یک کارشناس بازنشسته سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش معتقد است کتاب‌های درسی نقش بسیار موثری در علاقه‌مند کردن بچه‌ها به کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعه دارند اما همه اینها وابسته به وجود یک نظام آموزشی هدفمند و یک برنامه‌ریزی درست است.

محمد فرهمندیان، کارشناس بازنشسته سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، در گفتگو با خبرنگار مهر، ابتدا به تعریف برنامه‌ریزی درسی پرداخت و گفت: یک برنامه درست و اصولی، نتیجه فرایند برنامه‌ریزی است که شیوه مطلوب برای پیگیری و رسیدن به اهداف را با ذکر جزییات توصیف می‌کند و درپاسخ به پرسش‌هایی چون «چه می خواهم، به دنبال چه هستم و...» تدوین می‌شود و منابع لازم را برای تهیه دروندادهای مورد نیاز برنامه پیش‌بینی می‌کند. فرایند برنامه‌ریزی شامل مرور و بررسی سیاست‌های موجود و ارزشیابی وضعیت و کارکرد نظام آموزشی است که ممکن است به تعدیل خط مشی‌های موجود و یا تنظیم سیاست‌های جدید منجر شود.

این مولف کتاب‌های درسی در پاسخ به این‌که نظام آموزشی ما تا چه اندازه برمبنای برنامه ریزی درسی استوار شده، بیان کرد: برنامه ریزی درسی، رشته جدیدی است و تعداد خُبرگان در این زمینه بسیار کم است. کسانی هم که در راس امور هستند از برنامه‌ریزی درسی، بی‌خبرند و معمولا اهداف آموزشی را نمی‌شناسند و به تالیف کتاب‌هایی بی مایه می‌پردازند.

فرهمندیان معتقد است: کتاب‌های درسی به عنوان یک درونداد در نظام آموزش و پرورش چندان قابل تغییر نیستند البته محتوا را به آرامی می‌توان تغییر داد اما جا به جایی برنامه درسی ممکن نیست. چراکه دریک سمت آن، معلم‌ها ایستاده ‌اند با پاره‌ای ویژگی‌ها و خلاقیت‌هایشان و در طرف دیگر دانش آموزان هستند با هوش‌ها و مهارت‌های ویژه شان. بنابراین نمی‌توان انقلابی در محتوای کتاب های درسی پدید آورد همان طور که نمی‌توان طبقه اول یک ساختمان چندطبقه را جا به جا کرد.

به گفته او، کسانی می‌توانند محتوای کتاب‌های درسی را نو کنند که با نظام آموزش و پرورش آشنا باشند. برای مثال، ما در سال 71 به نوسازی کتاب‌های درسی پرداختیم و دروسی چون آموزش انشا و املا را هم در کتاب های درسی گنجاندیم و بعد از آن به تغییر ساختار کتاب ها پرداختیم. قدر مسلم، کسانی که به نوسازی کتاب ها می پردازند باید نظام آموزش و پرورش و ویژگی‌های عصر خود را بشناسند و براساس میزان انعطلف عناصر نظام اموزشی و خصوصیات زمانه خود، مطالب کتاب‌ها را به آرامی تغییر دهند.

فرهمندیان در پاسخ به این‌که، و ظاهرا نظام آموزشی کشور از انعطاف چندانی برخوردار نیست، گفت: دوران فعلی ما روزگار گذار از سنت به مدرنیته است. این دوره، ویژگی ها و شرایط خاص خود را دارد که ما باید آن را بشناسیم ،همچنین لازم است دامنه افرادی را که در این دوره زندگی می‌کنند دریابیم. برای مثال در سال 40 تا 43،64 درصد مردم ایران، روستایی بودند به همین خاطر درس‌هایی چون«حسنک کجایی،کوکب خانم،گرگ و گاو...» نوشته و در کتاب ها گنجانده می شد اما امروز بیشتر مردم ما نه تنها شهرنشین که آپارتمان‌نشین هستند و دیگر با مطالب گذشته ارتباط نمی‌گیرند. حتی دیگر لازم نیست درباره تاریخچه تلفن یا تلگراف با آنها سخن بگوییم.

او ارتباط درس‌ها با یکدیگر را عرضی دانست و افزود: یعنی علوم و ریاضی و فارسی و سایر درس‌ها در یک مقطع، با یکدیگر در ارتباط هستند و کسانی که به تالیف کتاب می‌پردازند باید این ارتباط را درک کنند و زبان و روحیه دانش آموزان در هر مقطعی را بشناسند. .

به گفته فرهمندیان، باید به روشن کردن اهداف آموزشی و تنظیم اصولی و منطقی برنامه‌های درسی روی آورد. از سوی دیگر فقدان کارشناسان و اندیشمندان مانع از پدیدامدن کتاب هایی هماهنگ با راهنمای برنامه ریزی اصلی می‌شود.

او در پاسخ به این‌که آموزش و پرورش می‌تواند سرفصل‌ها را معین کند و نوشتن کتاب را به هر استان بپردازد گفت: تا وقتی معلمان، بی برنامه و بی هدف هستند، جند تالیفی شدن کتاب‌های درسی معنا پیدا نمی‌کند.علاوه براین، لازمه این کار تمرکززدایی از آموزش و پرورش است و تا وقتی که سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی درسی، سالانه میلیاردها تومان از طریق فروش کتاب‌های درسی به دست می آورد با این تمرکززدایی و چندتالیفی شدن کتاب های درسی، موافقت نمی‌کند.

فرهمندیان معتقد است از آنجا که کتاب‌های درسی، گستره وسیعی را شامل می‌شوند و در اختیار همه بچه‌ها در گوشه گوشه ایران با هر قومیت و فرهنگ و زبانی قرار می‌گیرند، نقش بسیار موثری در علاقه‌مند کردن آنها در کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعه دارند اما همه اینها وابسته به وجود یک نظام آموزشی هدفمند و یک برنامه‌ریزی درست است.