به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام» نوشته آذردخت بهرامی چندی است در قالب یکی از عناوین مجموعه کتاب های قفسه آبی نشر چشمه منتشر شده است. «آب، آسمان»، «فرهنگسرای نیاوران» و «شب های چهارشنبه» عناوینی هستند که این ناشر پیش تر از بهرامی به چاپ رسانده است. بهرامی علاوه بر داستان نویسی، در حوزه های نمایشنامه نویسی و فیلم نامه نویسی نیز آثاری دارد.
رمان «سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام» یک رمان اجتماعی با روایت و زبانی طنزگونه است. متن این رمان، در قالب مطالب یک وبلاگ نوشته شده است که خواننده ای ندارد و نظری پایین پست هایش ثبت نمی شود. اما در صفحات پایانی رمان، کامنتی اسرارآمیز برای نویسنده وبلاگ گذاشته می شود.
در رمان مذکور، فرزانه دختر یک خانواده، سوتی های خانواده را در قالب مطالب وبلاگش روایت می کند. نوشتن رمان «سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام»، ۸ سال طول کشیده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
حالا بگذریم که ننه جان و خانم جان داشتند آن وسط جلزوولز می کردند تا دایی رحمت را راضی کنند از خوراندن همه اعضا و جوارح آن گوسفند زبان بسته به ما مفت خورها بگذرد و بگذارد کمی از آن زبان بسته را برای روز مبادا در فریزر بسته بندی کنند. ولی دایی رحمت به هیچ وجه زیر بار نرفت و گفت همه اش باید همین دو روز خورده شود. گمانم خوابی چیزی دیده بود!
بعدش را هم حدس بزنید، ما کلفتان بی جیره و مواجب، بی آن که کسی به مان چیزی بگوید، آمدیم و شروع کردیم به آب و جاروی حیاط و شست و شوی ظرف و ظروف و سینی و آبکش و تمیزکاری باغچه و درخت و زمین و حوض. (مسابقه بزرگ: اگر گفتید «ما» چه کسانی بودند؟ بله، ما پنج «فر» بودیم. برندگان می توانند از فردا به این شماره تلفن مراجعه کنند!)
و اما بعد از همه این ها بود که پسرها، شوخی غارنشینی شان گل کرد و گوشت خواری مفرط روی شان اثر سوء گذاشت و با طنابی که گوسفند مرحوم را به درخت بسته بودند، حلقه داری درست کردند و به درخت بستند و بردیا را با آن دار زدند!
ننه جان و خانم جان و شریفه جون، هر چه زنجموره کردند و صورت شان را چنگ زدند و لپ شان را قلوه کن کردند، اثری نداشت.
این کتاب با ۳۲۱ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار ریال منتشر شده است.