به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به کربلا، مسلمانان و شیعیان بار دیگر در اربعین سید و سالار شهیدان نشان دادند که اگر با یکدیگر متحد باشند میتوانند با تکیه بر ارزشهای دینی و انسانی بر بالاترین قلههای اقتدار و شکوه، پیام اسلام(ص) عزیز را به گوش جهانیان برسانند.
هزار و چهارصد و اندی سال پیش، واقعه عاشورا، این پیروزی حق بر شمشیر در سرزمین کربلا رخ داد و مردمان جاهل و یزیدی که شکمهاشان از حرام پر شده بود و عقلشان یاری ایستادگی در برابر شهوت و قدرت طلبی را نداشت، کمر به قتل سلاله زهرای اطهر (س) بستند تا به خیال خام خود شعله فروزان جبهه حق را برای همیشه خاموش کنند.
حسین بن علی (ع) اما آمد تا با خون سرخ خود اسلام عزیز را برای همیشه بیمه کند، همان امامی که اصلاح امت جدش و امر به معروف و نهی از منکر را هدف قیامش معرفی کرد و در این مسیر الهی از پرپر شدن نوزاد شش ماهاش نیز هراسی به دل راه نداد.
امروز همچنان انوار و شعاع آن حرکت مقدس و نورانی در جهان اسلام و عالم بشریت منتشر میشود و بعد از گذشت قرنها، شاهد حضور میلیونی، گسترده و بینظیر ادیان مختلف به خصوص مسلمانان و شیعیان در کنگره عظیم اربعین بودیم که این گردهمایی بیسابقه روحی تازهای بر کالبد جهان تشیع و اسلام دمید.
با وجود همه تهدیدات و خطراتی که برای سفر به کشور عراق وجود داشت و تصویری که رسانهها از حملات انتحاری داعش در عراق به نمایش میگذاشتند، اما زائران بدون توجه به این فضاسازیها قدم در مسیر رسیدن به کعبه دلها گذاشتند؛ گویی که قرار نیست هیج اتفاقی رخ دهد.
در مرز مهران عده زیادی هم بدون پاسپورت وارد عراق شدند و ممانعت جدی از سوی مرزبانان ایرانی و عراقی صورت نمیگرفت .
صف طولانی از زائران که به کیلومترها میرسید، بعد از مرز مهران منتظر وسایل نقلیهای بودند تا آنان را به نجف اشرف برساند و بعد از زیارت بارگاه نورانی امیرالمومنین (ع) مسیر پیاده روی به سمت کربلای معلی را در پیش بگیرند.
با وجود اینکه تعدادی اتوبوس و خودروهای لوکس خارجی در مرز عراق وجود داشت، اما کرایه زیادی که رانندگان به زائران پیشنهاد میکردند، آنان را متعجب میکرد و در سردرگمی میگذاشت که آیا این هزینه را پرداخت کنند یا اینکه منتظر اتفاق دیگری باشند.
بعد از ساعتهای معطلی؛ برخیها پیاده روی را از همان مرز آغاز کردند تا به نزدیکترین شهر و آبادی که در مسیرشان وجود دارد برسند و از آنجا فکری برای ادامه مسیر بکنند، اما بعد از اینکه ساعتی از روز رفت، ماشینهای سنگین مانند تریلی و خاور و کامیون به استقبال زائران آمدند تالااقل کمی از مسیرشان را کوتاه کنند.
برخی زائران به سمت کاظمین میرفتند و برخی هم به سمت نجف حرکت میکردند و چند روز مانده به اربعین، شهر نجف و اطراف حرم مطهر جای سوزن انداختن نبود و تردد در خیابانها و کوچههای فرعی این شهر نیز به سختی انجام می شد و بیشتر زائران در خیابانهای اطراف حرم و حسینیهها شب رابه صبح رساندند.
حمل و نقل یکی از مشکلات جدی کشور عراق است که با این ظرفیت و توان قادر به پاسخگویی نیازها میلیونی زائران نیست .
با همه مشکلات و سختیهای که زائران برای رسیدن به کربلای معلی با آن مواجه بودند، اما آنها به عشق حضور در بین الحرمین و اربعین حسینی این سختیها را به جان میخریدند و تحمل میکردند.
در مسیر پیاده روی اما شرایط دیگری حاکم است و شیعیان عراق در مسیرهای مختلف منتهی به کربلای معلی برای زائران حسینی سنگ تمام گذاشتند که بازگو کردن و به تصویر کشیدن این صحنهها و انتقال آن احساسهای پاک جز به دیدن امکان پذیر نیست.
در هزاران موکبی که قدم به قدم، مسیر پیاده روی را پوشش می دادند حال و هوای خاصی حکمفرما بود، در توقفی که در یکی از موکبهای مسیر حرکت داشتیم از چگونگی برپایی این موکبها سوال کردیم که میگفتند اغلب این موکبها به صورت خانوادگی و طایفهای برپا میشود و از ده روز قبل از اربعین اقوامی که در شهرهای مختلف عراق حضور دارند گرد هم جمع میشوند و هر کدام موکب و یا به قول ما ایرانیها ایستگاه صلواتی را دایر میکنند و هزینههای پخت و پز و تهیه غذاها را هم به صورت مشترک پرداخت میکنند تا همه در ثواب آن سهم داشته باشند.
با تامل به دستانم نگاه کرد و بعد از چند لحظه دستش را از روی دستم برداشت و گفت شما زائر حسینی و پدرم گفته است زائران حسین(ع) حرمت دارند و من نمیتوانم به زائر حسین ضربه بزنم
کودکان و نوجوانان هم در این بین؛ شوق و اشتیاق وصف ناشدنی داشتند و با یکدیگر در خدمت رسانی به زوار مسابقه می دادند و محبت را میتوانستی از نگاههای کودکانه آنها حس کنی و در واقع میتوان گفت رویداد زیارت اربعین بهترین و تاثیرگذارترین شیوهای است که میتواند به تربیت دینی این کودکان و نوجوانان کمک کند و آنان را با فرهنگ حسینی و عاشورایی رشد دهد.
امین جعفری شاعر خوش قریحه شیرازی و یکی از زائرین اربعین حسینی میگفت کودک عربی به سمتم آمد و اصرار میکرد که به موکب آنها بروم، به او گفتم در مسیر چندین بار توقف داشتیم و نمیتوانیم در موکب شما حاضر شویم که با شنیدن این جمله ناراحتی و ناامیدی را در نگاهش حس کردم؛ به او گفتم ناراحت نباشد دستانش را گرفتم و پیشنهاد بازی کودکانه «نان بیار و کباب ببر» ایرانیها را دادم، بازی را برایش توضیح دادم دستانش را روی دستم گذاشت و من شروع به زدن به پشت دستش کردم و او هم سعی میکرد ذهنم را بخواند و دستش را زودتر عقب بکشد تا به او برخورد نکند.
همسفرانمان این صحنه بازی من و این کودک عرب را نظاره میکردند و بعد نوبت او شد تا دستش را روی دستم بگذارد و شروع به ضربه زدن کند، لحظهای گذشت و او با تامل به دستانم نگاه کرد و بعد از چند لحظه دستش را از روی دستم برداشت و گفت شما زائر حسینی و پدرم گفته است زایران حسینی حرمت دارند و من نمیتوانم به زائر حسین ضربه بزنم، اینجا بود که جمع ما را ترک کرد و برای دعوت از زائران دیگر به موکبشان، مسیرش را کج کرد که اوج معرفت این کودک شیعی چشمان همراهانمان را بارانی کرد و برای دقایقی مبهوت این گفته وی بودیم.
در طریق الحسین (ع) زیباییهایی از این دست بسیار بود و محبت و دلدادگی به خاندان اهل بیت عصمت وطهارت موج میزد تا جایی که دیگر، بزرگ قبیله هم خود را خادمی کوچک میپندارد و بدون چشمداشتی به این خادمی خود فخر میکند.
زائری دیگر میگفت؛ تاکنون جلوههای عشق به سیدالشهداء (ع) را اینگونه ندیده بودم . انسان در برابر این همه محبت آنان شرمسار میشود، میگفت شیعیان عراقی مانند فروشندهای که میخواهد جنس خود را با اصرار و الحاح به مشتری بفروشد قدم به قدم با التماس از زائرین میخواستند به چادر آنها بروند و استراحتی کنند و یا از غذاهایی که آماده بر روی میزهایی در جلوی چادرهایشان چیده بودند حتی اگر شده لقمهای بردارند و آنگاه بروند کهگاه اصرارآنها تا بدان حد بود که فردناچار میشد تسلیم التماسشان شود و لقمهای از غذایشان بردارد و به راه خود ادامه دهد.
شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در خصوص اهمیت زیارت سیدالشهداء (ع) میآورد که زیارت آن حضرت غم را زایل و شدت جان کندن و هول قبر را برطرف مى کند و هر مالى که در راه زیارت آن حضرت خرج شود براى او هر درهمى به هزار درهم؛ بلکه به ده هزار درهم حساب مى شود و چون رو به قبر آن حضرت برود چهار هزار ملک استقبال از او و چون برمى گردد او را مشایعت مى کنند که وقتی این عبارتها را میخوانیم درک میکنیم که چرا عراقیها تا این اندازه به زائران حسینی عنایت دارند.
بچههای دانشجو پشت کولههایشان که بیشتر به کولههای جنگی دوران دفاع مقدس شبیه بود، عکسهای از مقام معظم رهبری و سردار قاسم سلیمانی را نصیب کرده بودند و روی سینههاشان نوشته بود «نحن ابنا الخمینی (ره)» که این چهرهها گویی برای عراقیها بیشتر از خودمان آشناتر بود.
در مسیر با تابلوها و بیلبوردهای جالبی هم مواجه میشویم؛ بر روی یکی از آنان نوشته شده بود، «لو تمطر دواعش هم نزور حسین (ع)» اگر از آسمان داعش ببارد به زیارت حسین (ع) میرویم «و بیلبوردهایی هم میدیدیم که تصاویر بوسه مادران بر پیشانی فرزند رزمندهشان را نشان میداد و زیر آن نوشته بود هیهات من الذّله .
زائران که بعد از طی ۸۲ کیلومتر مسیر عاشقی به کربلا میرسیدند، خستگیشان با شنیدن نام این شهر از دوششان رخت میبندد و غمی بزرگ روی دوششان سایه میافکند، اما قدمها را محکمتر از قبل بر میدارند و گویی تازه مسیر را میخواهند بپیمایند.
چشمان زائران که به گنبد و بارگاه نورانی قمر بنی هاشم (ع) و اباعبدالله الحسین (ع) میافتاد؛ زمزم چشمانشان سرازیر میشود و درد و دلهاشان گل میکند و گویی عاشقان به معشوقشان رسیدند.
شاید هیچ قلم خبرنگار و گزارشگری یا بزرگترین لنزهای پیشرفته عکاسی و به روزترین دوربینهای تصویربرداری دیجیتال هم نتوانند کران تا کران این رویداد بیمانند را ثبت و ضبط کنند که چگونه کربلا ۲۰ میلیون عاشق دلسوخته را در دل خود جای میدهد و همگان را از خود بیخود و شیدا میکند و اینکه تنها باید در طریق الحسین (ع) قدم بگذاری تا عمق این مصرع شعر جاودان محتشم کاشانی را درک کنی که این حسین کیست که عالم همه دیوانه او است؟
حالا دیگر شبکههای ماهوارهای و فضاهای مجازی ضد توحیدی هم نمیتوانند سیل خروشان میلیونها انسان عاشق را پشت نقابهای تزویر و دو رویی مخفی کنند و آنان نیز به این شکوه و اقتدار شیعیان و مسلمین اعتراف دارند.
.........................
مهدی بخشی سورکی