت است؛ این را همه میدانند. ولی حضرت فرمود: اگر در حلال دنیا زهد داشته باشی، و نسبت به آن بیرغبت باشی، خداوند به وجود تو بر ملائکه مباهات میکند. یعنی به فرشتگان میفرماید: بنده مرا ببینید! من چیزی را برایش حلال کردهام، اما به خاطر اینکه من آن را دوست ندارم، او هم آن را دوست ندارد و دنبالش نمیرود. وَبِهِ یُقْبِلُ اللَّهُ عَلَیْکَ بِوَجْهِهِ وَیُصَلِّی عَلَیْکَ الْجَبَّار؛ خدا با نظر لطف به تو اقبال و توجه میکند و بر تو درود میفرستد.إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ ؛[۶] همچنانکه خداوند بر پیغمبر خود درود میفرستد، بر چنین بندهای که بهخاطر خشنودی خدا از حلال هم اجتناب میکند، درود میفرستد.
تعریف زهد
از امیرالمؤمنینسلاماللهعلیه نقل شده است که فرمودند: الزهد بین کلمتین ؛[۷] زهد با این دو کلمه از قرآن تعریف میشود؛ لِکَیْلا تَأْسَوْاعلی ما فاتکم وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ؛ زهد آن است که اگر چیزی از امور دنیا از دستتان رفت، ناراحت نشوید، و اگر نعمتی دنیایی به دستتان رسید، خیلی شاد نشوید. نعمتهای دنیا را ابزاری برای آزمایش تلقی کنید؛ نه به بودنش خیلی دل ببندید، و نه از نبودنش ناراحت شوید. نه از بودن ثروت، مقام و مرید خوشحال شوید و نه از اینکه کسانی از شما برگشتند، بیاعتنایی و جفا کردند، ناراحت شوید! بالأخره تحولات در دنیا زیاد است، و بسیار اتفاق میافتد که انسان زمانی مورد محبت مردم قرار میگیرد، و یک وقت هم میبیند همان مردم فحشش میدهند! میفرماید: نه به محبت مردم دل ببند و نه از اعراضشان ناراحت شو؛ لِکَیْلا تَأْسَوْا علی ما فاتکم وَلا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ.
زاهد / صابر / راغب
روایتی از امیرالمؤمنینسلاماللهعلیه است که میفرماید: مردم سه دستهاند؛ یک دسته زاهد، یک دسته راغب، و یک دسته صابر.إِنَّمَا النَّاسُ ثَلَاثَة زَاهِدٌ وَ رَاغِبٌ وَ صَابِرٌ؛ فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَلَا یَفْرَحُ بِشَیْءٍ مِنَ الدُّنْیَا أَتَاهُ، وَ لَا یَحْزَنُ عَلَی شَیْءٍ مِنْهَا فَاتَهُ ؛[۸] زاهد کسی است که نه از دادههای دنیا خیلی شاد شود، و نه بهخاطر از دست دادنش خیلی ناراحت شود. اما صابر کسی است که در مقابل آلوده شدن به دنیا صبر میکند، دلش میخواهد، دوست دارد اما با خودش مبارزه میکند و وقتیکه دنیا از دستش میرود به دنبال این نمیرود که بدل حرامی به جای آن پیدا کند. به عبارت دیگر، اگر نعمتی از دنیا هم به دستش برسد، خیلی به آن دل نمیبندد و از آن اعراض میکند؛ چون میداند این وسیله ابتلا است و ممکن است نتیجه بدی برایش رقم بزند، اما با زحمت از آن دور میشود. واما الراغب فَلَایُبَالِی مِنْ حِلٍّ أَصَابَهَا أَمْ مِنْ حَرَامٍ؛ اما راغب نقطه مقابل زاهد است؛ با تمام وجود طالب دنیاست چه از راه حلال و چه از راه حرام.
زاهد از حلال هم اجتناب میکرد. صابر با زحمت و سختی از حرام اجتناب میکرد. ولی راغب به دنبال نعمت دنیا از هر راهی است؛ میگوید: هر چه پیش آید خوش آید؛ من به دنیا برسم، از هر راهی که شد؛ حلال یا حرام مشکلی نیست.
زهد در حرام وحلال دنیا
در روایتی امام رضاعلیهالسلام از جدشان امام صادقعلیهالسلام نقل میکنند کهسُئِلَ الصَّادِقُ عَنِ الزَّاهِدِ فِی الدُّنْیَا قَالَ الَّذِی یَتْرُکُ حَلَالَهَا مَخَافَةَ حِسَابِهِ وَ یَتْرُکُ حَرَامَهَا مَخَافَةَ عَذَابِهِ ؛[۹] زاهد کسی است که از حرام و حلال دنیا اجتناب میکند؛ از حرامش بهخاطر ترس از عقوبت، و از حلالش بهخاطر اینکه نگران است که نتواند حسابش را درست پس بدهد. در روایات این تعبیر زیاد آمده است که فی حلالها حساب وفی حرامها عقاب؛ دستکم باید آن دنیا معطل شود تا حساب مالی که کسب کرده و کیفیت مصرفش را رسیدگی کنند؛ خود همین او را از نعمتهای اخروی باز میدارد و دیرتر به آن میرسد.
نشانههای زهد از زبان جبرئیل
روایات کم نظیری از پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله نقل شده که میفرماید: من از جبرئیل تفسیر زهد را پرسیدم؛ قُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ! فَمَا تَفْسِیرُ الزُّهْدِ؟ قَالَ: الزَّاهِدُ یُحِبُّ مَنْ یُحِبُّ خَالِقُهُ وَ یُبْغِضُ مَنْ یُبْغِضُ خَالِقُهُ ؛[۱۰] گفت: علامت زاهد این است که هر کسی را که خدا دوست دارد، او هم دوست میدارد و هر کس که مبغوض خداست، او هم نسبت به او بغض دارد. یعنی ملاک حب و بغضش دوستی و دشمنی خداست. یَتَحَرَّجُ مِنْ حَلَالِ الدُّنْیَا وَلَا یَلْتَفِتُ إِلَی حَرَامِهَا؛ از حلال دنیا به سختی و با کراهت استفاده میکند، و به حرامش اصلاً اعتنا نمیکند. فَإِنَّ حَلَالَهَا حِسَابٌ وَ حَرَامَهَا عِقَابٌ. سپس چند نشانه دیگر برای زاهد ذکر میفرماید.
دلسوزی برای همه مسلمانان
از آنجا که گفتیم زهد مفتاح همه خیرات است، برای زاهد علائم زیادی میتواند باشد، زیرا همه خیراتی که شخص به دست آورده، نتیجه این است که کلیدش را داشته و از آن استفاده کرده است. یَرْحَمُ جمیع الْمُسْلِمِینَ کَمَا یَرْحَمُ نَفْسَهُ؛ نسبت به همه مسلمانها مهربان است. همان طور که خیر خودش را میخواهد و برای خودش دلسوزی میکند، برای همه مسلمانها و بندگان خوب خدا دلسوز و مهربان است. حتی اگر مسلمانی راه غلطی برود و اشتباه و لغزشی از او سرزند، باز هم دلسوزش است. اگر نهی از منکر هم میکند یا اگر سعی میکند او را از گناه باز دارد، از سر دلسوزی است. آنها را دوست دارد و خیرشان را میخواهد.
کمگویی و پرهیز از زینتهای دنیا
یَتَحَرَّجُ مِنَ الْکَلَامِ کَمَا یَتَحَرَّجُ مِنَ الْمَیْتَةِ الَّتِی قَدِ اشْتَدَّ نَتْنُهَا؛ از سخن گفتن فرار میکند همانطور که انسان از لاشه بدبو اجتناب میکند. یکی از نمونههای بارز اجتناب از سخنگفتن، حضرت امامرضواناللهعلیه بود. ایشان هرگاه لازم بود و مثلاً چیزی از ایشان میپرسیدند و باید حتماً پاسخ بگویند، با کوتاهترین بیان پاسخ میدادند. البته در درس و موعظه کاملاً با بلاغت حق کلام را ادا میکرد، اما در حالات عادی به راحتی سخن نمیگفتند. اگر تکلیفی بود و حتماً باید اظهار نظری کنند سخن میگفتند، ولی در حالت عادی معمولاً ساکت بودند. وَیتَحَرَّجُ عَنْ حُطَامِ الدُّنْیَا وَزِینَتِهَا کمَا یَتَجَنَّبُ النَّارَ أَنْ تَغْشَاهُ؛ آنچنان که اشخاص از آتش فرار میکنند، از دنیا و زینتهای آن اجتناب میکند.
یاد مرگ و کوتاهی آرزو
ویُقَصِّرَ أَمَلَهُ وَ کَانَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَجَلُهُ؛ آرزوهای زاهد کوتاه است. آرزویش چیزهایی است که نزدیک است و به احتمال قوی میتواند انجام بدهد. وکَانَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَجَلُهُ؛ دائماً اجل را بین دو چشم خودش میبیند. اگر چیزی بین دو چشم انسان باشد، نمیتواند از آن غفلت کند. دائماً مرگ را بین دو چشم خودش میبیند. حواسش به این است که من باید چه کار کنم که برای بعد از مرگم مفید باشد.
[۱]. یوسف، ۲۰.
[۲]. الأمالی (للطوسی)، ص ۵۳۱.
[۳]. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۶۳.
[۴]. الکافی، ج ۲، ص ۱۲۸.
[۵]. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۹۶.
[۶]. احزاب، ۵۶.
[۷]. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۹.
[۸]. الأمالی (للصدوق)، ص ۳۴۴.
[۹]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۵۲.
[۱۰]. معانیالاخبار، ص ۲۶۱.
نظر شما