به گزارش خبرنگار مهر، این قسمت از برنامه «سفید» با عنوان «مروری بر تجربه های هنری علی اکبر صادقی» شب گذشته به صورت زنده روی آنتن رفت و این هنرمند نقاش، تصویرگر، انیماتور و طراح گرافیک پیش روی محمدرضا شریف زاده قرار گرفت و درباره زندگی و آثارش سخن گفت.
هنرمندان رسولان روی زمین برای کشف ناشناخته ها هستند
صادقی سخنانش را با این جمله آغاز کرد که هنرمندان و دانشمندان رسولان خداوند روی زمین هستند تا ناشناخته ها را کشف کنند.
او درباره روال زندگی هر روزه اش نیز بیان کرد: من روزها مرتب نقاشی می کنم، عاشق کارم هستم و با وجود 77 سال و 2 ماه که دارم، سعی می کنم همه کارم سر وقت باشد و در طول روز نیز از ساعت 10 تا 13:30 و عصرها از ساعت 14:30 تا 20 نقاشی می کنم و امیدوارم که خداوند آنقدر به من توانایی بدهد که بتوانم همه طرح هایم را اجرا کنم.
این هنرمند طراح و تصویرگر با اشاره به نمایشگاهی که از آثارش در فرهنگسرای ارسباران برپا شده است، یادآور شد: این نمایشگاه با عنوان «همسفر با علی اکبر صادقی» برپا شده است و به آثار طراحی من که در سفرها کار کرده ام، اختصاص دارد. من همیشه در زمان سفرهایم، قلم و راپید و ماژیک و یک دفترچه به همراه دارم که در اوقات بیکاری طراحی می کنم و اکنون 16 اثر از این مجموعه طراحی ها را در ارسباران به نمایش گذاشته ام که البته امروز دوشنبه 22 دی ماه به پایان می رسد.
هنر لحظه جرقه زدن ایده اولیه است
او درباره طراحی هایش توضیح داد: من حدود 400 طراحی اولیه دارم و هر زمان که ایده ای در ذهنم جرقه می زند، آن را سریع طراحی می کنم، معتقدم که هنر همان لحظه جرقه زدن اولیه یک ایده است و مابقی آن مبانی هنر و صنعت هنر است. گاهی طراحی های اولیه آنقدر کامل هستند که نیازی به افزودن ندارد و گاه برخی از آنها را بعد از 5 سال اجرای نهایی می کنم.
سربازی که از سر اتفاق انیماتور شد
علی اکبر صادقی در بخش دیگری از سخنانش به چگونگی ورودش به عرصه نقاشی اشاره کرد و گفت: من در دوران سربازی افسر نیروی هوایی بودم و تازه آن زمان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تأسیس شده بود، من داستان هایی را برای کودکان می نوشتم و زندگی پوریای ولی را به سبک ایرانی خودم نقاشی کردم که مدیرعامل کانون در آن زمان از آن خوشش آمد و به من پیشنهاد داد که انیمیشن ایرانی بر اساس داستان های ایرانی بسازم، من هم که نه سینما بلد بودم و نه کار انیمیشن، شروع به کار کردم و در نهایت فیلم هفت شهر عشق را ساختم و همین باعث شد که سراغ مطالعات سینمایی بروم و به دنبال آن فیلم «گلباران» را ساختم که این اثر بعدها در دانشکده های سینمایی تدریس می شد.
علی اکبر صادقی درباره گرایش خود به سمت آثار سوررئال که مبتنی بر نقاشی ایرانی است، بیان کرد: بر اساس نقاشی های ایرانی خودم، فیلمی ساختم به نام «من آنم» که درباره رجزخوانی پهلوانان ایرانی است و این فیلم در فستیوال برلین جایزه صلح گاندی را دریافت کرد و بعد از آن نیز جایزه پلاک برنز پاریس را از آن خود کرد.
وی افزود: فکر می کنم نقاشی های ایرانی هم سوررئال است و این طور نیست که ما این سبک را از غربی ها به طور حتم گرفته باشیم.
مداد سه رنگی که علی اکبر صادقی را نقاش کرد
در ادامه این برنامه، فیلمی درباره زندگی و آثار این هنرمند پخش شد که در بخشی از آن صادقی به دلیل روی آوردنش به سمت نقاشی اشاره کرد و گفت: عموی من در سفارت انگلیس کار می کرد، روزی برای من یک مداد سه رنگ آبی، سبز و قرمز هدیه آورد و من با آن زنی را با دامن سه رنگ کشیدم که شاید هنوز هم از بهترین نقاشی های من باشد، همین باعث شد که به نقاشی بیشتر علاقه مند شوم و بعدها نیز در مدرسه مرتب نقاشی می کردم و همه معلمان من هم می دانستند که من بالاخره نقاش خواهم شد.
صادقی در ادامه اظهار کرد: بعد از ساخت فیلم «من آنم» که یک سال قبل از انقلاب بود، من تصمیم گرفتم به کار نقاشی خودم بازگردم، کتب قدیمی را زیاد می خواندم و این کتاب ها و آثار نقاشی مثل قهوه خانه ای و ... نیز بسیار بر من تأثیرگذار بود، مینیاتورهای ایرانی هم به عقیده من بسیار سورئال است و همچنین تخیل عرفانی ما ایرانی ها نیز سورئال است. در سفری که به آلمان در سال 67 داشتم، شروع کردم به کار کردن با آبرنگ که از ماحصل آن 300 کارت پستال و 3 کتاب منتشر شد، البته آبرنگ تفریح من در زمینه نقاشی بود و کار اصلی من همان نقاشی های سوررئال است اما بسیاری من را با نقاشی آبرنگ می شناسند.
آثاری که هنرمند نقاش را افسرده کرد
صادقی درباره خشونت موجود در آثار رنگ و روغن خود که همیشه آدم هایی را با کلاه خود، فریادزنان همراه با سپر و نیزه تصویر کرده است، توضیح داد: اولین آدمی که کشته شد، هابیل بود که با سنگ قابیل به قتل رسید و بعد از آن این سلاح ها تغییر کرد و به شمشیر و تفنگ و تانک و اسلحه های امروزی رسید، من سمبل همه این آدم ها را یک سرباز جنگجوی ایرانی در نظر گرفته ام با تجهیزات سپر و نیزه و ...که همه یک شکل هستند و در همه دوران ها این مسائل تکرار می شود.
او از دوره جدید نقاشی هایش که با میخ کار کرده است، یاد کرد و افزود: بعد از نقاشی های سوررئال، پرتره هایی را با استفاده از میخ ساختم و بعد از این آثار بود که حدود یک سال دچار افسردگی شدم و نتوانستم نقاشی کنم، بنابراین به جای آن مطالبی شعرگونه نوشتم، بعد از یک سال دوباره نقاشی کردن با رنگ های شاد را شروع کردم.
صادقی درباره نقاشی ایرانی هم این چنین نظر داد: مینیاتور دوران درخشان خود را داشته است و فکر می کنم برای یک نقاشی ایرانی باید طوری کار کرد که نظیر آن را کسی کار نکرده باشد.
این هنرمند نقاش در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که خوب دیدن نکته بسیار مهمی در نقاش شدن است.
ترس نقاش از مطالعاتی که بر آثارش تأثیرگذار است
او ادامه داد: من کتاب زیاد می خواندم، مطالعه تصویری بسیار داشتم و زمانی که کتاب «صد سال تنهایی» مارکز را خواندم آنقدر تأثیر بر من گذاشت که به این فکر کردم من باید افکار خودم را در آثارم داشته باشم و حالا کمتر مطالعه می کنم چون از تأثیرگذاری آنها بر آثارم می ترسم.
صادقی درباره مجموعه آثار آبرنگ خود نیز توضیح داد: آبرنگها فضای لطیف و رنگی دارند و زمانی که می خواهم به آرامش برسم، آبرنگ کار می کنم.
کارت پستالی که سفره هفت سین استاد موسیقی را رنگین کرد
او به خاطره ای از زنده یاد محمدرضا لطفی هم اشاره کرد و گفت: آقای لطفی از دوستان من بودند و تعریف کرده بود که زمان اقامتش در آمریکا سفره هفت سین نداشته است و از یکی از کارت پستال ها آبرنگ من که سفره هفت سین داشت، استفاده کرده است.
این هنرمند نقاش در پایان سخنانش به علاقه مندان هنر توصیه کرد که خوب دیدن، عشق ورزیدن به وطن و به ویژه خلیج همیشه فارس را از یاد نبرند و مرتب کار کنند.
این قسمت از برنامه «سفید» به نادر ابراهیمی تقدیم شد.