فریدون جنیدی گفت: در ایران باستان و در آستانه نوروز، جشنی به نام «گهبار» برپا می‌شد که در آن خانه‌ها آراسته می‌شد تا روان یا «فروهر» نیاکان که به خانه‌ها بازمی‌گشتند، شادمان‌ی فرزندانشان را ببینند.

فریدون جنیدی از پژوهندگان فرهنگ ایران زمین و و زبان‌های باستانی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره پیشینه نوروز در زادگاهش نیشابور، ابتدا درباره جایگاه نوروز در میان ایرانیان، گفت: نوروز جشن جنبش جان جهان است و از کوچکترین تا برگترین ذرات عالم، در این جشن سهیم‌اند. ایرانیان از زمان باستان، پنج روز مانده به نوروز، جشنی را به نام «گهبار فروهران» برپا می‌کردند.

این پژوهشگر حوزه ایرانشناسی ادامه داد: در این جشن، خانه‌ها شُسته و رُفته می‌شد و می‌بایست رنگی دیگرگون به دیوارها کشیده می‌شد و از آشپزخانه بوی خوش غذا و از فراز خانه‌ها هم بوی اسفند و کُندُر می‌آمد. همه اینها برای این بود که «روان» یا «فروهر» نیاکان که به خانه‌ها بازمی‌گشتند، ببینند که فرزندگانشان شادمان‌اند و به این ترتیب، خود نیز شادمان شوند.

وی افزود: بعد از اسلام، مردم ایران با اینکه کیش اسلام را برگزیدند، همچنان با سرود و سرور به استقبال نوروز می‌رفتند و بسیاری از این آئین‌ها بعد از ورود اسلام به ایران هم برقرار بوده است. رسم حمام رفتن در ایران در روزهای آخر سال وجود داشته و در طول سال هم، خانواده‌های معمولی حداقل هفته‌ای یک بار حمام می‌گرفتند.

جنیدی درباره خاطرات خود از نوروز و همچنین اولین عیدی که گرفته است، گفت: در دوره کودکی من، جنگ بین‌الملل دوم شروع شده بود و خوراک و غذا کم بود و بیشتر مردم گرسنه بودند. حتی من خاطرم هست نانوایی‌ها به جای آرد گندم، آرد ذرت می‌دادند و حتی در کیسه‌های آردها، نرمه خاک‌ اره می‌ریختند و با این وجود نانوایی‌ها بسیار شلوغ بود و مردم ساعت‌ها برای گرفتن نان صف می‌کشیدند.

این پژوهشگر حوزه زبان‌های باستانی ادامه داد: با وجود چنین شرایطی وقتی نوروز می‌آمد، بچه‌ها در جاهای مختلف آجیل و شیرینی و سکه و تخم مرغ، عیدی می‌گرفتند و مسلم است که با توجه به وضعیتی که وجود داشت، خیلی از آمدن نوروز خوشحال می‌شدیم.

جنیدی ادامه داد: در خراسان عموماً دخترها در باغی جمع می‌شدند و شادی و آوازخوانی می‌پرداختند و پسرها هم در جایی دیگر به ورزش‌هایی مانند کشتی گرفتن، مشغول می‌شدند؛ و هیچ کدام از این دو جمع به آن یکی، کاری نداشت و اصلاً برای پسرها عیب بزرگی بود اگر سرک می‌کشیدند به جمع‌های دخترانه!

وی افزود: در روز سیزده به‌در هم، همه خانواده‌ها از همه روستاهای منطقه در جایی بزرگ در بیرون از شهر، جمع می‌شدند و با اینکه باز هم دخترها و پسرها این برنامه‌ها را اجرا می‌کردند، ولی باز هم این جمع‌ها کاری به هم نداشتند؛ فرهنگ ایرانی آنقدر به‌نیرو بود که هیچگونه مزاحمتی از طرف پسرها برای دخترها ایجاد نمی‌شد و به وجود نمی‌آمد؛ چیزی که متاسفانه این روزها فراموش شده است.