بهگزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انتشارات افراز، «برو دیدهبانی بگمار» قسمت دوم رمان «کشتن مرغ مقلد» یا «کشتن مرغ مینا» نوشته هارپر لی است که مضمونی ضدنژادپرستانه دارد. این رمان داستانی است که از زبان یک دختر جوان درباره شخصیتهای کشتن مرغ مقلد روایت می شود و ماجراهای ۲۰ سال بعد قسمت اول را روایت میکند.
در این رمان، جین لوییز دوران نوجوانیاش را بهخاطر میآورد که چه طور پدرش از یک سیاهپوست در برابر یک اتهام بیاساس دفاع کرد و او را نجات داد، و به دینترتیب برای او به نماد مبارزه با نژادپرستی تبدیل شد. اما اکنون، بعد از ۲۰ سال، پس از مشاهده رفتارهای پدر و اطرافیانش، دچار سرخوردگی میشود و تصوری که از پدرش در ذهن خود ساخته بود فرو میریزد و...
چند روز پیش خبری در خبرگزاری مهر مبنی بر آماده سازی ترجمه این رمان توسط ناشر دیگری برای عرضه به بازار نشر منتشر شد. به این ترتیب، ترجمه ویدا اسلامیه از این رمان توسط انتشارات کتابسرای تندیس، امروز وارد بازار نشر می شود. حالا ترجمه دیگر این رمان توسط انتشارات افراز وارد بازار نشر شده است.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
جین لوییز سرپا ایستاده و پشت صندلیاش را گرفته بود.
اتیکس، اینو پرت میکنم طرفت و رو سرت خوردش میکنم. بهتره بری به برادرای جوونترت هشدار بدی که اگه میخوان «شیوه زندگی ما» رو حفظ کنن، این کار توی خونه شروع میشه. با مدرسه یا کلیسا یا هر جایی جز خونه شروع نمیشه. اینو بهشون بگو، و از دختر کورِ فاسدِ گمراهِ دوستدارِ کاکاسیاهات بهعنوان مثال استفاده کن. با یه زنگوله بیفت جلوی من و بگو: «ناپاک!» منو بهعنوان اشتباهت به همه نشون بده. منو نشون بده: جین لوییز فینچ، که در معرض انواع چرندیات سفیدپوستهای بیسروپای هممدرسهایش بوده، درحالیکه بهخاطر اونهمه تأثیری که روش داشته، نباید میرفته مدرسه. هرچیزی رو که براش مثل انجیل بوده، توی خونه از پدرش یاد گرفته. تو منو با یه سری عقاید خاص بار آوردی، اتیکس، و الان اثرش داره به خودت برمیگرده ... ...
... صدایش گرفت. «چرا دوباره ازدواج نکردی؟ چرا با یه زن جنوبی کندذهن ازدواج نکردی که منو بزرگ کنه؟ زنی که منو به یه دختر لوس طناز ظریف که مژههاشو بههم میزنه و دستبهسینه میایسته و برای چیزی جز شوهر نازنینش زندگی نمیکنه تبدیل کنه. اینجوری حداقل خوشبخت میشدم. میشدم یه نمونه بارز صددرصد میکمی؛ زندگی خودم رو میکردم و نوههایی بهت میدادم که بهشون عشق بورزی؛ مثل عمه ولو میشدم، روی ایوون خودم رو باد میزدم، و شاد از دنیا میرفتم. چرا فرق عدالت و عدالت، و درست و درست رو برام نگفتی؟ چرا؟...
ترجمه این رمان با ۲۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۵ هزار ریال منتشر شده است.