کتاب «پایان دوئل» مجموعه‌ای از داستان‌های ترجمه‌شده بورخس است که بیشتر طرح‌ هستند و درباره زندگی طبقه عامه و دعواها و چاقوکشی‌های مردم آرژانتین و آمریکای جنوبی‌اند.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ: مجموعه‌داستان «پایان دوئل» شامل تعدادی از داستان‌های کوتاه خورخه لوئیس بورخس نویسنده آرژانتینی است که هم اهمیت اندیشه و هم زبان و ادبیات اسپانیایی در آن مشهود است. این کتاب سال گذشته به همت کارگاه ترجمه شیراز، زیر نظر علی معصومی توسط انتشارات بوتیمار چاپ شد.

طبق گفته بورخس این داستان‌ها حاصل چنین اندیشه‌ای هستند: «آدمی که در مرز سالخوردگی است و بر هنر خود احاطه دارد، می‌تواند فروتنانه همان‌ کاری را بکند که جوان نابغه‌ای آن را تصور کرده و انجام داده است». او به اقرار خودش، سعی کرده داستان‌هایی سرراست بنویسد ولی نمی‌داند تا کجا موفق شده و توفیقش در چه حدی است؟ این نویسنده همچنین گفته قرار است داستان‌های من مانند هزار و یک شب، سرگرم‌کننده و برانگیزنده باشند.

نکته دیگر درباره فضایی که بورخس در آن، داستان‌ها را نوشته این است که داستان‌های این کتاب پس از یک دوره طولانی از سال 1953 تا 1970 که بورخس مشغول سرودن شعر و قطعات کوتاه نثر بوده، نوشته شده‌اند. یعنی بعد از این بازه زمانی، اولین داستان‌هایی هستند که بورخس نوشته است. بنابراین می‌توان رویکرد کوتاه‌گویی و ایجاز را در آن‌ها مشاهده کرد.

به عبارتی می‌توان این داستان‌ها را، طرح یا طرح‌واره‌هایی توصیف کرد که جای بسط و گسترش دارند. گویی نویسنده درصدد ثبت طرح‌هایی بوده که ذهنش را مشغول کرده بودند. داستان‌ها، به عبارت ساده، واقعی هستند و وام‌گرفته از واقعیت‌هایی هستند که بورخس یا دیده و یا شنیده است. او در موخره کتاب هم اشاره کرده که داستان‌های کتاب چگونه متولد شده‌اند؛ برخی از واقعیت زندگی خودش وام گرفته شده و برخی دیگر را با الهام از فلان شخصیت واقعی نوشته است. او می‌گوید که یکی از داستان‌ها در واقع، اعتراف است؛ اعترافی درباره دوران جوانی خود بورخس.

بورخس می‌گوید داستان‌های من، واقع‌گرایانه هستند و در جای دیگر اشاره می‌کند که این داستان‌ها، پر از اختراع‌های لازم شرایط و اوضاع و احوال هستند. به همین ترتیب باید اشاره کرد که داستان‌های این کتاب ممکن است از طرف مخاطبی که بورخس‌خوان نیست یا رویکرد تحقیقی و پژوهشی ندارد، مورد استقبال واقع نشوند. چون همان‌طور که اشاره شد، بیشتر طرح‌واره هستند و اندیشه‌ای که در پس آن‌ها قرار دارد، ناشی از دغدغه‌ای جهانی نیست بلکه بیشتر در حال و هوای جامعه آرژانتین، آمریکای جنوبی و فرهنگ ناشی از زبان اسپانیایی قرار دارند.

روح غالب بر داستان‌ها، آن‌ها را تبدیل به قصه مردم کوچه و بازار آمریکای جنوبی و شهر بوینس آیرس کرده‌است. چاقوکشی و دعوا، جلوه پررنگی در داستان‌ها دارند و قصه‌ها از واقعیاتی که بورخس از این دو شنیده و دیده، ریشه گرفته‌اند. نثر و حال و هوای داستان‌ها هم در فرازهایی، خواننده را به یاد نثر گابریل گارسیا مارکز می‌اندازد. نثر داستان‌ها در بخش‌هایی بسیار ژورنالیستی و گزارش‌وار می‌شود.

در مجموع، داستان‌های این کتاب، از جنس داستان‌های مردم آمریکای جنوبی و فرهنگ اسپانیایی هستند. اگر مخاطبی علاقه‌مند به مطالعه ادبیات این حوزه باشد، از مطالعه این کتاب لذت خواهد برد. اگر هم پیش‌زمینه‌ای در این زمینه نداشته و صرفا کنجکاو و علاقه‌مند به فراگیری در این حوزه باشد، با داستان‌ها ارتباط برقرار خواهد کرد. در غیر این دو صورت، داستان‌های کتاب، چیزی برای او نخواهند داشت. البته با این وجود هم، همه‌چیز به سلیقه خواننده بستگی دارد.

---------------

صادق وفایی

برچسب‌ها