رمان نوجوان «رود پرستاره آسمان» نوشته گریس لین با ترجمه نوشین ابراهیمی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان نوجوان «رود پرستاره آسمان» نوشته گریس لین با ترجمه نوشین ابراهیمی به تازگی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب صد و پنجاه و پنجمین عنوان مجموعه «رمان نوجوان» این ناشر است.

این رمان، اثری امروزی و ترکیبی از قصه ها و حکایت های چینی است که شخصیت ها و ماجراهای رازآلود دارند. گریس لین یک نویسنده آسیایی آمریکایی است و پیش از این، رمان «جایی که کوه بوسه می زند بر ماه» از او توسط نشر افق به چاپ رسیده است. این کتاب باعث شد لین برنده جایزه نیوبری شود. این نویسنده حکایت های سنتی و اسطوره ای چین را با ساختاری جدید و در قالب ادبیات امروز، به مخاطبش ارائه می کند.

در رمان «رود پرستاره آسمان» ماه از آسمان دهکده گم می شود اما این موضوع، به غیر از رندی برای هیچ کس مهم نیست. رندی پسر جوانی است که از خانه فرار کرده و خدمتکار مهمانخانه‌ای در دهکده است. اگرچه از او کاری بر نمی آید، مشکلات اهالی عجیب و غریب دهکده برایش مهم است. روزی یک بانوی مرموز با کوله باری از قصه از راه می رسد و راهی تازه در زندگی رندی باز می کند...

در قسمتی از این رمان می خوانیم:

«با این حال، آن طور که انتظار داشت خوشحال نبود. سگرمه هایش را در هم کشیده بود و اسب‌ها را قشو می‌کرد. خب، قبل از رفتن می توانست به ارباب چاو و پی کمک کند... دست کم برای چیدن میز شام به کمکش احتیاج داشتند. شاید راهی پیدا می کرد تا با آن‌ها خداحافظی کند. ممکن بود بتواند با بانو چانگ، آقای شان یا مایلان و بیوه یان هم خداحافظی کند. بغضی سنگین و غیرعادی راه گلویش را بسته بود و رندی به سختی تلاش می کرد آن را فرو بدهد.

در همین فکرها بود که پی، از در پشتی مهمانخانه، آهسته صدایش کرد و گفت: «رندی! داری چه کار می کنی؟ به کمکت احتیاج داریم!»

رندی قشو را کنار گذاشت و از اسطبل بیرون رفت. پی که جلوی در ایستاده بود، رندی را داخل مهمانخانه کشید و تاکید کرد: «بجنب، یکی از مقام های مهم حکومت اینجاست.»

رندی به مهمان‌های جدید نگاهی انداخت. معلوم بود که مهمان شان مقامی مهم دارد. همراهان او که فقط خدمتکار و محافظ بودند، دور و برش را گرفته بودند. تنها چیزی که رندی از آن مقام مهم حکومت می‌دید ردای ابریشمی و دست های لاغر و رنگ پریده اش بود که انگار هیچ وقت چیزی سنگین تر از ساز عود بلند نکرده بودند...»

این کتاب با ۲۲۴ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار ریال منتشر شده است.