به گزارش خبرنگار مهر، نشست قلم در جاده از سری نشست های 17 دقیقه حرف حساب پیش از ظهر امروز دوشنبه 14 مهر با حضور محمدعلی اینانلو، حسین پاینده، مهدی قزلی و سیامک گلشیری در سرای داستان بنیاد شعر و ادبیات داستانی برگزار شد.
پاینده در این نشست گفت: همچنان که شاعران کلاسیک ما با طبیعت عجین میشدند، به ماهیت متافیزیکی آن پی میبردند. طبیعت حیرتانگیز است و به نظرم شنیدن سخنان کسی مانند آقای اینانلو که با طبیعت عجین است، بسیار ارزشمند است. میدانیم که برخی از بهترین نویسندگان داستانی معاصر ما، بسیار سفر میکردند و سفرنامه مینوشتند. و میدانیم که سفرنامهنویسی در ادبیات کلاسیک ما هم سابقه دارد. سفر از دیرباز در ادبیات جهان، جایگاه ویژهای داشته است. از زمانی که هومر، «ادیسه» خود را مینوشت، سفر در متون ادبی، استعارهای از تحول، دگرگون شدن و تغییر بوده است.
وی افزود: در آثار ادبی، قهرمان یا شخصیت اصلی که به سفر میرود، به واسطه سفر به جنبههای تاریک روان خود سفر کرده و به عبارت دیگر خود را میشناسد. شخصیتهای اصلی با سفر کردن در داستانها، به جواب سئوالاتی که پیشتر پاسخی برایشان نداشتند، میرسند. این شخصیتها معمولا به موانع و مشکلات زیادی از جمله درههای عمیق، حیوانات وحشی و ... روبرو میشوند. اما به هرحال در همه این متون، میبینیم که فائق آمدن بر این مشکلات، درسی آموزنده به شخصیت اصلی است و حقایق را برایش آشکار میکند. یعنی سفر از دیرباز در متون ادبی، نمادی از خودشناسی بوده است.
این منتقد ادبی در ادامه گفت: سفرنامه و داستان، هر دو طبیعت را توصیف میکنند اما تفاوتشان در این است که در متن غیرادبی یعنی سفرنامه، سر و کارمان با واقعیت ثبتشدنی است و در واقع هدف اول و آخر سفرنامه، گونهای از اطلاعرسانی است. سفرنامهنویس نمیخواهد افکار خود را با متن در بیامیزد و صرفا میخواهد بشناساند یا تجسمپذیر کند. البته در داستان و رمان رئالیستی هم تجسمپذیر شدن اتفاق میافتد اما در رمان، علاوه بر تجسم، مکان یا دیگر عناصر، استعارهای از روابط آدمهاست.
نویسنده کتاب «گشودن رمان» گفت: پس رماننویس، گزارشدهنده نیست و با سایهروشن معنایی کلمات سعی در فضاسازی دارد تا احساس و نگرش خاصی را در خواننده به وجود بیاورد. در این جلسه قصد دارم به رمانی از شاهکارهای ادبیات معاصر انگلستان اشاره کنم. این رمان با نام «بازمانده روز» ترجمه شده که عنوان «باقیمانده روز» را برای آن ترجیح میدهم. این کتاب نوشته کازئو ایشیگورو نویسنده انگلیسی ژاپنیتبار است که توسط نجف دریابندری، به طور دقیقی به فارسی ترجمه شده است. من این رمان را در کارگاههای داستاننویسی خارج دانشگاه برای علاقهمندان این رمان را تدریس میکنم. داستان درباره سرپیشخدمتی به نام استیون است که تمام عمرش را سعی کرده سرپیشخدمتی خوب باشد. او بعد از سالها به یک سفر شش روزه میرود. ولی روز هفتم برمیگردد.
پاینده گفت: در همه ادیان ابراهیمی اشاره شده که خداوند دنیا را در شش روز خلق کرده و روز هفتم به آنچه خلق کرده بود، نگاه کرد. به دلیل همین آفرینش 6 روزه است که در سنت اسلامی، روز هفتم هفته یعنی جمعه، در سنت یهودی، روز شنبه و در سنت مسیحی، روز یکشنبه تعطیل است و کار را در این روز مکروه میدانند. در سنت یهودی که کار در این روز ممنوع و گناه است. به هر حال، این سفر 6 روزه هم در این رمان، یک اشاره است. در آثار، روز هفتم، روز شناخت است. این سفر 6 روزه، دلالتهای اسطورهای دارد و به علاوه، حرکت استیون از شرق به غرب هم معنای ثانویه دارد.
مولف مجموعه کتابهای «داستان کوتاه در ایران» ادامه داد: این رمان، یک اثر مدرنیستی است و به شیوه سیلان ذهن نوشته شده است. یعنی زمان در آن خطی نیست. از خلال تداعیهایی که به واسطه سفر به طبیعت در ذهن استیون شکل میگیرد، متوجه میشویم که چشمان او بر عشق و عاطفه کور بوده است و حالا بعد از سالها که از اظهار علاقه یکی از زیردستانش به او میگذرد، به دلیل بودن در طبیعت، به یاد خانم کنتن افتاده و عاشق میشود اما دیر است.
این منتقد ادامه داد: این رمان القاکننده سفر کردن است. سفر در این اثر برقرارکننده یک رابطه شهودی با طبیعت است. طبیعت واژهای است که دو معنا دارد. اول طبیعت بیرونی به معنای آبشار، کوه، درخت، جنگل و ... و دوم طبیعت درونی و سرشت ما. جالب است که در زبانهای فارسی و انگلیسی این واژه در این دو جایگاه به کار میرود. رمان «باقیمانده روز» هم در 2 سطح است. یک سطح آن عبور از جاده و دیدن طبیعت است و سطح دیگرش، سفر به اعماق روح و خود است. استیون در پایان، مواجههای با خویشتن سرکوبشدهاش دارد که او را از خودش گرفته بوده است. او در پایان سفر بیدار میشود اما دریغا!
پاینده گفت: اگر ادامه سخنان آقای اینانلو را میشنیدیم، میگفت که زمانهایی در سفر وجود دارد که با تاریکی مطلق روبرو میشویم. ایشیگورو هم در این رمان ما را دعوت میکند تا با این تاریکی روبرو شویم. بعد از پایان این سخنان، پیشنهادم به دوستان جوان این است که حتما به سفر بروید و حتما با طبیعت عجین شوید. حتما مانند مردمشناسها یادداشت بردارید و از فرهنگ مردم مختلف بنویسید. چون اگر این یادداشتها با خلاقیت همراه بشوند، میتوانند رمانهای خوبی را بسازنند.