شب گذشته معاون اول قوه قضائیه همراه با مدیر عامل خبرگزاری مهر و رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر میهمان یک خانواده زندانی بودند.

خبرگزاری مهر - گروه جامعه: تصور کنید مادر و پدری هر دو در زندان هستند. بچه ها در خانه نشسته اند که زنگ خانه به صدا در می آید و مادر وارد خانه می شود. اما این حضور تنها چند ساعت است و باید دوباره به زندان بازگردد... روایتی که رخ داد اما حاشیه های تلخ و شیرینی به همراه داشت.

به گزارش خبرنگار مهر، چند روز قبل بود که حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری در همایش سراسری قوه قضائیه اعلام کرد ۲۲۴ هزار و ۳۴۰ زندانی در زندان های کشور داریم که متاسفانه ۲۹ درصد آنان را جوانان ۲۶ تا ۳۲ ساله تشکیل داده و آمار زندانیان تحصیلکرده هم ۱۸ درصد افزایش داشته است. در این میان مسئولان انجمن حمایت زندانیان اعلام کرده اند که حدود ۱۰۰ هزار زندانی نیازمند هستند و از این تعداد تنها ۵۰ درصد تحت پوشش نهادهای حمایتی (کمیته امداد و خیریه ها و انجمن های حمایت) قرار دارند.

اما دغدغه امروز مسئولان انجمن حمایت و کمیته امداد تنها مشکلات مالی در تامین هزینه های این خانواده ها نیست بلکه امروز متاسفانه فرهنگ حمایت از خانواده زندانیان در کشور نهادینه نشده و هنوز این باور غلط که «خانواده زندانی هم مجرم هستند!» در جامعه وجود دارد.

در میان مسئولان دولتی و قضائی حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای معاون اول قوه قضائیه پیشنهاد خبرنگار مهر را برای حضور در خانه یک خانواده زندانی قبول کرد تا این فرهنگ ابتدا از سوی مسئولان پایه گذاری شود. قرار ما یک ساعت حضور و گفتگو با یک خانواده زندانی و شنیدن حرف های آنان بود. برای انتخاب این خانواده انجمن حمایت زندانیان مرکز پرونده های متعددی را اعلام کرد که در میان پرونده ها یک مورد را انتخاب کردیم.

معاون اول قوه قضائیه پس از مطالعه پرونده و جزئیات مشکلات این خانواده با حضور در این مراسم موافقت کرد. البته در این میان دکتر علی عسکری مدیرعامل خبرگزاری مهر، فرحناز رافع رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر و محسن نصیری مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان هم حضور داشتند.

اما سئوال این است که واقعا این خانواده زندانی کیست؟ چرا این خانواده انتخاب شد؟ و در سه شنبه شب ۹ تیرماه ۱۳۹۴ در خیابان مهران محله خانی آباد نو چه اتفاقی افتاد؟

نامش فرشته است. زنی که امروز ۴ فرزند دارد و همسرش به جرم سرقت یا به قول خودش مال خری و مواد مخدر در زندان به سر می برد. فرشته که بر خلاف تاریخ تولدش انگار ۵۰ سال دارد هم خودش زندانی است و جرم او نگهداری مواد مخدر است. حالا خودتان باقی ماجرا را تصور کنید ... مادر و پدر زندانی هستند و ۴ فرزند .... واقعا چه بلایی بر سر فرزندان آمده است؟ اینها چگونه زندگی می کنند؟ چه می پوشند؟ چه می خورند؟ کجا می خوابند؟ چگونه تربیت می شوند؟ کجا مدرسه می روند؟ و هزاران سئوال...

چند ساعتی به قرار مانده بود که سخنگوی قوه قضائیه دستور داد مادر خانواده که هم اکنون در ندامتگاه بزرگ شهر ری در بند است امشب را در کنار خانواده اش افطار کند. زندان بانان بدون دستبند و جلب توجه با یک خودروی پراید مشکی مادر را همراهی کردند. وقتی وارد خانه شد فرزندان باورشان نبود که بعد از چند ماه مادر را در خانه می بینند. اشک شوق و صدای فریاد فضای خانه را فرا گرفت. هنوز چند ساعتی به افطار مانده بود و منتظر میهمانان بودیم. در این فاصله گپ و گفتی کوتاه با مادری که این روزها در زندان به سر می برد داستان زندگی این خانواده زندانی را کامل کرد.

* چرا در زندان هستید؟

- فرشته: همسرم راننده کامیون بود. خانه ای در اشتهارد کرج خریداری کردیم و نگهبان مجتمع همسرم را معتاد کرد. یک روز دندان درد داشتم و به من گفت اگر تریاک بکشی خوب می شود و این آغاز راه بود.

* یعنی خودت هم دوست داشتی؟

- از دوست داشتن گذشت و اجباری شد. وقتی چشم باز کردم دیدم ۱۶ سال است معتادم.

* معتاد بودن یعنی ارتباط با ساقی ها، درد، کثیفی، در به دری و غیره ... درست است؟

- بله درست است. و همین ساقی ها بودند که وقتی خواستیم به تهران بیاییم وسط راه ما را لو دادند و من با ۴.۸۰۰ گرم مواد مخدر دستگیر شدم.

* چند فرزند دارید؟

- علی ۲۴ ساله؛ رضا ۱۶ ساله؛ امیر ۱۱ ساله و نرگس ۱۰ سال دارد.

* دادگاه چه حکمی صادر کرد؟

- من به ۲ سال حبس محکوم شدم اما عفو خوردم و در نهایت باید ۱۵ ماه حبس باشم که ۶ ماه آن را کشیده ام.

* شما که زندان هستید و همسرتان هم به جرم سرقت هنوز در زندان بوده و پرونده اش بلاتکلیف است آن وقت چه بلایی سر بچه ها آمد؟

- فرزندانم را به خواهرم سپردم و با او زندگی می کنند.

در میان گفتگو امیر فرزند کوچک فرشته آمد و گفت: مادر چرا گریه می کنی؟ آبروی ما را نریز دوست ندارم اشکهایت را ببینم. مادر هم اشکهایش را پاک کرد.

فرشته این روزها در زندان بزرگ شهر خیاطی می کند تا شاید حرفه ای بیاموزد. می گوید: سیگار هم می کشم اما به خواهرم نگویید. ماهانه ۵۰ هزار تومان هم به من کمک می کند تا در زندان بتوانم چیزی بخرم. در حین گفتگو بودیم که میهمانان آمدند. ابتدا مدیر عامل خبرگزاری مهر و بعد هم رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر و ساعت ۲۰ هم معاون اول قوه قضائیه وارد خانه ای شدند که فرزندان این خانواده زندانی زندگی می کردند و متعلق به خاله آنها بود.

حجت الاسلام محسنی اژه ای ابتدا با امیر فرزند کوچک خانواده خوش و بش کرد و بعد در مورد احوالات مادر پرسید. فرشته قصه ما گفت: همسرم یک سال و نیم است که در زندان به سر می برد و خودم هم از ۶ بهمن ۹۳ در زندان هستم.

معاون اول قوه قضائیه گفت: حالا چه تضمینی هست که وقتی آزاد می شوید باز هم سراغ این اعتیاد و زندگی گذشته باز نگردید؟ فرشته گفت: دیگر باز نمی گردم. قول می دهم. حتی دیگر نمی خواهم با همسرم زندگی کنم. محسنی اژه ای گفت: نگفتم با همسرت زندگی نکن گفتم زندگی ات را بساز تا زندگی درستی برای فرزندانت بسازی حتی اگر شد همسرت را هم به این کار دعوت کن.

وقتی سخنگوی قوه قضائیه مطلع شد که ۴ فرزند این خانواده زندانی با خاله شان زندگی می کنند خطاب به خاله فرزندان گفت: این کار شما قابل تحسین است و اجرش با خداست اما چرا اقدامی برای ترک دادن خواهرتان نکردید؟ خواهر فرشته در پاسخ گفت: سالی ۲ بار خواهرم را بستری می کردم اما کار به جایی رسیده بود که هرکس در کنار همسرش بود آن را هم معتاد می کرد! دیگر کار از دست خواهرم خارج شده بود و واقعا درگیر بود. من برای اینکه بچه ها در پارک نباشند به خانه خودمان آوردم. نگذاشتم غریبی کنند و کاری کردم که مانند خانه خودشان باشد.

همسر شهیدی که دایه فرزندان خانواده زندانی شد

حجت الاسلام محسنی اژه ای پس از اینکه مطلع شد خاله فرزندان همسر شهید هم است در مورد همسرش سئوال کرد که در پاسخ گفت: همسرم سپاهی بود و در یک ماموریت به شهادت رسید و خودم هم سه فرزند دارم که در همین آپارتمان ۵۰ متری زندگی می کنیم. البته در بسیج هم هستم و فعالیت های اجتماعی هم انجام می دهم اما درآمدم از حقوق همسر شهیدم است که البته هنوز بنیاد شهید آن را شهید محسوب نکرده است.

کمک رئیس سازمان داوطلبان به خانواده زندانی

محسن نصیری رئیس انجمن حمایت از زندانیان در ادامه این گفتگو اظهار داشت: انجمن درآمدی به جز کمک خیرین ندارد. ماهانه می توانیم تنها ۱۵۰ هزار تومان کمک کنیم که این خانواده ۳ ماه است تحت پوشش هستند. اما واقعا ۷۰ درصد زندانیان ما نیازمند هستند. نرگس دختر این خانواده هم بیماری کلیوی دارد و شوک پدر و مادر موجب شده تا لکنت زبان بگیرد. با این حال چشممان به دست خیرین است تا بتوانیم حمایت ها را بیشتر کنیم.

فرحناز رافع رئیس سازمان داوطلبان هم گفت: سازمان ماهانه ۳۰۰ هزار تومان به این خانواده کمک خواهد کرد و اگر در موضوع درمان هم کمکی خواستند دریغ نمی کنیم. وضعیت این خانواده ها قابل تامل است و باید خیرین در این موضوع به صورت جدی وارد شوند.

توصیه معاون اول قوه قضائیه به اعضای خانواده زندانی

حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای معاون اول قوه قضائیه خطاب به این خانواده گفت: وقتی این طور صحنه ها را می بینیم متاثر می شویم اما تنها شخص شما هستید که باید تصمیم بگیرید. اگر اراده کنید هم می توانید ترک کنید و هم اینکه زندگی خوبی داشته باشید. بعد هم خطاب به فرزندان مادر گفت: شما باید توجه کنید تا این شرایط در روحیه و استقامت و اعتماد به نفس شما تاثیر نداشته باشد و تلاش کنید زندگی شما در مسیر درست باشد.

سخنگوی قوه قضائیه به همسر شهید که وظیفه مادری را بیشتر از خاله بودن برای بچه ها برعهده گرفته است، گفت: شما دارید کار جهادی انجام می دهید که این واقعا ارزش دارد.

خاله بچه ها گفت: مشکل اصلی سربازی فرزند بزرگ خواهرم (علی) است. ۷ ماه از خدمتش مانده اما فراری شده و نمی تواند خدمت کند و می گوید اعصاب ندارم. محسنی اژه ای گفت: این اصلا منطقی نیست. باید مشاوران انجمن و خانواده همگی دست به دست هم بدهند تا مشکل حل شود. این هفت ماه تمام می شود. نگذارید وضعیت خانواده بدتر شود.

خبر خوش برای خانواده زندانی

نزدیک اذان شده بود. منتظر بودیم تا ببینیم می شود گره از کار این خانواده باز شود؟ معاون اول قوه قضائیه به دنبال راهکاری برای کمک به این خانواده بود. محسنی اژه ای در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: تلاش می کنم تا حداقل در ماه مبارک رمضان این مادر در کنار فرزندانش از مرخصی استفاده کند. میزان محکومتش هم زیاد نیست و اگر قانون اجازه دهد بتوان در کمیسیون عفو آن را مطرح کرد. در مورد کمک مالی و حمایتی هم باید انجمن و هلال احمر کمک ها را تجمیع کنند تا گره از کار به درستی باز شود و خودم هم در این زمینه کمک خواهم کرد.

پس از رفتن معاون اول قوه قضائیه، زندان بانان فرشته را تا پای خودرو همراهی کردند. فضای خانه سنگین شد و امیر و نرگس گریه می کردند. چاره ای نبود و مادر باید خود را به ندامتگاه معرفی می کرد.

شاید این دیدار و سفره افطاری گره ای از کار یک خانواده زندانی باز کرد اما خانواده های زندانی زیادی در کشور هستند که این روزها به این نگاه ها و حمایت ها احتیاج دارند. باشد تا مسئولان، هنرمندان و خیرین نه تنها در ماه مبارک رمضان بلکه همیشه به یاد این قشر آسیب پذیر باشند.

گزارش از سید هادی کسایی زاده

برچسب‌ها