محمد جعفری قنواتی قصهنویس و ویراستار دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره پیشینه نوروز در زادگاهش بندر ماهشهر، گفت: نوروز در شهر ما چندان آئین مفصلی نبود، البته سبزه و سفره هفت سین و خرید لباس نو و خانهتکانی و دید و بازدید و بیرن رفتن و غیره، همه اینها بود ولی قابل مقایسه با آئینهایی که مثلاً در شیراز و شمال خراسان و آذربایجان برگزار میشد، نبود.
وی افزود: سبزه سفره هفت سین در ماهشهر، از غیر از گندم یا عدس، به عمل نمیآمد. یکی از آئینهایی که در آنجا به طور مفصل برگزار میشد، مراسم «عید مردگان» بود که یک روز قبل از نوروز برپا میشد. در این مراسم معمولاً مرغی را قربانی میکردند و غذای آن را خیرات میکردند. غیر از آن، شیربرنج را هم به عنوان خیراتِ غذای مردگان میپختند و غروب روز مانده به عید به همسایهها میدادند.
سیزده به در شهر خالی از سکنه میشد
قنواتی اضافه کرد: در ماهشهر، چهارشنبهسوری را به تقویم قمری به عنوان چهارشنبه آخر ماه صفر برگزار میکردند ولی تقریباً همان آداب و رسوم چهارشنبه آخر سال در آن برپا میشد اما آئین چهارشنبه، آنگونه که در برخی مناطق دیگر ایران بود، برگزار نمیشد. همچنین خانوادههایی هم که عزادار بودند، در روز عید به سوگ مینشستند و دیگران برای فاتحهخوانی نزد آنها میرفتند. با این حال مراسم سیزده بهدر به طور بسیار مفصلی در ماهشهر برگزار میشد، در این روز شهر تقریباً خالی از سکنه میشد.
این فرهنگپژوه گفت: رسمی دیگری که در این منطقه بود، این بود که پسران و مردان جوان از یک هفته تا ۱۰ روز قبل از عید، با هم به صحرا میرفتند و آنجا چادر میزدند و تا چند روز بعد از نوروز هم آنجا میماندند و بعد برمیگشتند. اعضای این گروه در روز عید به خانهشان برمیگشتند و بعد از یک عیددیدنی مختصر، دوباره به صحرا برمیگشتند. من جای دیگری این رسم را ندیدهام؛ هنوز هم آئین به صحرا رفتن، در این منطقه باقی مانده است و همچنان هم بسیار گسترده برپا میشود.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی، تغییری در ترکیب این گروهها به وجود آمد؛ اگر قبلاً بیشتر اعضای این گروهها، همکلاسی و هم محلهای بودند، به صحرا میرفتند، بعد از انقلاب، بیشتر آنهایی که با هم همفکر بودند، به آنجا میرفتند و میتوان گفت ترکیب این گروهها رنگ سیاسی به خود گرفت. به هر حال در این مراسم، در روز عید یا فردای آن روز، اعضای هر گروه برای عیددیدنی به چادر گروه دیگر میرفتند و معمولاً هم کوچترها پیش مُسنترها میروند.
همیشه اولین عیدی را از پدربزرگم میگرفتم
قنواتی درباره اولین عیدی که در نوروز گرفته است، گفت: من همیشه اولین عیدی را از پدربزرگم میگرفتم که یک سکه دو ریالی بود. در واقع او از چند روز قبل از عید پولهایش را خُرد میکرد تا به همه ما سکههای دو ریالی، عیدی بدهد.
ویراستار دانشنامه فرهنگ مردم ایران در خصوص تغییراتی که در آئینهای نوروزی از آن مقطع تاکنون به وجود آمده است، یادآور شد: با گسترش رسانههای گروهی و این روزها رسانههای اجتماعی، از تنوع آئینهای نوروزی کمتر شده و تعدادی از آئینها که مردم احساس میکنند، اساسیتر هستند، عمومیت پیدا کرده است؛ مثل سفره هفت سین که میتوان گفت در سالهای نه چندان دور، در همه جای ایران مرسوم نبود که چیده شود ولی امروزه عمومیت پیدا کرده است. البته سفره نوروزی یاهمان خوان نوروزی در همه جای ایران وجود داشت و یک سفره مقدس هم بود و به همین دلیل است که مسلمانها در این سفره، قرآن میگذارند و هموطنان زرتشتی ما، اوستا.
وی افزود: همچنین سابق بر این در بسیاری از مناطق ایران، در شب عید، سکهای را داخل کوزهای میگذاشتند و کوزه را از پشت بام به پائین میافکندند. فلسفه این کوزه شکستن هم این بود که آن کوزه یک سال برای حمل آب و یا آب خوردن، استفاده شده بود و دگر کثیف میشد و خزه میبست و لذا در این آئین، آن را میشکاندند و کوزه نو میگرفتند برای اینکه مردم معتقد بودند که با این کار، نکبت و نحوست که همان کثیفیها و خزههایی است که درون کوزه بسته شده، از بین میرود. طبیعتاً امروزه که کوزه دیگر کارکرد خاصی ندارد، این رسم هم از بین رفته است.
نظر شما