خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: ادگار لارنس دکتروف معروف به ای.ال.دکتروف نویسنده سرشناس و تأثیرگذار آمریکایی، شب گذشته درگذشت تا ادبیات معاصر آمریکا و همچنین جهان، یکی از نویسندگان مهم خود را از دست بدهد.
دکتروف از جمله نویسندگان پرمخاطب و مهم ادبیات جدی آمریکاست و آثار خوش خوان و مهمی از خود به یادگار گذاشته است. این نویسنده که با داستان های تاریخیاش شناخته می شود، متولد محله برانکس نیویورک بود که مهد تولد بسیاری از داستانها و فیلم های مهم ادبیات و سینمای آمریکاست.
با مطالعه کتابهای دکتروف میتوان، تتوانایی او در قصهگویی را به طور مشهودی مشاهده کرد. دکتروف چندان در بند تکنیک و امور فنی نبود. البته این جمله به آن معنی نیست که نوشته هایش فنی و تکنیکی نبودند ولی نکته مهم و در اولویتی که مطالعه آثارش را لذت بخش میکند، انسجام و جاگیری مناسب عناصر است. این نویسنده در کارزار اثر خود، تعداد زیادی شخصیت خلق میکرد ولی هیچ کدام را بی سرپرست و بلاتکلیف رها نمی کرد و در مقاطع مناسبی از داستانش، به هر کدام به طور مفصل و مبسوط می پرداخت.
تاریخ مجسم شکلگیری آمریکای نوین
در این یادداشت بر چهار کتاب از دکتروف مروری می کنیم. اولین اثر، رمان مشهور و نامدار او، «رگتایم» است که کتابخوانهای ایران، آن را با جلد زرد انتشارات خوارزمی و ترجمه نجف دریابندری به یاد میآورند.
این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ چاپ شد و به نوعی تاریخ مجسم شکل گیری آمریکای نوین است؛ آمریکای معاصر و آمریکایی که قرار است از بحران بزرگ اقتصادی گذر کند. اما مساله اصلی این رمان، بحران اقتصادی نیست بلکه تبعیض های نژادی و بی عدالتی های اجتماعی در آمریکاست.
«رگتایم» نام نوعی موسیقی سیاه پوستان در آمریکاست و علت قرار گرفتنش بر سر در رمان مذکور، با خواندن کامل متن این اثر بر خواننده مشخص میشود. «رگتایم» انسجام داستانی بسیار خوبی دارد. قصهگویی دکتروف هم در این رمان به خوبی خود را نشان میدهد.
آقای نویسنده در این کتاب، قصههای متنوع آدمهای مختلف را به طور موازی روایت میکند که اتفاقاتی آنها را به هم ربط می دهد. حفظ کردن این انسجام که قصه این همه آدم گفته میشود، میروند و میآیند و در جای مناسب، دوباره در قصه حاضر میشوند، از توانایی هایی است که نویسندهای چون دکتروف از آن بهرهمند است.
البته نباید از ترجمه نجف دریابندری غافل بود و یکی از علل مهم لذت بردن از این اثر دکتروف، ترجمهای است که دریابندری از آن ارائه داده است. به هر حال، رگتایم هم داستان مردم آمریکاست. همان طور که دیگر داستان های دکتروف، داستان مردم آمریکا هستند.
روایتی درباره آمریکای دیروز است
کتاب دیگر این نویسنده «پیشروی» است که از آثار متاخرش محسوب میشود. او این رمان را در سال ۲۰۰۴ منتشر کرد که درباره پیشروی ارتش تحت فرماندهی ژنرال شرمن و جنگ بین شمالی ها و جنوبیهای آمریکاست. همان طور که «رگتایم» درباره آمریکای امروز است، «پیشروی» درباره آمریکای دیروز است؛ روایتی از اسب سواری، غرب، بیابان و کوه، کشتی بخار، کنفدراتها، یانکیها، یونیفرم آبی ها و خاکستریها، مزارع پنبه و ...
نکته مهم درباره ۲ اثر یادشده از دکتروف این است که او از شخصیتهای واقعی در رمان هایش بهره می گیرد. در یکی از مصاحبههایش درباره رمان تاریخی و تعریفش از این مفهوم، سخنانی دارد که قصد نداریم در این یادداشت آن ها را بیاوریم اما دکتروف از جمله نویسندگان مهم رمان های تاریخی است که در این کتاب هایش، از واقعیات، بهره زیادی گرفته است.
شخصیتهای واقعی هم از جمله جذابیتهای کارش هستند؛ هم در رگتایم و هم در پیشروی. دکتروف قصهاش را می گفت اما با کمک از شخصیت های واقعی و تاریخی؛ و آنها را در موقعیت هایی که دوست داشت قرار داده و داستانش را تعریف می کرد البته بدون تخطی از حقیقت های تاریخی.
دکتروف بیشتر نویسنده مفصل نویسی و داستان سرایی بود. یعنی اهل رمان نویسی و تشریح قصه بود. بنابراین ژانر داستان کوتاه، جای چندانی بین آثار چاپ شده اش ندارد. البته مجموعه داستان «داستان های سرزمین دوست داشتنی» از او در همین سال های پایانی عمرش به چاپ رسید که داستان های این کتاب هم درباره مردم آمریکا، ریشه داشتن در یک سرزمین به واسطه پیدا کردن زمین و کشاورزی کردن روی آن و مفاهیم مشابه بود.
او رمان دیگری به نام «بیلی بث گیت» دارد که خیلی از ایرانی ها، فیلمش را دیدهاند. یکی از فیلم های دهه ۹۰ سینمای آمریکا با بازی داستین هافمن و نیکول کیدمن؛ داستانی گانگستری و تبهکاری درباره شهر و خیابان های آمریکا. کتاب «بیلی بث گیت» در سال ۱۹۸۹ به چاپ رسید. پسر جوانی که نامش روی پیشانی کتاب قرار دارد، شخصیت اصلی است و به واسطه شیرین کاری بین دوستانش، توسط رهبر یک گروه مافیایی، با استعداد خوانده میشود.
مافیا دربرابر مردم فرودست
همین مساله، مقدمه ورود او بین خلافکاران این باند و اتفاقاتی که بعدها برایش میافتد، می شود. در این رمان هم با مردم فرودست و زحمت کش سال های سختی و مصیبت در آمریکا مواجهیم که باید با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتند حال آن که اعضای مافیا و تبهکاران، کت و شلوارهای تمیز می پوشیدند و به موهای سرشان روغن خوش بو می زدند.
در همین ۴ کتاب نامبرده، قصه زندگی مردم آمریکا از گذشته تا دوران معاصر روایت میشود که اکثریت روایت با طبقه کارگر و محروم جامعه است. دکتروف به عنوان یک رمان نویس، به تعبیر حسین پاینده باید مانند پزشکی برای جامعه عمل کند، بیشتر زندگی مردم فرودست آمریکا را روایت کرده و نشان می دهد که فقر چگونه به بزه و خلافکاری منجر می شود. البته همه حرف او، این نیست و بدی و پلیدی های اخلاق و رفتار مردمش را نیز به تصویر می کشد؛ چه فقیر باشند چه ثروتمند و از آن بالا بالاها.
پیر قصهگوی آمریکایی ها که قصه هایش هم سرگرم کننده بودند و هم در میان آثار ادبیات فاخر جا داشتند، شب گذشته درگدشت. در مجموع، با مرگ دکتروف، ادبیات معاصر آمریکا یکی از نویسندگان مهم و تاثیرگذار خود را از دست داد. حالا دیگر وقت آن است که آقای نویسنده استراحت کرده و منتقدان و روزنامه نگاران مشغول جمع آوری پرونده درباره آثارش شده و اساتید دانشگاه نیز درباره آثارش و تاثیرشان بر ادبیات معاصر آمریکا کتاب بنویسند.
صادق وفایی